تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد12
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

دامهای ابلیس

این آیات به مساله سرپیچی ابلیس از فرمان خدا به سجده برای آدم و سرنوشت شوم او به دنبال این ماجرا اشاره می کند.

مطرح کردن این ماجرا به دنبال بحثهای گذشته پیرامون مشرکان لجوج، در واقع اشاره به این است که نمونه کامل استکبار و کفر و عصیان، شیطان بود، ببینید سرنوشتش به کجا رسید، شما پیروان او نیز همان سرنوشت را خواهید داشت .

به علاوه اگر این کوردلان اینهمه در مسیر مخالف حق پافشاری می کنند جای تعجب نیست چرا که شیطان طبق این آیات از چندین طریق به اغوا و گمراهی آنها برخاسته، و در واقع گفتار او که می گفت : ((من اکثر فرزندان آدم را جز مخلصان و مؤمنان راستین منحرف خواهم ساخت )) به تحقق پیوسته است .
@@تفسیر نمونه جلد 12 صفحه 180 @@@

نخست می گوید: ((یاد آور هنگامی را که به فرشتگان گفتیم برای آدم سجده کنید و همگی جز ابلیس سجده کردند)) (و اذ قلنا للملائکة اسجدوا لادم فسجدوا الا ابلیس ).

همانگونه که در گذشته نیز ذیل آیات مربوط به آفرینش آدم گفته ایم این سجده یکنوع خضوع و تواضع به خاطر عظمت خلقت آدم و امتیاز او بر سایر موجودات و یا سجده ای بوده است به عنوان پرستش در برابر خداوند به خاطر آفرینش چنین مخلوق شگرفی .

و نیز گفتیم گر چه ابلیس در اینجا به عنوان استثناء از فرشتگان آمده، اما او به شهادت قرآن هرگز جزء فرشتگان نبوده، بلکه بر اثر بندگی خدا در صف آنها قرار داشت او از جن بود و خلقت مادی داشت .

به هر حال ابلیس که باد کبر و غرور در سر داشت و خودخواهی و خودبینی بر عقل و هوشش پرده افکنده بود، به گمان اینکه خاک و گل، که منبع همه برکات و سرچشمه حیات است کم اهمیتتر از آتش ‍ است به عنوان اعتراض به پیشگاه خدا ((چنین گفت : آیا من برای موجودی سجده کنم که او را از گل آفریده ای )) (قال اءاءسجد لمن خلقت طینا).

ولی هنگامی که دید بر اثر این استکبار و سرکشی در برابر فرمان خدا از درگاه مقدسش برای همیشه طرد شد: ((عرض کرد هر گاه به من تا روز قیامت مهلت دهی، این موجودی را که بر من مقدم و گرامی داشتی تمام فرزندانش را گمراه خواهم ساخت و آنها را از بیخ و بن بر می کنم، و به گمراهی می کشانم، بجز عده کمی ))! (قال اءراءیتک هذا الذی کرمت علی لئن اءخرتن الی یوم القیامة
@@تفسیر نمونه جلد 12 صفحه 181 @@@

لاحتنکن ذریته الا قلیلا).**جمعی از مفسران گفته اند که کاف در جمله (أرأیتک) حرف زائده یا حرف خطاب است که برای تأکید آمده و جمله (ارأیتک) به معنی (اخبرنی) است که جواب آن محذوف است، و در تقدیر چنین بوده است (اخبرنی عن هذا الذی کرمته علی لم کرمته علی و قد خلقتنی من نار) ولی این احتمال نیز وجود دارد که (أرأیت) به همان معنی اصلیش باشد و جمله دارای محذوفی نباشد، و مجموعا چنین معنی می دهد آیا این موجودی را که بر من برتری داده ای ملاحظه کردی، اگر مرا زنده بگذاری خواهی دید که اکثر فرزندانش را گمراه می کنم، (احتمال دوم در ترکیب و معنی آیه صحیحتر به نظر می رسد).***

((احتنکن )) از ماده ((احتناک )) به معنی از ریشه کندن چیزی است، لذا هنگامی که ملخ زراعت را به کلی بخورد عرب می گوید: احتنک الجراد الزرع، بنابراین گفتار مزبور اشاره به این است که من کل بنی آدم را جز عده کمی از جاده اطاعت تو برمی کنم .

این احتمال نیز وجود دارد که ((احتنکن )) از ماده ((حنک )) به معنی زیر گلو بوده باشد، هنگامی که طناب و افسار به گردن حیوان می افکنند عرب تعبیر به ((حنتک الدابه )) می کند در واقع شیطان می خواهد بگوید من به گردن همه آنها ریسمان وسوسه می افکنم و به جاده خطا می کشانم .

در این هنگام برای اینکه میدان آزمایشی برای همگان تحقق یابد، و وسیله ای برای پرورش مؤمنان راستین فراهم شود که انسان همواره در کوره حوادث پخته می شود، و در برابر دشمن نیرومند، قوی و قهرمان می گردد، به شیطان امکان بقاء و فعالیت داده شده : ((فرمود: برو، کسانی از آنها که از تو پیروی کنند جهنم کیفرشان خواهد بود، کیفری است کافی و وافر))! (قال اذهب فمن تبعک منهم فان جهنم جزاؤکم جزاء موفورا).
@@تفسیر نمونه جلد 12 صفحه 182 @@@

به این وسیله اعلام آزمایش کرد و سرانجام پیروزی و شکست در این آزمایش بزرگ الهی را بیان فرموده .

سپس طرق نفوذ شیطان و اسباب و وسائلی را که در وسوسه های خود به آن متوسل می شود به شکل جالب و گویائی چنین شرح می دهد:

((هر کدام از آنها را می توانی با صدای خودت تحریک و وسوسه کن )) (و استفزز من استطعت منهم بصوتک ).

((و لشگر سواره و پیاده ات را به سوی آنها با فریادت گسیل دار))! (و اجلب علیهم بخیلک و رجلک ).

((و در اموال و فرزندان آنها شرکت جوی ))! (و شارکهم فی الاموال و الاولاد).

((و با وعده های دروغینت آنها را بفریب ))! (وعدهم ).

سپس هشدار می دهد که ((شیطان جز فریب و نیرنگ و غرور، وعده ای نمی دهد)) (و ما یعدهم الشیطان الا غرورا).

ولی بدان که ((سلطه ای بر بندگان من نخواهی داشت )) (ان عبادی لیس لک علیهم سلطان ).

((همین قدر کافی است که پروردگارت ولی و حافظ این بندگان است )) (و کفی بربک وکیلا).
@@تفسیر نمونه جلد 12 صفحه 183 @@@