تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد12
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

در مجازات الهی عجله نمی شود

از آنـجـا کـه در آیـات پـیـشـیـن سـخـن از گـروهـی از کـافـران تـاریـک دل و متعصب در میان بود، آیات فوق نیز همان بحث را تعقیب می کند.

نـخـسـت مـی گـویـد: چـه کـسـی سـتـمـکـارتـر اسـت از آنـهـا کـه بـه هـنـگـام تـذکـر آیـات پـروردگـارشـان از آن روی مـی گـردانند و کارهای گذشته خود را بدست فراموشی می سپارند (و من اظلم ممن ذکر بایات ربه فاعرض عنها و نسی ما قدمت یداه ).

تـعـبـیـر بـه تـذکـر (یـادآوری ) گـویـا اشـاره بـه ایـن اسـت کـه تـعـلیـمـات انـبـیـاء از قبیل یادآوری حقائقی است که بطور فطری در اعماق روح انسان وجود دارد و کار پیامبران پرده برداشتن از روی آن است .

ایـن مـعـنـی در خـطبه اول نهج البلاغه نیز آمده است، آنجا که می فرماید لیستادوهم میثاق فـطـرتـه و یـذکـروهـم مـنـسـی نـعـمـتـه و یـحـتجوا الیهم بالتبلیغ و یثیروا لهم دفائن العـقـول : هـدف از بـعـثـت پـیامبران آن بوده که انسانها را وادار به وفا کردن به پیمان فـطـرت کنند، و نعمتهای فراموش شده خدا را به یاد آنها بیاورند و از طریق تبلیغ بر آنها اتمام حجت کنند و گنجینه های پنهانی عقلها را آشکار سازند!.

جالب اینکه در این آیه از سه طریق به این کوردلان درس بیداری می دهد نخست اینکه این حقائق با فطرت و وجدان و جان شما کاملا آشناست، دیگر

@@تفسیر نمونه جلد 12 صفحه 476 @@@

ایـنـکـه از سوی پروردگار خودتان آمده و سوم اینکه فراموش نکنید شما خطاهائی انجام داده اید که برنامه انبیاء برای شستشوی آنهاست .

ولی ایـن عـده بـا همه اینها هرگز ایمان نمی آورند، چرا که ما بر دلهایشان پرده افکنده ایـم تـا نـفـهـمـنـد! و در گـوشـهایشان سنگینی قرار داده ایم تا صدای حق را نشنوند (انا جعلنا علی قلوبهم اکنة ان یفقهوه و فی آذانهم وقرا).**همانگونه که سابقا گفته ایم (اکنة) جمع (کنان) بر وزن (کتاب) به معنی پرده یا هر چیزی است که مستور می سازد، و (وقر) به معنی سنگینی گوش است.***

و لذا اگـر آنـهـا را بـه سـوی هـدایـت بـخـوانـی هرگز هدایت را پذیرا نخواهند شد (و ان تدعهم الی الهدی فلن یهتدوا اذا ابدا).

شـایـد مـحـتـاج به تذکر نباشد که خداوند اگر حس تشخیص و قدرت درک و شنیدن را از آنها گرفته بخاطر همان ما قدمت یداه و اعمالی است که قبلا انجام داده اند و این کیفر اثر مـسـتـقـیـم اعـمـال خـود آنـهـاسـت بـلکـه بـه تـعـبـیـر دیـگـر هـمـان اعـمـال زشـت و نـنـگـین تبدیل به پرده و سنگینی (کنان و وقر) بر دلها و گوشهایشان، شـده اسـت، و ایـن حـقیقتی است که بسیاری از آیات قرآن از آن سخن می گوید مثلا در آیه 155 سـوره نـسـاء مـیـخـوانیم (بل طبع الله علیها بکفرهم فلا یؤمنون الا قلیلا): خداوند بخاطر کفرشان بر دلهای آنها مهر نهاده، لذا جز گروه اندکی ایمان نمی آورند.

امـا آنـهـا کـه از هر بهانه ای برای اثبات مکتب جبر بهره گیری می کنند بدون اینکه جمله هـای دیـگر این آیه را در نظر بگیرند، و سایر آیات قرآن را که مفسر آن است در کنار آن بگذارند، به ظاهر تعبیر فوق چسبیده و از آن برای اثبات مکتب خود کمک گرفته اند، در حالی که پاسخ آن، همانگونه که گفتیم کاملا روشن است .
@@تفسیر نمونه جلد 12 صفحه 477 @@@

و از آنجا که برنامه تربیتی خداوند نسبت به بندگان چنین است که تا آخرین مرحله به آنـهـا فـرصت میدهد و هرگز مانند جباران روزگار فورا اقدام به مجازات نمی کند، بلکه رحـمـت واسـعـه او هـمیشه ایجاب می کند که حداکثر فرصت را به گناهکاران بدهد، در آیه بعد می گوید: پروردگار تو آمرزنده و صاحب رحمت است (و ربک الغفور ذو الرحمة ).

اگـر مـیـخـواسـت آنـهـا را بـه اعـمـالشـان مـجـازات کند هر چه زودتر عذاب را بر آنها می فرستاد (لو یؤاخذهم بما کسبوا لعجل لهم العذاب ).

ولی بـرای آنـهـا مـوعـدی اسـت کـه بـا فـرا رسـیـدن آن راه فـراری نـخـواهـنـد داشـت (بل لهم موعد لن یجدوا من دونه موئلا).**(موئل) از ماده (وئل) (بر وزن سرو) به معنی ملجأ و پناهگاه و وسیله نجات است.***

غفران او ایجاب می کند که توبه کاران را بیامرزد و رحمت او اقتضاء می کند که در عذاب غـیـر آنـهـا نـیـز تـعـجیل نکند شاید به صفوف توبه کاران بپیوندند ولی عدالت او هم اقـتـضـا مـی کـنـد وقـتی طغیان و سرکشی به آخرین درجه رسید حسابشان را صاف کند و اصـولا بـقاء چنین افراد فاسد و مفسد که امیدی به اصلاحشان نیست از نظر حکمت آفرینش معنی ندارد، باید نابود شوند، و زمین از لوث وجودشان پاک گردد.

و سـرانـجـام بـرای آخـریـن تـذکر و هشدار در این سلسله آیات، سرنوشت تلخ و دردناک سـتمکاران پیشین را یادآوری کرده می گوید: و اینها شهرها و آبادیهائی است که ویرانه های آنها در برابر چشم شما قرار دارد، و ما آنها را به هنگامی که مرتکب ظلم و ستم شدند هلاک کردیم، و در عین حال در عذابشان تعجیل ننمودیم، بلکه موعدی برای هلاکشان قرار دادیم (و تلک القری اهلکناهم لما ظلموا و جعلنا لمهلکهم موعدا) .
@@تفسیر نمونه جلد 12 صفحه 478 @@@