تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد24
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

روز تغابن و آشکار شدن غبن ها

در تعقیب بحثهائی که در آیات قبل، پیرامون هدف دار بودن آفرینش ‍ آمده در این آیات، مساءله معاد و رستاخیز را که تکمیلی است بر بحث هدف آفرینش انسان، مطرح می کند .

نخست از ادعای بی دلیل، منکران رستاخیز، شروع کرده، می فرماید : ((کافران پنداشتند که هرگز مبعوث نخواهند شد)) (زعم الذین کفروا ان لن یبعثوا) .

((زعم )) از ماده ((زعم )) (بر وزن طعم ) به معنی سخنی است که احتمال یا یقین دروغ در آن است، و گاه به پندار باطل نیز اطلاق می شود، و در آیه

@@تفسیر نمونه جلد 24 صفحه 192@@@

مورد بحث منظور همان معنی اول است .

از بعضی از کلمات لغویین نیز استفاده می شود که این ماده به معنی اخبار به طور مطلق نیز آمده است ** مجمع البحرین ماده زغم . *** هر چند از موارد استعمال این لغت و کلمات مفسران، استفاده می شود که این واژه با مفهوم دروغ آمیخته است، و لذا گفته اند ((هر چیز کنیه ای دارد و ((زعم )) کنیه دروغ است )) .

به هر حال قرآن در تعقیب این سخن، به پیامبر اسلام (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) دستور می دهد : ((بگو : آری به پروردگارم سوگند همه شما برانگیخته خواهید شد، سپس آنچه را عمل کردید به شما خبر می دهند، و این برای خداوند آسان است )) (قل بلی و ربی لتبعثن ثم لتنبؤن بما عملتم و ذلک علی الله یسیر) .

در حقیقت، نخست با لحن قاطع، ادعای بی دلیل منکران قیامت را نفی می کند، لحنی مؤکد و آمیخته با قسم، که حکایت از اعتقاد راسخ گوینده یعنی پیامبر دارد، سپس با جمله و ذلک علی الله یسیر بر آن استدلال می کند، زیرا می دانیم مهمترین شبهه منکران معاد، این بود که چگونه استخوانهای پوسیده و خاک شده به حیات مجدد بازمی گردد، آیه فوق می گوید : وقتی که کار دست خداوند قادر متعال است مشکلی در میان نخواهد بود، چرا که در آغاز آنها را از عدم به وجود آورد و احیای مردگان نسبت به آن ساده تر است بلکه به عقیده بعضی همان سوگند ((و ربی )) خود اشاره لطیفی به دلیل معاد است، زیرا ((ربوبیت )) خداوند، ایجاب می کند که این حرکت تکاملی انسان را در محدوده زندگی بی ارزش دنیا، عقیم نگذارد، به تعبیر دیگر تا مساءله معاد را نپذیریم ربوبیت خداوند در مورد انسان و تربیت و تکامل او، مفهوم نخواهد داشت .

بعضی از مفسران، جمله و ذلک علی الله یسیر را مربوط به خصوص ‍ اخبار

@@تفسیر نمونه جلد 24 صفحه 193@@@

خداوند از اعمال انسانها در قیامت که در جمله قبل آمده است می دانند، ولی ظاهر این است که به کل محتوای آیه برمی گردد (اصل رستاخیز و فرع آن که مساءله اخبار به اعمال است، اخباری که مقدمه حساب و جزا است ) .

در آیه بعد چنین نتیجه گیری می کند : ((اکنون که قطعا معادی در کار است، همه شما به خدا و رسول او و نوری که نازل کرده ایم ایمان بیاورید)) (فامنوا بالله و رسوله و النور الذی انزلنا) .

و بدانید ((خداوند به آنچه انجام می دهید آگاه است )) (والله بما تعملون خبیر) .

به این ترتیب دستور می دهد که خود را برای رستاخیز از طریق ایمان و عمل صالح آماده کنند، ایمان به سه اصل به ((خدا)) و ((پیامبر)) و ((قرآن )) که اصول دیگر نیز در آن درج است .

تعبیر از قرآن به عنوان ((نور)) در آیات متعددی وارد شده و تعبیر به ((انزلنا)) (نازل کردیم ) شاهد دیگری بر آن است، هر چند در روایات متعددی که از طرق اهلبیت (علیهمالسلام ) به ما رسیده ((نور)) در آیه مورد بحث به وجود امام (علیه السلام ) تفسیر شده، این تفسیر ممکن است از این نظر باشد که وجود امام (علیه السلام ) تجسم عملی کتاب الله محسوب می شود، و لذا گاه از پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) و امام (علیه السلام ) به قرآن ناطق یاد می شود، در ذیل یکی از این روایات از امام باقر (علیه السلام ) می خوانیم که درباره امامان می گوید : و هم الذین ینورون قلوب المؤمنین : ((آنها کسانی هستند که دلهای مؤمنان را نور و روشنائی می بخشند)) . ** تفسیر نور الثقلین جلد 5 صفحه 341 . ***

@@تفسیر نمونه جلد 24 صفحه 194@@@

آیه بعد به توصیف روز قیامت پرداخته چنین می گوید : ((این بعث و نشور و حساب و جزا در روزی خواهد بود که شما را در آن روز اجتماع، گردآوری می کند)) (یوم یجمعکم لیوم الجمع ) . ** یوم یجمعکم ممکن است متعلق به لتبعثن یا جمله لتنبون یا خبیر بوده باشد، ولی احتمال اخیر بعید به نظر می رسد بلکه مناسب یکی از احتمالات قبل است . ***

آری یکی از نامهای قیامت ((یوم الجمع )) است که در آیات قرآن با تعبیرهای مختلف کرارا به آن اشاره شده است، از جمله در آیه 49 و 50 سوره واقعه می خوانیم : قل ان الاولین و الاخرین لمجموعون الی میقات یوم معلوم : ((بگو تمام اولین و آخرین در میعاد روز معینی جمع می شوند)) و از آن به خوبی استفاده می شود که رستاخیز همه انسانها در یک روز است .

