تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد19
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

آنها که بر فراز مرکبی از نورند

در این آیات بار دیگر قرآن به دلائل توحید و معاد باز می گردد، و بحثهائی را که در آیات گذشته پیرامون کفر و ایمان بود تکمیل می کند .

از میان آثار عظمت و ربوبیت پروردگار در نظام جهان هستی، انگشت روی مساءله ((نزول باران )) از آسمان می گذارد، سپس پرورش ‍ ((هزاران رنگ )) از گیاهان را از این ((آب بی رنگ )) و طی مراحل حیات، و رسیدن به مرحله نهائی شرح می دهد .

روی سخن را به پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) کرده، به عنوان سرمشقی برای همه مؤمنان، می فرماید: ((آیا ندیدی که خداوند از آسمان آبی نازل کرد سپس آن را به صورت چشمه هائی در زمین وارد نمود؟!)) (ا لم تر ان الله انزل من السماء ماء فسلکه ینابیع فی الارض ) . ** ینابیع از نظر ترکیب نحوی به نزع خافض است و در اصل فی ینابیع بوده است ( تفسیر روح المعانی و روح البیان ) . ***

قطره های حیاتبخش باران از آسمان نازل می شود، قشر ((نفوذپذیر)) زمین آنها را به درون می پذیرد و تا به قشر ((نفوذناپذیر)) می رسد، و آنها را متوقف می سازد و ذخیره می کند، سپس به صورت چشمه ها و قناتها و چاهها بیرون می فرستد .

جمله ((سلکه )) (آب باران را در مجاری زمین وارد ساخت ) اشاره ای است فشرده به آنچه در بالا گفتیم .

((ینابیع )) جمع ((ینبوع )) از ماده ((نبع )) به معنی جوشش آب از زمین است .

هرگاه زمین یک قشر نفوذناپذیر بیشتر نداشت ذره ای از آب باران را در خود ذخیره نمی کرد، و همه بعد از نزول از آسمان به دریاها می ریختند، نه چشمه ای

@@تفسیر نمونه جلد 19 صفحه 423@@@

وجود داشت، و نه کاریز و چاهی، و اگر تنها یک قشر نفوذپذیر داشت همگی به اعماق زمین فرو می رفتند به طوری که دسترسی به آن ممکن نبود، تنظیم قشر زمین از این دو لایه نفوذپذیر، و نفوذناپذیر، با این فاصله حساب شده، از نشانه های قدرت او است، و جالب اینکه گاهی به صورت لایه های متعدد نفوذپذیر و نفوذناپذیر است که روی هم قرار گرفته، که در حفر چاه های ((سطحی )) و ((نیمه عمیق )) و ((عمیق )) از آن استفاده می شود .

بعد می افزاید: ((سپس خداوند به وسیله آن زراعت گیاهی را خارج می سازد که الوان مختلف دارد)) (ثم یخرج به زرعا مختلفا الوانه ) .

هم انواع آن مختلف است، همچون گندم و جو و برنج و ذرت، و هم کیفیتهای آن متفاوت است، و هم رنگ ظاهری آن، بعضی سبز تیره بعضی سبز کمرنگ، بعضی دارای برگهای پهن و گسترده، و بعضی برگهای باریک و لطیف و همچنین .

با توجه به اینکه ((زرع )) به گیاهی گفته می شود که ساقه قوی ندارد در مقابل ((شجر)) که غالبا به درختانی که دارای ساقه نیرومندند اطلاق می شود، ((زرع )) مفهوم وسیعی دارد که گیاهان غیر غذائی را نیز در بر می گیرد، انواع گلها و گیاهان زینتی و داروئی و مانند آن که فوق العاده متنوع، و دارای الوان و چهره های گوناگون می باشد، حتی گاه در یک شاخه، بلکه در یک گل، این رنگهای مختلف به شکل بسیار جالب و ظریفی در کنار هم قرار گرفته اند، و با زبان بی زبانی نغمه توحید و تسبیح خدا را سر داده اند .

بعد به مراحل دیگر حیات این گیاه پرداخته می گوید: ((این گیاه سپس ‍ خشک می شود به گونه ای که آن را زرد و بی روح می بینی ))! (ثم یهیج فتراه مصفرا) . ** یهیج از ماده هیجان در لغت به دو معنی آمده است : نخست خشک و زرد شدن گیاه ، و دیگر به معنی به حرکت در آمدن و جوش و خروش برداشتن ، ممکن است این دو معنی به یک دیشه باز گردد زیرا به هنگامی که گیاه خشک می شود آماده جدائی ، گراکندگی و حرکت و هیجان می گردد . ***

@@تفسیر نمونه جلد 19 صفحه 424@@@

تندباد از هر سو می وزد، و آن را که سست شده است از جا می کند، ((سپس خداوند آن را در هم می شکند و خرد می کند)) (ثم یجعله حطاما) .

((آری در این ماجرا تذکر و یادآوری برای صاحبفکران و اندیشمندان است )) (ان فی ذلک لذکری لاولی الالباب ) .

تذکری است از نظام حساب شده و با عظمت عالم هستی و ربوبیت پروردگار در این صحنه عظیم، و نیز تذکری است از پایان زندگی و خاموش شدن شعله های حیات، و سپس مساءله رستاخیز، و تجدید حیات مردگان .

