تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد19
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

من یک بیم دهنده ام !

از آنجا که تمام بحثهای گذشته چه آنها که از مجازات دردناک دوزخیان سخن می گوید و چه آنها که از عذاب دنیوی اقوام گنهکار پیشین بحث می کند و همه جنبه انذار و تهدید برای مشرکان و سرکشان و ظالمان دارد، در آیات مورد بحث همین مساءله را تعقیب کرده، می گوید: ((بگو: من فقط یک انذارکننده ام !)) (قل انما انا منذر ) .

درست است که پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) بشارت دهنده نیز می باشد، و آیات قرآن مجید به هر دو معنی ناطق است، ولی چون بشارت برای مؤمنان است، و انذار برای مشرکان و مفسدان، و در اینجا روی سخن با گروه اخیر است، تنها تکیه بر انذار شده است .

سپس می افزاید: ((هیچ معبودی جز خداوند یگانه قهار نیست )) (و ما من اله الا الله الواحد القهار) .

تکیه بر قهر او نیز به همین منظور است، تا کسی به لطف او مغرور نگردد، و از قهر او خود را ایمن نشمرد، و در گرداب کفر و گناه غوطه ور نشود .

و بلافاصله به عنوان ذکر دلیل برای توحید الوهیت و عبادت پروردگار می افزاید: ((او همان کسی است که پروردگار آسمانها و زمین و آنچه در میان آنها قرار دارد می باشد، همان خدائی که عزیز و غفار است )) (رب السموات و الارض و ما بینهما العزیز الغفار) .

در حقیقت در این آیه سه وصف از اوصاف خداوند بیان شده که هر کدام برای اثبات مقصودی است .

نخست مساءله ((ربوبیت )) او نسبت به تمام عالم هستی است، او مالک همه

@@تفسیر نمونه جلد 19 صفحه 330@@@

این جهان است مالکی که آنها را تدبیر و تربیت می کند، تنها کسی شایسته عبودیت است که چنین باشد، نه بتهائی که به مقدار سر سوزن از خود چیزی ندارند .

دوم مساءله ((عزت )) او است، می دانیم ((عزیز)) از نظر معنی لغت به کسی گفته می شود که هیچکس نتواند بر او غالب گردد، و هر چه اراده کند انجام شدنی باشد، و به تعبیر دیگر همیشه غالب است و هرگز مغلوب نیست .

کسی که چنین است فرار کردن از چنگال قدرتش چگونه امکان دارد؟ و نجات از کیفرش چگونه میسر است ؟

سومین توصیف مقام غفاریت و کثرت آمرزش او است که درهای بازگشت را به روی گنهکاران می گشاید، و باران رحمتش را بر آنها می بارد، تا تصور نکنند اگر قهار و عزیز است مفهومش بستن درهای رحمت و توبه به روی بندگان می باشد .

در حقیقت یکی بیان ((خوف )) است و دیگری بیان ((رجاء)) که بدون موازنه این دو حالت تکامل انسان امکانپذیر نیست، یا گرفتار غرور و غفلت می شود، و یا در گرداب یاس و نومیدی فرو می رود .

و به تعبیر دیگر توصیف او به ((عزیز)) و ((غفار)) دلیل دیگری بر ((الوهیت )) او است، چرا که تنها کسی شایسته پرستش است که علاوه بر ((ربوبیت )) قدرت بر مجازات نیز دارد، و علاوه بر قدرت بر مجازات، درهای رحمت و مغفرت او نیز گشوده است .

سپس در جمله ای کوتاه و تکان دهنده خطاب به پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) کرده، می فرماید: ((بگو این یک خبر بزرگ است )) (قل هو نبا عظیم ) .

((که شما از آن روی گردان هستید)) (انتم عنه معرضون ) .

@@تفسیر نمونه جلد 19 صفحه 331@@@

این کدام خبر است که به آن اشاره کرده و آنرا به عظمت توصیف می کند؟

قرآن مجید؟ رسالت پیامبر؟ قیامت و سرنوشت مؤمنان و کافران ؟ توحید و یگانگی خدا؟ و یا همه اینها؟

از آنجا که قرآن مشتمل بر همه این امور است و جامع میان آنها است، و اعراض مشرکان نیز از آن بوده مناسبتر همان معنی اول یعنی قرآن است .

آری این کتاب بزرگ آسمانی خبری است بزرگ، به عظمت تمام عالم هستی که از ناحیه خالق این جهان، خالق عزیز و غفار و واحد و قهار، نازل شده، خبری که عظمت آن را گروه عظیمی به هنگام نزولش ‍ درنیافتند، جمعی آنرا به باد سخریه و استهزاء گرفتند، و جمعی سحرش ‍ خواندند، و عده ای شعرش نامیدند، ولی چیزی نگذشت که این ((نباء عظیم )) باطن خود را نشان داد، مسیر تاریخ بشریت را عوض کرد، بر پهنه جهان سایه افکند، تمدنی عظیم و درخشان در تمام زمینه ها به وجود آورد، و جالب اینکه اعلام این نبا عظیم در این سوره مکی شده، در زمانی که مسلمانان ظاهرا در نهایت ضعف و ناتوانی بودند، و درهای پیروزی و نجات به روی آنان بسته بود .

