الف) متحجر جلوه دادن مبانی اسلام ناب:
اهداف نظریه پردازان و مروجان رفرم دینی، القاء متحجر بودن مبانی اسلام ناب محمدی (ص) میباشد. نویسندگان کتاب "ما و غرب" در بحث پروتستانتیسم اسلامی مینویسند:
با توجه به تجربه مثبت رنسانس غربی و پروتستانتیسم مسیحی، راه نجات و خروج مسلمانان از این بنبست عقبماندگی چندین قرنه، ایجاد یک رنسانس اسلامی در میان مسلمانان است.(104)
متهم نمودن اسلام به ارتجاع و تحجر همواره در نزد روشنفکران غربزده مرسوم بوده است. لذا بر همین اساس حضرت امام خمینی (قدس سره) میفرمایند:
شما روشنفکرها میخواهید که ما به هزار و چهار صد سال قبل برنگردیم، شما میترسید که اگر ما جوانان را مثل هزار و چهار صد سال قبل تربیت کنیم که با جمعیت کم دو امپراطوری بزرگ را به باد داد. ما مرتجع هستیم؟ شمایی که میخواهید جوانان ما را به تعلیمات غربی بکشید... شما روشنفکر هستید؟(105)
در این باره بیبیسی صدای استعمار پیر میگوید:
در ایران امروز برخی از متفکران اسلامی با مطرح کردن این موضوع که اسلام باید یک ساختار نوین پیدا کند، در واقع تلاش کردهاند، بخشی از جنبههای فرهنگ غرب را وارد فرهنگ اسلامی بکنند.(106)
ب) ایجاد تشکیک در معرفت دینی (هجمه به اسلام فقاهتی):
این عده با ایجاد شبهه در معرفت دینی از طریق طرح افکار خاص و پیچیده، راه را برای القاء افکار التقاطی خود فراهم مینمایند.
یکی از سردمداران این تفکر در مجله کیان مینویسد:
میراث مهمی که از فرهنگ دینی برای ما و در ما باقی ماند، عبارت از فقه، کلام، و تصوف... دین هم در چنبره آداب و عادات و اوهام گرفتارتر میآمد دین فقهی که هیچ چیز از آدمی باقی نمیگذارد و از او بردهای میسازد بیاراده و بیخرد.(107)
ایجاد شبهه از سوی ارتجاع روشنفکری، خطری است که میتواند پایههای اعتقادی نسل جوان را سست کند و استحاله فرهنگی انقلاب اسلامی را رقم بزند. حضرت امیر علیهالسلام در خطر شبهه برای جبهه حق میفرمایند:
حق را هیچ چیز از پای در نمیآورد الا شبهه و شبهه، باطلی است که لباس حق پوشیده است
بنابراین رفرمیسم مذهبی، هجمه به فقه اسلامی و ایجاد شبهه در معرفت دینی را به عنوان یک راهکار جهت رسیدن به پروتستانتیسم به اصطلاح اسلامی برگزیده است.
ج) نفی تقلید از فقها و مجتهدان:
این جریان معتقد است با ضعف اجتهاد فکری، علمی و فقهی در میان مسلمانان، انحطاط در حوزه فرهنگ و تمدن اسلام پدید آمده است(108).
ارتجاع روشنفکری با طرح این موضوع علاوه بر اینکه عمق کینه خود را نسبت به علمای اسلام نشان میدهد بخشی از اهداف خود، برای استحاله فرهنگی انقلاب اسلامی را نمایان میکند.
نشریه اکونومیست در ویژهنامهای تحت عنوان اسلام و غرب مینویسد:
مهمترین مانع، مهار پدیده اصول گرایی اسلامی، روحانیون و علماء هستند زیرا علماء با سلاح عمده خود یعنی اجتهاد مانع از تحقق اهداف غرب میشوند(109)
نظریه پردازان رفرمیسم مذهبی در تلاش هستند با حمله به فقه و اجتهاد فقهی، در روند اجتهاد اصیل شیعه انحراف ایجاد کنند تا بدین وسیله راه را برای تحریف و تفسیر به رأی در احکام و مبانی اسلام باز کنند. و در صورت تحقق چنین امری آنگاه به یکباره خواهیم دید که صهیونیستها نیز اسلام شناس خواهند شد!
نشریه انگلیسی اکونومیست با درج مقالهای تحت عنوان انحصار علماء باید از بین برود به طراحان استحاله فرهنگی و نظریه پردازان سلطه پیشنهاد میکند روشنفکران و تجدد طلبان را تشویق کنند تا با ایجاد رفرم در اندیشههای اصولی اسلام، سلاح اجتهاد را از انحصار علما و مجتهدین خارج کنند.
در این زمینه نشریه کیان مینویسد:
سیستم اجتهاد و تقلید باید به نظام رقابتی حزبی نزدیک شود و هر حزبی که رأی بیشتر آورد، مرجع تقلید خود را به عنوان نماینده حاکمیت ملی تثبیت خواهد کرد(110)
همچنین یکی از توصیههای نشریه اکونومیست به منظور هموار شدن راه برای پروتستانتیسمهای به اصطلاح اسلامی، ایجاد اختلاف بین روحانیون میباشد.
شاید به همین منظور باشد که منتظری به یکباره طرفدارانی همچون بیبیسی، رادیو رژیم صهیونیستی و... پیدا میکند.
د) ایجاد رنسانس یا امانیسم به اصطلاح اسلامی:
نظریه پردازان رفرم مذهبی با تلاشهای قبلی سعی دارند، نهایتاً در مقوله فرهنگی به امانیسم به اصطلاح اسلامی برسند. در واقع تفکر این جماعت عبارت است از: نفی تعبد و معنویت، دنیاگرایی، تجربه گرایی، انسان گرایی و انسان محوری.
البته همانطور که گفته شد اغراض سیاسی در نظریه پردازی پروتستانتیسم به اصطلاح اسلامی مطرح میباشد که در بحثهای بعدی ان شاءالله تعالی مفصل توضیح داده خواهد شد.