این صحنه گر چه در عالم گیاهان است، ولی به انسانها هشدار می دهد که همانند آن در عمر و حیات شما تکرار می شود، ممکن است مدت آن متفاوت باشد، اما اصول آن یکی است تولد، نشاط و جوانی، و بعد پژمردگی و پیری و سرانجام مرگ !

به دنبال این درس بزرگ توحید و معاد به مقایسه ای در میان مؤمن و کافر پرداخته تا این حقیقت را روشن سازد که قرآن و وحی آسمانی نیز همچون دانه های باران است که بر سرزمین دلها نازل می شود، همانگونه که تنها زمینهای آماده از قطرات حیاتبخش باران منتفع می شود تنها دلهائی از آیات الهی بهره می گیرد که در سایه لطف او و خودسازی آمادگی و گسترش پیدا کرده است، می فرماید: ((آیا کسی که خدا سینه اش را برای پذیرش اسلام گشاده ساخته، و بر فراز مرکبی از نور الهی قرار گرفته، همچون سنگدلان بی نوری است که هدایت الهی به قلبشان راه نیافته است ؟!)) (افمن شرح الله صدره للاسلام فهو علی نور

@@تفسیر نمونه جلد 19 صفحه 425@@@

من ربه ) .

سپس می افزاید ((وای بر آنها که قلبهای سخت و نفوذناپذیری دارند و ذکر خدا در آن اثر نمی گذارد)) (فویل للقاسیة قلوبهم من ذکر الله ) .

نه مواعظ سودمند در آن مؤثر است، نه انذار و بشارت، نه آیات تکان دهنده قرآن آن را به حرکت در می آورد، نه باران حیاتبخش وحی گلهای تقوی و فضیلت را در آن می رویاند، خلاصه ((نه طراوتی نه برگی نه گلی نه سایه دارند! .)) آری ((آنها در ضلال مبین و گمراهی آشکارند)) (اولئک فی ضلال مبین ) .

((قاسیه )) از ماده ((قسوة )) به معنی خشونت و سختی و نفوذناپذیری است، لذا سنگهای خشن را ((قاسی )) می گویند، و از همین رو به دلهائی که در برابر نور حق و هدایت انعطافی از خود نشان نمی دهد، و نرم و تسلیم نمی گردد، و نور هدایت در آن نفوذ نمی کند ((قلبهای قاسیه )) یا قساوتمند گفته می شود، و در فارسی از آن به سنگدلی تعبیر می کنیم .

به هر حال این تعبیر در مقابل ((شرح صدر)) و گشادگی سینه و فراخی روح قرار گرفته، چرا که گستردگی کنایه از آمادگی برای پذیرش ‍ است، یک بیابان و خانه گسترده و وسیع آماده پذیرش انسانهای بیشتری است، و یک سینه فراخ و روح گشاده آماده پذیرش حقایق فزونتری می باشد .

در روایتی می خوانیم که ((ابن مسعود)) می گوید از پیامبر اسلام (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) از تفسیر این آیه سؤال کردیم افمن شرح الله صدره للاسلام فهو علی نور من ربه : ** این آیه محذوفی دارد که به قرینه جمله بعد روشن می شود و در تقدیر چنین است : افمن شرح الله صدرة للاسلام فهو علی نور من ربه کمن هو قاسی القلب لایهتدی بنور . ***
چگونه انسان شرح صدر پیدا می کند؟

فرمود: ((اذا دخل النور فی القلب انشرح و انفتح )): ((هنگامی که نور

@@تفسیر نمونه جلد 19 صفحه 426@@@

به قلب انسان داخل شد گسترده و باز می گردد!))

عرض کردیم ای رسول خدا نشانه آن چیست ؟

فرمود: الانابة الی دار الخلود، و التجافی عن دار الغرور، و الاستعداد للموت قبل نزوله : ((نشانه آن توجه به سرای جاوید و جدا شدن از سرای غرور، و آماده گشتن برای استقبال از مرگ پیش از نزول آن است .)) ** تفسیر قرطبی جلد 8 صفحه 5691 ( تفسیر سوره زمر ذیل آیات مورد بحث ) این حدیث با تفاوت مختصری از روضه الواعظین شیخ مفید نیز نقل شده است . ***

در تفسیر علی بن ابراهیم می خوانیم که جمله ((افمن شرح الله صدره للاسلام )) درباره امیر مؤمنان علی (علیه السلام ) نازل شده، و در بعضی از تفاسیر آمده است که جمله فویل للقاسیة قلوبهم درباره ((ابولهب و فرزندانش )) می باشد . ** تفسیر صافی ذیل آیات مورد بحث . ***

روشن است که این شان نزولها در حقیقت از باب تطبیق مفهوم کلی بر مصداقهای واضح آن است .

جالب توجه اینکه در جمله ((فهو علی نور من ربه )) نور و روشنائی به منزله مرکبی ذکر شده که مؤمنان بر آن سوار می شوند، سرعت سیرش ‍ عجیب، و مسیرش روشن، و قدرت جولانش همه جهان را فرا می گیرد .

نکته ها: