الف) نفوذ وابسته:
در این نوع نفوذ، عوامل نفوذی ضمن وابستگی شدید به یک اندیشه سامان بخشیده شده از بیرون مرزهای جغرافیایی کشور، تمام تلاش خود را به منظور غلبه بر نظام حاکم به کار میگیرند و حتی ممکن است اقدام به جاسوسی و خرابکاری نیز بنمایند و از برخورد خشن و تخریبی نیز ابایی نداشته باشند.
مصداق این نوع نفوذ، عملکرد حزب توده در سالهای اولیه شکلگیری این حزب و آخرین سالهای فعالیت آن پس از انقلاب میباشد که علاوه بر وابستگی، همواره سعی داشت خود را با معادلات شوروی سابق منطبق کند.
ب) نفوذ مستقل:
این نوع نفوذ خطرناکتر از نوع وابسته میباشد زیرا علاوه بر اینکه برخورد خشن در دستور کار آنها نیست، سعی میکنند از آزادیهای موجود و نقاط ضعف حاکمیت استفاده نمایند. این جریان نفوذی در صورت پیروزی از سیاستهای کلی کشور یا کشورهای حمایتکننده پیروی مینمایند. در نفوذ مستقل به هنگام ضرورت، فعالیتهای جاسوسی نیز به چشم میخورد. همچنین به نسبت نفوذ وابسته، کمتر میتوان علیه آنها اقدام به افشاگری و آگاهسازی افکار عمومی نمود.
مصداق این نوع نفوذ در ایران عبارت است از نهضت به اصطلاح آزادی و سایر جریانهای ارتجاع روشنفکری.