تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد24
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

عذابی سرکش برای قوم طغیانگر !

این سوره از مساءله قیامت و آن هم با عنوان تازه ای شروع می شود، می فرماید :

((آن روز تحقق یابنده )) (الحاقة ) .

((چه روز تحقق یابنده ای است )) (ما الحاقة ) . ** در ترکیب این جمله احتمالات متعددی داده شده که از همه مناسبتر این است که گفته می شود الحاقة مبتدا است و ما استفهامیه مبتدای دوم، و الحاقة بعد از آن، خبر مبتدای اول است . ***

@@تفسیر نمونه جلد 24 صفحه 436@@@

((و تو چه میدانی که آن روز تحقق یابنده چیست )) ؟ (و ما ادریک ما الحاقة ) .

تقریبا عموم مفسران ((حاقة )) به معنی روز قیامت تفسیر کرده اند، به خاطر اینکه روزی است که قطعا واقع می شود، همانند تعبیر به ((الواقعة )) در سوره ((واقعة ))، و همین تعبیر در آیه 16 همین سوره نیز آمده است، و اینها همه حاکی از یقینی بودن آن روز بزرگ است .

تعبیر به ((ماالحاقة )) برای بیان عظمت آن روز است، درست مثل اینکه در تعبیرات روزمره می گوئیم : فلان کس انسان است، چه انسانی ؟ یعنی حد و مرزی برای توصیف انسانیت او نیست .

تعبیر به ((ما ادراک ماالحاقة )) باز هم برای تاءکید بیشتر روی عظمت حوادث آن روز عظیم است، تا آنجا که حتی به پیامبر اسلام (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) خطاب می شود که تو نمی دانی آن روز چگونه است ؟ و حقیقت همین است که درک حوادث قیامت برای ما زندانیان زندان دنیا امکان پذیر نیست، همانگونه که درک مسائل مربوط به دنیا برای جنینی که در شکم مادر است با هیچ بیانی میسر نمی باشد . ** مفسران گفته اند جمله ما ادراک در تمام قرآن در جائی گفته شده که مطلب معلوم و مسلمی است اما و ما یدرک در مواردی آمده که نا معلوم است ( مجمع البیان جلد 10 صفحه 343 ) بعضی دیگر از مفسران مانند قرطبی نیز این معنی را نقل کرده اند . ***

احتمال دیگری که در تفسیر این آیات وجود دارد گرچه کمتر کسی از مفسران آن را پذیرفته است اینکه ((الحاقه )) اشاره به عذابهائی است که در این

@@تفسیر نمونه جلد 24 صفحه 437@@@

دنیا ناگهان دامان مجرمان سرکش و طاغیان خودخواه را می گیرد، همانگونه که ((القارعة )) در آیه بعد در کلمات بعضی از مفسران به همین معنی تفسیر شده است، و اتفاقا این تفسیر با آیات آینده که سخن از عذابهای کوبنده قوم عاد و ثمود و فرعون و قوم لوط می گوید تناسب بیشتری دارد .

در تفسیر ((علی بن ابراهیم )) نیز می خوانیم : ((الحاقة، الحذر بنزول العذاب )) : ((حاقه هشداری است به نازل شدن عذاب )) نظیر آنچه درباره آل فرعون (مؤمن - آیه 45) آمده است که می فرماید و حاق بال فرعون سوء العذاب : ((عذاب بد بر آل فرعون نازل گشت )) . ** تفسیر علی بن ابراهیم جلد 2 صفحه 383 ( توجه داشته باشید حاقة با حاق از یک ماده است ) . ***

سپس به سراغ بیان سرنوشت اقوامی می رود که روز قیامت (یا نزول عذاب الهی را در دنیا) منکر شدند، و می افزاید : ((قوم ثمود و عاد عذاب کوبنده الهی را انکار کردند)) (کذبت ثمود و عاد بالقارعة ) .

((اما قوم ثمود به وسیله عذابی سرکش هلاک شدند)) (فاما ثمود فاهلکوا بالطاغیة ) .

((قوم ثمود)) قومی بودند که در یک منطقه کوهستانی میان حجاز و شام زندگی می کردند، حضرت ((صالح )) به سوی آنها مبعوث شد، ولی آنها هرگز ایمان نیاوردند و به مبارزه با او برخاستند حتی از او خواستند که اگر راست می گوئی عذابی را که به ما وعده می دهی فرود آور ! در این هنگام ((صاعقه ای ویرانگر)) بر آنها مسلط شد، و در چند لحظه لرزه بر قصرها و خانه های

@@تفسیر نمونه جلد 24 صفحه 438@@@

مستحکمشان افکند، و همه را درهم کوبید و جسمهای بی جانشان بر زمین افتاد .

