تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد19
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

2 - سنگین باران

بعضی از مفسران شان نزولهائی برای آیات فوق ذکر کرده اند که احتمالا همه از قبیل ((تطبیق )) است، نه ((شاءن نزول )) .

از جمله داستان ((وحشی )) است که در میدان احد بزرگترین جنایت را مرتکب شد، و عموی پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) حمزه آن افسر شجاعی که جان خود را همه جا سپر برای پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) می ساخت به طرز ناجوانمردانهای شهید کرد، هنگامی که اسلام اوج گرفت مسلمانان در همه جا پیروز شدند وحشی می خواست اسلام بیاورد اما می ترسید اسلامش مورد قبول واقع نشود که آیه فوق نازل گردید و او اسلام آورد، پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) از او پرسید: عمویم حمزه را چگونه کشتی ؟ وحشی ماجرا را شرح داد پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) سخت گریه کرد، توبه او را پذیرا شد ولی به او فرمود: غیب وجهک عنی فانی لا استطیع النظر الیک فلحق بالشام فمات فی الخمر در برابر چشمان من هرگز ظاهر مشو چرا که نمی توانم به تو نگاه کنم، وحشی به سوی شام رفت و سرانجام در سرزمین خمر از دنیا رفت .

بعضی سؤال کردند آیا این آیه تنها درباره او است یا همه مسلمین را شامل

@@تفسیر نمونه جلد 19 صفحه 507@@@

می شود فرمود همه را شامل می شود . ** سفینة البحار جلد 2 صفحه 637 ( ماده وحش ) و تفسیر فخر رازی جلد 27 صفحه 4 و تفسیر نور الثقلین جلد 4 صفحه 493 . ***

دیگر داستان مرد ((نباش )) است (کسی که قبرها را می شکافت و کفن مردگان را باز می کرد و با خود می برد) که فشرده اش چنین است :

((جوانی گریان خدمت پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) آمد و سخت ناراحت بود و می گفت از خشم خدا می ترسم

فرمود: شرک آورده ای ؟!

گفت : نه .

فرمود: خون ناحق ریخته ای ؟

عرض کرد: نه .

فرمود: خدا گناه تو را می آمرزد هر قدر زیاد باشد .

عرض کرد: گناه من از آسمان و زمین و عرش و کرسی بزرگتر است .

فرمود: گناهت از خدا هم بزرگتر است ؟!

عرض کرد: نه خدا از همه چیز بزرگتر است .

فرمود: برو (توبه کن ) که خدای عظیم گناه عظیم را می آمرزد .

بعد فرمود: بگو ببینم گناه تو چیست ؟

عرض کرد: ای رسول خدا (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) از روی تو شرم دارم که بازگو کنم .

فرمود: آخر بگو ببینم چه کرده ای ؟!

عرض کرد: هفت سال نبش قبر می کردم، و کفنهای مردگان را برمی داشتم تا اینکه روزی به هنگام نبش قبر به جسد دختری از انصار برخورد کردم، بعد از آنکه او را برهنه کردم دیو نفس در درونم به هیجان در آمد . . . (سپس ماجرای تجاوز خود را شرح می دهد) .

@@تفسیر نمونه جلد 19 صفحه 508@@@

هنگامی که سخنش به اینجا رسید پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) سخت برآشفت و ناراحت شد فرمود: این فاسق را بیرون کنید، و رو به سوی او کرده اضافه نمود: تو چقدر به دوزخ نزدیکی ؟!

جوان بیرون آمد سخت گریه می کرد، سر به بیابان گذاشت و عرض ‍ می کرد: ای خدای محمد (صلی اللّه علیه و آله و سلّم )! اگر توبه مرا می پذیری پیامبرت را از آن با خبر کن و اگر نه آتشی از آسمان بفرست و مرا بسوزان و از عذاب آخرت برهان، اینجا بود که پیک وحی خدا بر پیامبر نازل شد و آیه ((قل یا عبادی الذین اسرفوا . . .)) را بر آن حضرت خواند .)) ** تفسیر ابوالفتوح رازی جلد نهم صفحه 412 ( ذیل آیات مورد بحث ) با مقداری تلخیص . ***

تلاوت این آیه از سوی جبرئیل در اینجا ممکن است به عنوان نخستین بار نباشد که جنبه شان نزول پیدا کند، بلکه تکرار آیه ای باشد که قبلا نازل شده برای تاءکید و توجه بیشتر و اعلام قبول توبه آن مرد گنهکار .

باز تکرار می کنیم که اینگونه اشخاص که بار سنگین از گناه را به دوش ‍ می کشند مسؤلیت سنگینتری در مقام جبران از طریق اعمال صالح خود دارند .

فخر رازی شان نزول دیگری برای آیات فوق آورده است، نقل می کند بعضی گفته اند: این آیات درباره اهل مکه نازل شده، آنها می گفتند: محمد (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) چنین فکر می کند که هر کس ‍ پرستش بت کند یا دستش به خون انسانی آغشته شود هرگز بخشوده نخواهد شد، در عین حال به ما می گوید اسلام بیاورید، ما چگونه اسلام بیاوریم در حالی که هم بت پرستیده ایم و هم خون بی گناهان ریخته ایم ؟! (آیات فوق نازل شد و درهای توبه را به روی آنان گشود) . ** تفسیر کبیر فخر رازی جلد 27 صفحه 4 ( ذیل آیات مورد بحث ) . ***

@@تفسیر نمونه جلد 19 صفحه 509@@@