حتی امروز نیز عظمت این خبر بزرگ بر جهانیان و حتی بر خود مسلمانان کاملا روشن نیست، و باید آینده آنرا نشان دهد .

این گفتار قرآن که ((شما از آن رویگردان هستید)) هنوز صادق است، و همین اعراض مسلمین سبب شده که نتوانند از این چشمه جوشان فیض الهی کاملا سیراب شوند، و در پرتو انوار آن به پیش تازند، و قله های فخر و شرف را تسخیر کنند .

سپس به عنوان مقدمه ای برای ذکر ماجرای آفرینش آدم و ارزش والای وجود انسان تا آن حد که فرشتگان همگی در برابر او سجده کردند، می فرماید:

@@تفسیر نمونه جلد 19 صفحه 332@@@

((من از ملاء اعلی، و فرشتگان عالم بالا به هنگامی که درباره آفرینش ‍ انسان گفتگو و مخاصمه می کردند خبر ندارم )) (ما کان لی من علم بالملا الاعلی اذ یختصمون ) .

آگاهی من تنها از طریق وحی است، و ((تنها چیزی که به من وحی می شود این است که من انذارکننده آشکاری هستم )) ( ان یوحی الی الا انما انا نذیر مبین ) .

گر چه فرشتگان، جدال و مخاصمهای با پروردگار نداشتند، ولی همین اندازه که به هنگام خطاب خداوند به آنها که ((من می خواهم خلیفه ای در زمین بیافرینم )) آنها به گفتگو پرداختند و عرض کردند: ((آیا می خواهی کسی را بیافرینی که فساد و خونریزی کند))؟ که در پاسخ آنها فرمود: ((من چیزی می دانم که شما نمی دانید)) (آیه 30 - سوره بقره ) به این گفتگوها مخاصمه اطلاق شده است که یک اطلاق مجازی است، و همانگونه که اشاره کردیم این در حقیقت مقدمه ای است برای آیات بعد که پیرامون آفرینش آدم سخن می گوید .

این احتمال نیز وجود دارد که ((ملاء اعلی )) مفهوم وسیعی دارد که حتی شیطان را شامل می شود، چه اینکه آن روز شیطان در زمره فرشتگان بود و به مخاصمه با خدا برخاست و زبان به اعتراض گشود، و به همین دلیل برای همیشه مطرود درگاه حق شد، ولی تفسیر اول مناسبتر است .

در روایات متعددی که از طرق شیعه و اهل سنت نقل شده می خوانیم که پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) از یکی از یارانش پرسید: اتدری فیما یختصم الملاء الاعلی ؟: ((آیا می دانی فرشتگان عالم بالا در چه چیز بحث و گفتگو می کنند))؟!

عرض کرد: نه .

فرمود: اختصموا فی الکفارات و الدرجات، فاما الکفارات فاصباغ

@@تفسیر نمونه جلد 19 صفحه 333@@@

الوضوء فی السبرات، و نقل الاقدام الی الجماعات، و انتظار الصلاة بعد الصلاة، و اما الدرجات فافشاء السلام، و اطعام الطعام، و الصلاة فی اللیل و الناس نیام :

((آنها در مورد ((کفارات )) (کارهائی که گناهان را جبران می کند) و ((درجات )) (آنچه بر درجات انسان می افزاید) به گفتگو پرداختند: اما کفارات وضوی پر آب در سرمای زمستان گرفتن، و به سوی نماز جماعت گام برداشتن، و انتظار نمازی بعد از نماز دیگر کشیدن است، و اما درجات، بسیار سلام کردن و اطعام طعام نمودن، و نماز در شب به هنگامی که چشم مردم در خواب است باشد . ** مجمع البیان ذیل آیات مورد بحث ، همین حدیث در تفسیر در المنثور از طرق بسیاری از گروهی از صحابه پیامبر - با تفاوتهائی - نقل شده است . ***

البته در این حدیث صریحا نیامده است که نظر به تفسیر آیه فوق دارد، هر چند تعبیرات شبیه تعبیرات آیه مورد بحث است، و به هر حال از این حدیث استفاده می شود که منظور از ((مخاصمه )) در اینجا تنها بحث و گفتگو است نه جدال و کشمکش، بحث و گفتگو از اعمال آدمیان، و کارهائی که کفاره گناهان می شود و بر درجات انسانها می افزاید، و شاید گفتگوی آنها در تعداد اعمالی است که سرچشمه این فضائل می گردد، و یا در تعیین حد و میزان درجاتی است که از این اعمال حاصل می شود، و به این ترتیب از این حدیث تفسیر سومی برای آیه به دست می آید که از جهاتی مناسب است ولی با آیات آینده تناسب زیادی ندارد و همانگونه که گفتیم ممکن است ناظر به گفتگوهای دیگر فرشتگان باشد نه آنچه مربوط به این آیات است .

این نکته نیز قابل توجه است که عدم علم پیامبر به این معنی است که من از خودم چیزی در این زمینه ها نمی دانم تنها همان را می دانم که از طریق وحی بر من نازل میگردد .





@@تفسیر نمونه جلد 19 صفحه 334@@@