تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد24
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

ای کاش مرگم فرا می رسید !

در آیات گذشته سخن از ((اصحاب الیمین )) و مؤمنانی بود که نامه اعمال

@@تفسیر نمونه جلد 24 صفحه 462@@@

به دست راستشان داده می شود، و با افتخار و مباهات اهل محشر را صدا می زنند دعوت به قرائت اعمال خود می کنند، سپس در بهشت جاویدان جای می گیرند .

ولی آیات مورد بحث درست به نقطه مقابل آنها یعنی ((اصحاب الشمال )) پرداخته، و در یک مقایسه وضع آن دو را کاملا روشن می سازد نخست می فرماید : ((اما کسی که نامه عملش به دست چپش ‍ داده شده، می گوید : ای کاش هرگز نامه اعمالم به من داده نمی شد)) ! (و اما من اوتی کتابه بشماله فیقول یا لیتنی لم اوت کتابیه ) . ** ها در کتابیه و همچنین حسابیه و مالیه و سلطانیه که در آیات بعد می آید هاء سکت یا استراحت است : و چنانچه گفتیم معنی خاصی ندارد بلکه یک نوع وقف زیبا در این گونه از کلمات محسوب می شود و تناسبی با وضع حالا و روحیه کسانی که این سخن را می گویند دارد ( دقت کنید ) . ***

((و ای کاش از حساب خود هرگز خبردار نمی شدم )) ! (و لم ادر ما حسابیه ) .

((و ای کاش مرگ من فرا می رسید و به این زندگی حسرتبار پایان می داد)) ! (یا لیتها کانت القاضیة ) . ** جمله کانت القاضیة محذوفی دارد و در تقدیر چنین است ( کانت هذه الحالة القاضیة ) . ***

آری در آن دادگاه بزرگ، در آن ((یوم البروز)) و ((یوم الظهور)) هنگامی که تمام قبایح اعمال خود را برملا می بیند، فریادش بلند می شود، و پی در پی آه سوزان از دل می کشد، آهی حسرتبار، و نالهای شرربار دارد ،

@@تفسیر نمونه جلد 24 صفحه 463@@@

آرزو می کند با گذشته اش به کلی قطع رابطه کند، آرزوی مرگ از خدا و نابودی و نجات از آن رسوائی بزرگ می نماید، همانگونه که در ((آیه 40 سوره نباء)) نیز آمده است : و یقول الکافر یا لیتنی کنت ترابا : ((کافر در آن روز می گوید : ای کاش خاک بودم و هرگز انسان نمی شدم )) .

در معنی جمله ((یالیتها کانت القاضیة )) تفسیرهای دیگری نیز گفته شده است، از جمله اینکه : منظور از ((قاضیة )) مرگ نخستین است، یعنی ای کاش آن زمان که در دنیا مردیم دیگر زنده نمی شدیم، این در حالی است که در دنیا چیزی ناخوشایندتر از مرگ در نظر او نبود، ولی در قیامت آرزو می کند ای کاش آن مرگ ادامه می یافت !

بعضی نیز آن را ناظر به ((نفخه صور)) اول دانسته اند که از آن تعبیر به ((قارعة )) نیز شده است، یعنی ای کاش نفخه دومی درکار نبود .

ولی تفسیری که در آغاز گفتیم از همه مناسبتر است .

سپس می افزاید : این مجرم گنهکار زبان به اعتراف گشوده می گوید : ((مال و ثروتم هرگز مرا بی نیاز نکرد، و به درد امروز که روز بیچارگی من است نخورد)) (ما اغنی عنی مالیه ) .

نه تنها اموالم مرا بی نیاز نکرد و حل مشکلی از من ننمود ((بلکه قدرت و سلطه من نیز نابود شد و از دست رفت )) ! (هلک عنی سلطانیه ) .

خلاصه نه مال به کار آمد، و نه مقام، و امروز با دست تهی، و در نهایت ذلت و شرمساری، در دادگاه عدل الهی حاضرم، همه اسباب نجات قطع شده، قدرتم بر باد رفته، و امیدم از همه جا بریده است .

@@تفسیر نمونه جلد 24 صفحه 464@@@

بعضی ((سلطان )) را در اینجا به معنی دلیل و برهانی که مایه پیروزی انسان است دانسته اند، یعنی امروز هیچ دلیل و حجتی که بتوانم اعمالم را با آن توجیه کنم در پیشگاه خدا ندارم .

بعضی از مفسران نیز گفته اند که مراد از ((سلطان )) در اینجا سلطه و حکومت نیست، چرا که تمام کسانی که وارد دوزخ می شوند سلطان کشور و امیر بلادی نبودند، بلکه مراد سلطه انسان بر نفس خویش و زندگانی خویش است، ولی با توجه به اینکه بسیاری از دوزخیان برای خود سلطه و نفوذ در جهان داشتند یا از سردمداران بودند این صحیح به نظر نمی رسد .

نکته