در این آیات به گوشه ای از الطاف الهی نسبت به موسی و برادرش هارون اشاره شده، و بحثهائی هماهنگ با آنچه درباره نوح و ابراهیم در آیات پیشین گذشت آمده، محتوای آیات شبیه به یکدیگر، و الفاظ نیز از جهاتی هماهنگ است، تا یک برنامه تربیتی منسجم را درباره مؤمنان پیاده کند .
باز در این آیات از روش اجمال و تفصیل که روش قرآن در نقل بسیاری از حوادث است استفاده شده :
نخست می گوید: ما بر موسی و هارون منت گذاردیم و آنها را مرهون نعمتهای خود ساختیم (و لقد مننا علی موسی و هارون ) .
منت، چنانکه قبلا هم گفته ایم، در اصل از من بر معنی سنگی است که با آن وزن می شود، سپس به نعمتهای بزرگ و سنگین اطلاق شده است که اگر جنبه عملی داشته زیبا و پسندیده است، و اگر با لفظ و سخن باشد زشت و بدنما است، گر چه منت در استعمالات روزمره بیشتر به معنی دوم گفته می شود، و همین موضوع سبب تداعی نامطلوبی به هنگام مطالعه آیاتی همچون آیات مورد بحث می شود، ولی باید توجه داشت منت در لغت و استعمالات قرآن معنی گسترده ای دارد که مفهوم اول (بخشیدن نعمتهای سنگین ) را نیز شامل می شود .
به هر حال خداوند در این آیه به طور سربسته خبر از نعمتهای پروزنی می دهد که به این دو برادر ارزانی داشت، و در آیات بعد هفت مورد از این نعمتها
@@تفسیر نمونه جلد 19 صفحه 134@@@
را شرح می دهد که هر کدام از دیگری گرانقدرتر است .
در نخستین مرحله می فرماید: ما این دو برادر و قوم آنها را از اندوه بزرگ رهائی بخشیدیم (و نجیناهما و قومهما من الکرب العظیم ) .
چه اندوهی از این بزرگتر که بنی اسرائیل در چنگال فرعونیان جبار و خونخوار گرفتار بودند؟ پسرانشان را سر می بریدند، و زنانشان را به خدمتکاری و مردان را به بردگی و بیگاری وامی داشتند .
آری از دست دادن حریت و آزادی و گرفتاری در چنگال سلطان بیرحمی که نه بر صغیر رحم می کرد و نه بر کبیر، و حتی نوامیس قوم و ملتی را به بازیچه می گرفت کرب عظیم و اندوه بزرگی بود، و این نخستین منتی است که خدا بر قوم بنی اسرائیل نهاد .
در مرحله دوم می فرماید: ما آنها (موسی و هارون و بنی اسرائیل ) را یاری کردیم تا آنها بر دشمنان نیرومند خود پیروز شدند (و نصرناهم فکانوا هم الغالبین ) .
در آن روز که لشکر خونخوار فرعونی با قدرت و نیروی عظیم و در پیشاپیش آنها شخص فرعون به حرکت درآمد، بنی اسرائیل قومی ضعیف و ناتوان و فاقد مردان جنگی و سلاح کافی بودند، اما دست لطف خدا به یاری آنها آمد، فرعونیان را در میان امواج دفن کرد، و آنها را از غرقاب رهائی بخشید و کاخها و ثروتها و باغها و گنجهای فرعونیان را به آنها سپرد .
در سومین مرحله به مواهب معنوی که خدا به این قوم از بند رسته عنایت فرمود اشاره کرده، می گوید: ما به آن دو کتاب آشکار دادیم (و آتیناهما الکتاب المستبین ) .
@@تفسیر نمونه جلد 19 صفحه 135@@@
آری تورات کتاب مستبین یعنی کتاب روشنگر بود، و به تمام نیازمندیهای دین و دنیای بنی اسرائیل در آن روز پاسخ می گفت، همانگونه که در آیه 44 سوره مائده نیز می خوانیم انا انزلنا التوراة فیها هدی و نور . ما تورات را نازل کردیم که هم در آن هدایت بود و هم نور و روشنائی .
