تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد19
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

آن روز پشیمانی بیهوده است

در آیات گذشته دستور مؤکدی برای توبه و اصلاح و جبران اعمال گذشته آمده بود، آیات مورد بحث در تعقیب آن آمده، نخست می گوید: ((این دستورها به خاطر آن داده شد که مبادا کسی روز قیامت بگوید: افسوس بر من از کوتاهیهائی که در اطاعت فرمان خدا کردم ! و آیات و رسولان او را به سخریه گرفتم ))! (ان تقول نفس یا حسرتا علی ما فرطت فی جنب الله و ان کنت لمن الخاسرین ) ** آغاز این آیه محذوفی دارد که آن را با آیات قبل پیوند می دهند ، و در تقدیر چنین است لئلا تقول نفس یا حذرا تقول نفس در صورت دوم مفعول له برای انیبوا واسلموا واتبعوا خواهد بود - ان در جمله و ان کنت لمن الساخرین مخففه از مثقله است و در اصل انی کنت لمن الساخرین بوده است . ***

((یا حسرتا)) در اصل ((یا حسرتی )) بوده (حسرت به یاء متکلم اضافه شده است ) و حسرت به معنی اندوه و غم بر چیزهائی است که از دست رفته و پشیمانی ببار آورده است .

((راغب )) در مفردات می گوید: این کلمه از ماده ((حسر)) (بر وزن حبس ) به معنی برهنه کردن و کنار زدن لباس است، و از آنجا که در موارد ندامت و اندوه بر گذشته گوئی پرده های جهل کنار رفته، این تعبیر به کار می رود .

آری هنگامی که انسان وارد عرصه محشر می شود و نتیجه تفریطها، و مسامحه کاریها و خلافکاریها و شوخی گرفتن جدی ها، را در برابر چشم خود می بیند، فریادش به ((وا حسرتا)) بلند می شود، اندوهی سنگین توأ م با ندامتی عمیق بر قلب او سایه می افکند، و این حالت درونی خود را بر زبان آورده و به صورت جمله های فوق بیان می دارد .

در اینکه جنب الله در اینجا به چه معنی است ؟ مفسران احتمالات فراوانی داده اند .

@@تفسیر نمونه جلد 19 صفحه 511@@@

واقع این است که ((جنب )) در لغت به معنی پهلو است و سپس به هر چیزی که در کنار چیزی قرار گرفته باشد اطلاق می شود همانگونه که ((یمین )) و ((یسار)) به معنی طرف چپ و راست بدن است، سپس به هر چیزی که در این ناحیه قرار گیرد یمین و یسار گفته می شود در اینجا ((جنب الله )) نیز به معنی تمام اموری است که در جانب پروردگار قرار دارد: فرمان او، اطاعت او، قرب او، کتب آسمانی که از ناحیه او نازل شده است، همه در معنی آن جمع است .

و به این ترتیب گنهکاران اظهار ندامت و پشیمانی و غم و اندوه و حسرت نسبت به تمام کوتاهیهائی که در برابر خداوند داشتند می کنند، مخصوصا روی مساءله سخریه و استهزا نسبت به آیات و رسولان او انگشت می نهند، چرا که عامل اصلی تفریطهای آنها همین بی اعتنائی و شوخی پنداشتن این حقایق بزرگ بر اثر جهل و غرور و تعصب است .

سپس می افزاید: ((و مبادا بگوید: اگر خداوند مرا هدایت می کرد از پرهیزگاران بودم )) (او تقول لو ان الله هدانی لکنت من المتقین ) .

این سخن را گویا زمانی می گوید که او را به پای میزان حساب می آورند، گروهی را می بیند که با دست پر از حسنات به سوی بهشت روانه می شوند، او نیز آرزو می کند در صف آنان باشد و همراه آنان به سوی نعمتهای الهی برود .

باز می افزاید: ((و مبادا هنگامی که عذاب الهی را می بیند بگوید آیا می شود بار دیگر مرا به دنیا بازگردانند تا از نیکوکاران باشم ))؟! (او تقول حین تری العذاب لو ان لی کرة فاکون من المحسنین ) .

