تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد12
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

2 - تحقیقی پیرامون معنی ((قضاء))

((قضی )) از ماده ((قضاء)) در اصل به معنی جدا ساختن چیزی است یا با عمل و یا با سخن، و بعضی گفته اند در اصل به معنی پایان دادن به چیزی است، و هر دو معنی در واقع قریب الافق می باشند.

و از آنجا که پایان دادن و جدا ساختن معنی وسیعی دارد، این کلمه در مفاهیم مختلفی به کار رفته است .

((قرطبی )) در تفسیرش شش معنی برای آن ذکر کرده :

((قضاء)) به معنی ((امر)) و فرمان مانند و قضی ربک الا تعبدوا الا ایاه ((پروردگارت فرمان داده که جز او را نپرستید)).

- ((قضاء)) به معنی ((خلق )) مانند فقضاهن سبع سماوات فی یومین : ((خداوند جهان را به صورت هفت آسمان، در دو دوران آفرید)) (سوره فصلت آیه 12).
@@تفسیر نمونه جلد 12 صفحه 82 @@@

- ((قضاء)) به معنی ((حکم )) و داوری مانند فاقض ما انت قاض : ((هر داوری می خواهی بکن )) (سوره طه آیه 72).

- ((قضاء)) به معنی فراغت از چیزی مانند قضی الامر الذی فیه تستفتیان : ((کاری را که درباره آن نظر خواهی می کردید پایان یافت )) (سوره یوسف آیه 41).

- ((قضاء)) به معنی ((اراده مانند اذا قضی امرا فانما یقول له کن فیکون ((هنگامی که کاری را اراده کند به آن می گوید موجود باش، آن هم موجود می شود)) (سوره آل عمران آیه 47).

- و ((قضاء)) به معنی ((عهد)) مانند اذ قضینا الی موسی الامر: ((هنگامی که از موسی پیمان و عهد گرفتیم )) (سوره قصص آیه 44).**تفسیر قرطبی جلد 6 صفحه 3853.***

((ابوالفتوح رازی )) بر این معانی اضافه می کند.

((قضاء)) به معنی ((اخبار و اعلام )) مانند و قضینا الی بنی اسرائیل فی الکتاب : ((ما به بنی اسرائیل در تورات اعلام نمودیم )).**تفسیر ابوالفتوح رازی جلد 7 صفحه 188.***

و بر این اضافه می توان کرد:

((قضاء)) به معنی ((مرگ )) مانند فوکزه موسی فقضی علیه : ((موسی ضربه ای بر او زد و او جان داد)) (سوره قصاص آیه 15).

حتی بعضی از مفسران معانی ((قضاء)) را بالغ بر سیزده معنی در قرآن مجید دانسته اند.**وجوه القرآن تفلیسی صفحه 235.***

ولی اینها را نمی توان معانی متعددی برای کلمه ((قضاء)) دانست، زیرا همه آنها جامعی دارند که در آن جمعند، و در حقیقت غالب معانی که در بالا ذکر
@@تفسیر نمونه جلد 12 صفحه 83 @@@

شد از قبیل ((اشتباه مصداق به مفهوم )) است، چه اینکه هر یک از اینها مصداقی است برای آن معنی کلی و جامع یعنی ((پایان دادن و جدا ساختن )).

فی المثل شخص قاضی با حکم خود به دعوا خاتمه می دهد، آفریدگار با آفرینش خود به خلقت چیزی پایان می دهد، خبر دهنده با اخبارش به بیان چیزی پایان می دهد، تعهد کننده و فرمان دهنده با تعهد و فرمانشان مساله ای را خاتمه یافته تلقی می کنند به گونه ای که بازگشت در آن ممکن نیست .

ولی نمی توان انکار کرد که در بعضی از این مصداقها آنقدر این لفظ به کار رفته است که به صورت معنی جدیدی درآمده است از جمله قضاء به معنی داوری و به معنی امر و فرمان است .