در مرحله چهارم باز به یکی دیگر از مواهب معنوی - موهبت هدایت به صراط مستقیم - اشاره کرده، می گوید: ما آن دو را به راه راست هدایت نمودیم (و هدینا هما الصراط المستقیم )
همان راه راست و خالی از هر گونه کجی و اعوجاج که راه انبیاء و اولیاء است، و خطر انحراف و گمراهی و سقوط در آن وجود ندارد .
جالب اینکه : در سوره حمد که در همه نمازها می خوانیم وقتی که از خدا تقاضای هدایت به صراط مستقیم می کنیم می گوئیم : راه کسانی که آنان را مشمول نعمتهای خود قرار دادی، نه راه مغضوبین و گمراهان، و این همان راه انبیاء و اولیاست .
در پنجمین مرحله به سراغ تداوم مکتب و بقای نام نیک آنها رفته، می گوید: ما ذکر خیر آنها را در اقوام بعد باقی و برقرار ساختیم (تا به عنوان دو اسوه شناخته شوند، و مردم جهان از روش و تاریخ آنان الهام گیرند) (و ترکنا علیهما فی الاخرین ) .
این همان تعبیری است که در آیات گذشته درباره ابراهیم و نوح آمده بود، اصولا همه مردان خدا و رهروان بزرگ راه حق، تاریخ و نامشان جاویدان است، و باید چنین باشد که آنها متعلق به قوم و ملتی نیستند، بلکه تعلق به تمام جهان انسانیت دارند .
@@تفسیر نمونه جلد 19 صفحه 136@@@
در ششمین مرحله سخن از سلام و درود خداوند بر موسی و هارون است می فرماید: سلام بر موسی و هارون (سلام علی موسی و هارون ) .
سلامی از ناحیه پروردگار بزرگ و مهربان .
سلامی که رمز سلامت در دین و ایمان، در اعتقاد و مکتب، و در خط و مذهب است .
سلامی که بیانگر نجات و امنیت از مجازات و عذاب این جهان و آن جهان است .
و در هفتمین و آخرین مرحله به جزا و پاداش بزرگ خود به آنها پرداخته، می گوید آری ما این چنین نیکوکاران را پاداش می دهیم (انا کذلک نجزی المحسنین ) .
اگر آنها به این افتخارات نائل شدند بی دلیل نبود، آنها محسن بودند، مؤمن و مخلص و فداکار و نیکوکار، و چنین کسانی باید مشمول این همه پاداش شوند .
قابل توجه اینکه عین این عبارت انا کذلک نجزی المحسنین در همین سوره در مورد نوح و ابراهیم موسی و هارون الیاس آمده است .
و تعبیری شبیه آن در مورد یوسف (یوسف آیه 22) و گروهی دیگر از انبیاء (انعام آیه 84) نیز به چشم می خورد، و همگی گواهی می دهد که برای بهره مند شدن از الطاف الهی باید نخست در زمره محسنین قرار گرفت که به دنبال آن برکات الهی قطعی است (دقت کنید) .
@@تفسیر نمونه جلد 19 صفحه 137@@@
سرانجام در آخرین آیه مورد بحث به همان دلیلی اشاره می کند که در داستان ابراهیم و نوح قبل از آن آمد، می گوید: آن هر دو (موسی و هارون ) از بندگان مؤمن ما بودند (انهما من عبادنا المؤمنین ) .
ایمان است که روح انسان را چنان روشن و نیرومند می سازد که به سراغ احسان و نیکوکاری و پاکی و تقوا می رود، احسانی که درهای رحمت الهی را به روی انسان می گشاید، و انواع نعمتهایش را بر انسان نازل می کند .
@@تفسیر نمونه جلد 19 صفحه 138@@@