این هنگامی است که او را به سوی دوزخ می برند و چشمش به آتش ‍ سوزان

@@تفسیر نمونه جلد 19 صفحه 512@@@

و منظره عذاب دردناک آن می افتد، آهی از دل بر می کشد و آرزو می کند ایکاش به او اجازه داده می شد تا به دنیا بازگردد، تبهکاریهای گذشته را با اعمال نیکش بشوید و در صف نیکوکاران جای گیرد .

به این ترتیب هر یک از این گفتارهای سه گانه مجرمان در قیامت در موقفی اظهار می شود:

با ورود در صحنه محشر اظهار حسرت می کند .

با مشاهده پاداش پرهیزکاران آرزوی سرنوشت آنها را می نماید .

و با مشاهده عذاب الهی آرزوی بازگشت به دنیا و جبران گذشته می کند .

قرآن در برابر این سه گفتار تنها به گفتار دوم چنین پاسخ می گوید: ((آری آیات من به سراغ تو آمد اما آنرا تکذیب کردی، و تکبر ورزیدی، و از کافران بودی )) (بلی قد جائتک آیاتی فکذبت بها و استکبرت و کنت من الکافرین ) . ** گر چه قائل در آیات گذشته نفس بوده ، و آن مونث است ، و کرارا در آیات قرآن اوصاف و افعال مربوط به آن به صورت مونث آمده ولی در آیه مورد بحث ضمیر کذبت وما بعد آن به صورت مذکر آمده است این به خاطر آن است که در این جا منظور آن انسان و مانند آن می باشد بعضی نیز گفته اند که نفس به مذکر و مونث هر دو اطلاق می شود . ***

یعنی اینکه می گوئی ((اگر هدایت الهی به سراغ من آمده بود از پرهیزگاران بودم هدایت الهی چیست ؟ جز اینهمه کتب آسمانی و فرستادگان خدا و آیات و نشانه های حق در آفاق و انفس ؟

همه این آیات را دیدی و شنیدی عکس العمل تو در مقابل آن چه بود؟ تکذیب و استکبار و کفر!

مگر ممکن است خدا بدون اتمام حجت کسی را مجازات کند؟ مگر میان

@@تفسیر نمونه جلد 19 صفحه 513@@@

تو و هدایت یافتگان تفاوتی از نظر برنامه های تربیتی خداوند وجود داشت ؟

بنابراین مقصر اصلی خودت هستی و خود کرده ای که لعنت بر خودت باد!

از میان این سه عمل ((استکبار)) ریشه اصلی است و به دنبال آن ((تکذیب آیات الهی )) و نتیجه آن ((کفر و بی ایمانی )) است .

اما چرا از گفتار اول آنها پاسخ نمی دهد؟ زیرا واقعیتی است که گریزی از آن نیست، آنها باید حسرت بخورند و غرق غم و اندوه باشند .

و اما در مورد گفتار سوم دائر به تقاضای بازگشت به دنیا چون در موارد متعددی از آیات قرآن به آن پاسخ داده شده (از جمله آیه 28 سوره انعام و لو ردوا لعادوا لما نهوا عنه و انهم لکاذبون ((اگر باز گردند همان اعمال گذشته را تکرار خواهند کرد . و آنها دروغ می گویند)) و همچنین آیه 100 سوره مؤمنون، دیگر نیازی به تکرار نبوده است .

از این گذشته پاسخی را که از گفتار دوم آنها داده است می تواند اشاره ای به پاسخ این سؤال نیز باشد، زیرا هدف از بازگشت به دنیا چیست ؟ آیا چیزی جز اتمام حجت است، در حالی که خداوند اتمام حجت بر آنان کرده، و چیزی در این زمینه کم نگذارده است که بار دوم آن را بیان کند، آن تنبه و بیداری که مجرمان به هنگام مشاهده عذاب پیدا می کنند یکنوع ((بیداری اضطراری )) است که در صورت بازگشت به حال عادی آثار آن باقی نخواهد ماند، درست همانند مطلبی است که قرآن درباره مشرکان به هنگام گرفتار شدن در میان امواج دریا بیان می کند که خدا را به اخلاص می خوانند، اما وقتی که به ساحل نجات رسیدند همه چیز را به دست فراموشی می سپارند فاذا رکبوا فی الفلک دعوا الله مخلصین له الدین فلما نجاهم الی البر اذا هم یشرکون (عنکبوت - 65) .

@@تفسیر نمونه جلد 19 صفحه 514@@@