قابل توجه اینکه : قرآن عامل نابودی این قوم سرکش را عذابی سرکش ‍ می شمرد ((الطاغیة )) و این عذاب سرکش در سوره اعراف آیه 78 به عنوان ((رجفة )) (زلزله ) ذکر شده، و در آیه 13 فصلت ((صاعقة )) و در 67 هود ((صیحة )) آمده است که در حقیقت همه به یک معنی بازمی گردد، زیرا صاعقه همیشه با صدای عظیمی همراه است، و لرزه بر نقطه ای که فرود می آید وارد می کند و عذابی است طغیانگر ** سر گذشت قوم ثمود در جلد 6 تفسیر نمونه صفحه 234 تا 241 مشروح آمده است . ***

سپس به سراغ سرنوشت ((قوم عاد)) می رود، قومی که در سرزمین ((احقاف )) (در شبه جزیره عرب یا یمن زندگی می کردند) قامتهائی طویل، اندامی قوی، شهرهائی آباد، زمینهائی خرم و سرسبز، و باغهائی پرطراوت داشتند، پیامبر آنها حضرت ((هود)) بود، آنها نیز طغیان و سرکشی را بجائی رساندند که خداوند با عذابی دردناک که شرح آن در همین آیات آمده است طومار زندگی آنها را درهم پیچیده، نخست می فرماید : ((اما عاد به وسیله تندبادی سرکش و پرسروصدا و سرد و مسموم به هلاکت رسیدند)) (و اما عاد فاهلکوا بریح صرصر عاتیة ) .

((صرصر)) (بر وزن دفتر) به بادهای سرد یا پرسروصدا و یا مسموم گفته می شود، و مفسران هر سه معنی را در تفسیر آن ذکر کرده اند، و جمع میان آنها نیز ممکن است .

((عاتیة )) از ماده ((عتو)) (بر وزن غلو) به معنی سرکش است، منتها نه سرکش از فرمان خدا، بلکه سرکش در معیار نسیمها و بادهای معمولی .

@@تفسیر نمونه جلد 24 صفحه 439@@@

سپس به توصیف دیگری از این تندباد کوبنده پرداخته، می افزاید : ((خداوند آن را بر این قوم، مدت هفت شب و هشت روز پی در پی و بنیان کن مسلط ساخت )) (سخرها علیهم سبع لیال و ثمانیة ایام حسوما) .

((حسوما)) از ماده ((حسم )) (بر وزن رسم ) به معنی از بین بردن آثار چیزی است، و اگر به شمشیر ((حسام )) (بر وزن غلام ) گفته می شود به همین مناسبت است، و گاه به داغ نهادن بر زخم برای سوزاندن ریشه آن نیز ((حسم )) گفته می شود، و در اینجا منظور این است که این هفت شب و هشت روز پی در پی زندگی گسترده و با رونق این قوم عظیم را درهم کوبید و متلاشی کرد و ریشه کن ساخت . ** توجه داشه باشید که حسوما صفت است برای سبع لیال و ثمانیه ایام و بعضی آن را حال برای ریح یا مفعول له دانسته اند . ***

نتیجه آن شد که قرآن می گوید : ((اگر آنجا بودی مشاهده می کردی که آن قوم همگی به روی زمین افتاده، همچون تنه های پوسیده و تو خالی درختان نخل )) ! (فتری القوم فیها صرعی کانهم اعجاز نخل خاویة ) .

چه تشبیه جالبی که هم بزرگی قامت آنها را مشخص می کند، و هم ریشه کن شدن آنها را، و هم تو خالی بودن در برابر عذابهای الهی به گونه ای که تندباد آنها را به آسانی جابه جا می کرد .

((خاویة )) از ماده ((خواء)) (بر وزن هواء) در اصل به معنی خالی شدن است، این تعبیر در مورد شکمهای گرسنه، ستارگان خالی از باران (به اعتقاد عرب جاهلی ) و گردوی پوک نیز به کار می رود .

@@تفسیر نمونه جلد 24 صفحه 440@@@

و در آخرین آیه می افزاید : ((آیا کسی از آنها را باقی می بینی )) ؟ ! (فهل تری لهم من باقیة ) . ** باقیة صفت برای موصوف مقدری است و در اصل نفس باقیة بوده . ***

آری امروز نه تنها اثری از قوم عاد نیست که از ویرانه های شهرهای آباد، و عمارتهای پرشکوه، و مزارع سرسبز آنها نیز چیزی باقی نمانده است .

درباره سرگذشت قوم عاد مشروحا در جلد 9 صفحه 140 تا 148 (ذیل آیات 58 تا 60 سوره هود) بحث کرده ایم، و همچنین در جلد 20 صفحه 233 تا 241) .

@@تفسیر نمونه جلد 24 صفحه 441@@@