سپس می افزاید : ((آن روز، روز تغابن است )) (ذلک یوم التغابن ) .

روزی است که ((غابن )) (برنده ) و ((مغبون )) (بازنده ) شناخته می شوند، روزی که روشن می شود چه کسانی در تجارت خود در عالم دنیا گرفتار غبن و زیان و خسران شده اند ؟

روزی است که جهنمیان جایگاه خالی خود را در بهشت می بینند، و تاءسف می خورند، و بهشتیان جای خالی خود را در دوزخ می بینند و خوشحال می شوند، زیرا در حدیث آمده است که هر انسانی جایگاهی در بهشت، و جایگاهی در دوزخ دارد، هر گاه به بهشت برود جایگاه دوزخیش به دوزخیان واگذار می شود، و هر گاه به جهنم برود جایگاه بهشتیش به بهشتیان ** نورالثقلین جلد 3 صفحه 532 . *** و تعبیر به ارث در آیات قرآن در این مورد احتمالا ناظر به همین مطلب است .

به این ترتیب یکی دیگر از نامهای قیامت ((یوم التغابن )) روز ظهور

@@تفسیر نمونه جلد 24 صفحه 195@@@

غبن هاست ** تغابن از باب تفاعل است و معمولا در مورد کارهایی گفته می شود که دو جانبه باشد مانند تعارض و تزاحم و . . . این معنی در مورد قیامت ممکن است به این ترتیب باشد که تعارض گروه مومنان و کافران نتیجه اش در قیامت ظاهر می شود، و در حقیقت روز قیامت روز ظهور تغابن است، از بعضی از کلمات اهل لغت نیز استفاده می شود که باب تفاعل همیشه به این معنی نیست و در این جا به معنی ظهور غبن است ( مفردات راغب ماده غبن ) . *** سپس به بیان حال مؤمنان در آن روز پرداخته می افزاید .

کسی که ایمان به خدا آورد و عمل صالح انجام دهد، خداوند سیئات او را می پوشاند و از بین می برد، و او را در باغهائی از بهشت وارد می کند که از زیر درختانش نهرها جاری است، جاودانه تا ابد در آن می مانند، و این پیروزی بزرگی است )) (و من یؤمن بالله و یعمل صالحا یکفر عنه سیئاته و یدخله جنات تجری من تحتها الانهار خالدین فیها ابدا ذلک الفوز العظیم ) .

به این ترتیب هنگامی که دو شرط اصلی، یعنی ایمان و عمل صالح، حاصل شود، این مواهب عظیم، پشت سر آن خواهد بود : بخشودگی گناهان که بیش از همه چیز فکر انسان را به خود مشغول می دارد، و بعد از پاک شدن از گناه ورود به بهشت جاودان، و نیل به فوز عظیم، بنابراین همه چیز بر محور ایمان و عمل صالح دور می زند و سرمایه های اصلی همینها است، اینها کسانی هستند که در آن ((یوم التغابن )) نه تنها مغبون نیستند، بلکه به پیروزی بزرگ و فوز عظیم رسیده اند .

سپس می افزاید : ((اما کسانی که کافر شدند، و آیات ما را تکذیب کردند اصحاب دوزخند و جاودانه در آن می مانند، و سرانجام آنها سرانجام بدی است )) (و الذین کفروا و کذبوا بایاتنا اولئک اصحاب النار خالدین فیها و بئس المصیر) .

@@تفسیر نمونه جلد 24 صفحه 196@@@

در اینجا نیز، عامل بدبختی دو چیز شمرده شده است : ((کفر)) و ((تکذیب آیات الهی )) که ضد ((ایمان )) و ((عمل صالح )) است، و در نتیجه در آنجا سخن از بهشت جاویدان است و در اینجا از دوزخ همیشگی، آنجا فوز عظیم است و اینجا بئس المصیر و سرانجام مرگبار !

تنها تفاوتی که در میان بهشتیان، و دوزخیان در این دو آیه دیده می شود، یکی این است که در مورد بهشتیان، عفو از گناهان، قبل از هر چیز ذکر شده که در مورد دوزخیان مطرح نیست، دیگر اینکه در آنجا خلود در بهشت با کلمه ابدا نیز تاءکید شده، ولی در مورد دوزخیان تنها به مساءله خلود و جاودانگی اکتفا گردیده است .

این تفاوت تعبیر ممکن است از این جهت باشد که در میان دوزخیان کافرانی باشند که مساءله ایمان و کفر را به هم آمیخته اند و به خاطر ایمانشان سرانجام از عذاب رهائی یابند، یا اشاره به غلبه رحمت او بر غضب است .

ولی بعضی از مفسران معتقدند که ابدا در جمله دوم حذف شده به خاطر اینکه در جمله اول آمده است .


@@تفسیر نمونه جلد 24 صفحه 197@@@