تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد12
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

2 - کتابی پابرجا و مستقیم و نگاهبان

قیم (بر وزن سید) از ماده قیام گرفته شده و در اینجا به معنی پابرجا و ثابت و استوار است، و علاوه بر آن برپادارنده و حافظ و پاسدار کتب دیگر است . و در عین حال معنی اعتدال و استقامت و خالی بودن از هر گونه اعوجاج و کژی را نیز می رساند.

این کلمه که به عنوان وصفی برای قرآن، بعد از توصیف به عدم اعوجاج
@@تفسیر نمونه جلد 12 صفحه 343 @@@

در آیات فوق آمده است هم تاکیدی است بر استقامت و اعتدال قرآن و خالی بودن از هر گونه ضد و نقیض، و هم اشاره ای است به جاودانی بودن این کتاب بزرگ آسمانی و هم الگو بودن برای حفظ اصالتها و اصلاح کژیها و پاسداری از احکام خداوند و عدالت و فضیلت بشر.

این صفت (قیم ) در واقع اشتقاقی است از صفت قیومیت پروردگار که به مقتضای آن خداوند حافظ و نگاهبان همه موجودات و اشیاء جهان است، ما به تو قائم چو تو قائم بذات !

قرآن که کلام خدا است نیز همین حال را دارد.

قابل توجه اینکه توصیف به قیم در آیات قرآن کرارا در مورد آئین اسلام آمده است و حتی به پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) دستور داده شده است که خود را هماهنگ با دین قیم و صاف و مستقیم سازد (فاقم وجهک للدین القیم ) (آیه 43 روم ).

آنچه در بالا در تفسیر قیم گفته شد معنی جامعی است که تفسیرهای مختلفی را که مفسران گفته اند همه را در برمی گیرد: چه اینکه بعضی آنرا به معنی کتابی که هرگز نسخ نمیشود تفسیر کرده اند، و بعضی به معنی حافظ کتب پیشین، و بعضی به معنی برپادارنده امور دین، و بعضی به معنی کتابی که در آن اختلاف و تناقض نیست، ولی همه این معانی در آن مفهوم جامع که گفتیم جمع است .

بعضی از مفسران جمله لم یجعل له عوجا را به معنی فصاحت الفاظ قرآن دانسته اند، در حالی که قیما را به معنی بلاغت و استقامت محتوای آن گرفته اند**(روح المعانی) جزء 15 ذیل آیه مورد بحث.*** ولی دلیل روشنی بر این تفاوت در دست نیست، و بیشتر به نظر می رسد که این دو، تاکید یکدیگر باشد، با این تفاوت که قیم مفهوم گسترده تری دارد یعنی علاوه بر مفهوم استقامت ذاتی مفهوم پاسداری و اصلاح و نگهداری
@@تفسیر نمونه جلد 12 صفحه 344 @@@

دیگران را نیز دربرمی گیرد.**(قیم) از نظر ترکیب نحوی حال است و عامل در آن (انزل) می باشد.***

3 - در آیات فوق پس از ذکر مسئله انذار بطور وسیع و مطلق، انذار نسبت به کسانی بیان شده که مخصوصا برای خدا فرزندی قائل شده اند، این نشان می دهد که این انحراف اهمیت خاصی دارد.

این انحراف اعتقادی همان طوری که در بالا گفتیم مخصوص ‍ مسیحیان نیست بلکه یهود و مشرکان هم در آن شریک بودند، و تقریبا یک اعتقاد عمومی در محیط نزول قرآن به شمار می رفت، و می دانیم چنین عقدهای روح توحید را بکلی از میان می برد، خدا را در سرحد موجودات مادی و جسمانی قرار می دهد، و دارای عواطف و احساسات بشری، و برای او شبیه و شریک قائل می شود، و او را نیازمند می شمرد، و به همین دلیل مخصوصا روی این مطلب انگشت گذارده شده است .

در سوره یونس آیه 68 میخوانیم قالوا اتخذ الله ولدا سبحانه هو الغنی آنها گفتند خداوند برای خود فرزندی انتخاب کرده در حالی که او غنی و بی - نیاز است .

و در سوره مریم آیه 88 تا 91 میخوانیم : و قالوا اتخذ الرحمن ولدا لقد جئتم شیئا ادا، تکاد السموات یتفطرن منه و تنشق الارض و تخر الجبال هدا ان دعوا للرحمن ولدا: آنها گفتند خداوند فرزندی انتخاب کرده است، شما سخنی بسیار ناموزون و سخت و سنگین آورده اید. نزدیک است آسمانها از هم بشکافد و زمین پاره شود و کوهها فرو ریزند، چرا که برای خدا فرزندی قائل شده اند .

این تعبیر فوق العاده شدید دلیل بر آن است که عواقب شوم این اعتقاد ناموزون
@@تفسیر نمونه جلد 12 صفحه 345 @@@

بسیار وسیع و گسترده می باشد، و در واقع چنین است چرا که نتیجه آن خدا را از اوج عظمتش فرود آوردن و در سرحد موجودات پست مادی قرار دادن است .**درباره مسئله تثلیث و اعتقاد به فرزندی خدا در مورد حضرت مسیح در جلد 4 تفسیر نمونه صفحه 220 به بعد مشروحا سخن گفته ایم.***