تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد12
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

7 - درسهای این داستان

الف - پـیـدا کـردن رهـبـر دانـشـمـند و استفاده از پرتو علم او به قدری اهمیت دارد که حتی پـیـامـبـر اولوالعـزمـی هـمـچـون مـوسـی ایـن هـمـه راه بـه دنبال او می رود و این سرمشقی است برای همه انسانها در هر حد و پایه ای از علم و در هر شرائط و سن و سال .

ب - جـوهـره علم الهی از عبودیت و بندگی خدا سرچشمه می گیرد، چنان که در آیات فوق خواندیم ((عبدا من عبادنا علمناه من لدنا علما)).

ج - هـمـواره عـلم را بـرای عـمـل باید آموخت چنانکه موسی به دوست عالمش می گوید ((مما عـلمـت رشدا)) (دانشی به من بیاموز که راهگشای من به سوی هدف و مقصد باشد) یعنی من دانش را تنها برای خودش نمی خواهم بلکه برای رسیدن به هدف می طلبم .

د - در کـارهـا نـبـایـد عجله کرد چرا که بسیاری از امور نیاز به فرصت مناسب دارد (الامور مـرهـونـة بـاوقـاتـهـا) بـه خـصـوص در مـسـائل پـراهـمـیـت و بـه هـمـیـن دلیل این مرد عالم رمز کارهای خود را در فرصت مناسبی برای موسی بیان کرد.

ه - چهره ظاهر و چهره باطن اشیاء و حوادث، مساله مهم دیگری است که این داستان به ما می آمـوزد، مـا نـبـایـد در مـورد رویـدادهای ناخوشایند که در زندگیمان پیدا می شود عجولانه قضاوت کنیم، چه بسیارند حوادثی که ما آنرا ناخوش داریم اما بعدا معلوم می شود که از الطاف خفیه الهی بوده است .

ایـن هـمـان اسـت کـه قرآن در جای دیگر می گوید ((عسی ان تکرهوا شیئا و هو خیر لکم و عسی ان تحبوا شیئا و هو شر لکم و الله یعلم و انتم لا تعلمون )): ((ممکن است شما چیزی را ناخوش دارید و آن به نفع شما
@@تفسیر نمونه جلد 12 صفحه 518 @@@

بـاشـد و مـمـکـن است چیزی را دوست دارید و آن به ضرر شما باشد، و خدا می داند و شما نمی دانید))!**بقره: 122.***

توجه به این واقعیت سبب می شود که انسان با بروز حوادث ناگوار فورا مایوس نشود در اینجا حدیث جالبی از امام صادق (علیه السلام ) می خوانیم که امام (علیه السلام ) به فرزند زراره همان مردی که از بزرگان و فقهاء و محدثان عصر خود به شمار می رفت، و عـلاقـه بـسـیـار بـه امـام و امـام هـم علاقه بسیار به او داشت ) فرمود: ((به پدرت از قـول مـن سـلام بـرسـان، و بـگـو اگـر من در بعضی از مجالس از تو بدگوئی می کنم بخاطر آن است که دشمنان ما مراقب این هستند که ما نسبت به چه کسی اظهار محبت می کنیم، تـا او را بـخاطر محبتی که ما به او داریم مورد آزار قرار دهند، بعکس اگر ما از کسی مذمت کـنـیم آنها از او ستایش می کنند، من اگر گاهی پشت سر تو بدگوئی می کنم بخاطر آن اسـت کـه تـو در میان مردم به ولایت و محبت ما مشهور شده ای، و به همین جهت مخالفان ما از تو مذمت می کنند، من دوست داشتم عیب بر تو نهم تا دفع شر آنها شود، آنچنان که خداوند از زبـان دوسـت عـالم مـوسـی مـی فـرمـاید اما السفینة فکانت لمساکین یعملون فی البحر فـاردت ان اعـیـبـهـا و کـان ورائهـم مـلک یـاخـذ کـل سـفـیـنـة غـصـبـا... ایـن مـثـل را درست درک کن، اما به خدا سوگند تو محبوب ترین مردم نزد منی، و محبوب ترین یـاران پـدرم اعـم از زنـدگـان و مـردگـان تـوئی، تـو بـرتـریـن کـشـتـیهای این دریای خـروشـانـی و پـشـت سـر تـو پـادشـاه ستمگر غاصبی است که دقیقا مراقب عبور کشتیهای سالمی است که از این اقیانوس هدایت می گذرد، تا آنها را غصب کند، رحمت خدا بر تو باد در حال حیات و بعد از ممات )).**معجم رجال الحدیث جلد 7 صفحه 227.***
@@تفسیر نمونه جلد 12 صفحه 519 @@@

و - اعتراف به واقعیتها و موضع گیری هماهنگ با آنها درس دیگری است که از این داستان مـی آمـوزیـم، هـنـگـامـی کـه مـوسـی سه بار به طور ناخواسته گرفتار پیمانشکنی در بـرابـر دوسـت عـالمش شد به خوبی دریافت که دیگر نمی تواند با او همگام باشد، و بـا ایـنکه فراق این استاد برای او سخت ناگوار بود در برابر این واقعیت تلخ، لجاجت بـه خرج نداد، و منصفانه حق را به آن مرد عالم داد، صمیمانه از او جدا شد و برنامه کار خـویـش را پـیـش گـرفـت، در حـالی کـه از هـمـیـن دوستی کوتاه گنج های عظیمی از حقیقت اندوخته بود.

انـسـان نـبـایـد تـا آخـر عـمـر مـشـغـول آزمـایـش خـویـش بـاشـد و زنـدگـی را تـبـدیـل بـه آزمـایـشـگـاهـی بـرای آیـنـده ای کـه هـرگـز نـمـی آیـد تبدیل کند، هنگامی که چند بار مطلبی را آزمود باید به نتیجه آن گردن نهد.

ز - آثار ایمان پدران برای فرزندان - خضر به خاطر یک پدر صالح و درستکار، حمایت از فـرزنـدانش را در آن قسمتی که می توانست بر عهده گرفت، یعنی فرزند در پرتو ایـمـان و امانت پدر می تواند سعادتمند شود و نتیجه نیک آن عائد فرزند او هم بشود، در پـاره ای از روایـات مـی خوانیم آن مرد صالح پدر بلا واسطه یتیمان نبود بلکه از اجداد دورش محسوب می شد (آری چنین است تاثیر عمل صالح ).**نور الثقلین جلد سوم صفحه 289.***

از نشانه های صالح بودن این پدر همان است که او گنجی از معنویت و اندرزهای حکیمانه برای فرزندان خود به یادگار گذارد.