حب به وطن و میهن دوستی نه تنها مضموم نیست، بلکه میتواند باعث ایجاد اعتقادات و باورهای مشترک در جهت شکل گیری و استحکام یک ملت گردد، از همه مهمتر در هنگام خطر این عامل موجب میگردد که مردم برای دفاع از موجودیت و هویت ملی خویش، تلاش و مجاهدت نمایند. از سوی دیگر علاقه به میهن میتواند مانع سلطه استعمارگران شده و حتی افکار عمومی را علیه آنان تهییج نماید.
همچنین در هنگام صلح، حب به وطن، عامل شکوفایی، رشد اقتصادی و... میگردد. از این زاویه چنانچه به دو رخداد مهمی که در ایران اسلامی به وقوع پیوست، نگاهی بیندازیم، خواهیم دید که دفاع از هویت ملی چگونه باعث انسجام و حضور مردم در صحنههای گوناگون میگردد.
بدون شک یکی از عوامل انزجار و خشم مردم مسلمان ایران از رژیم منحوس پهلوی، تلاش برای بیهویت کردن ملت ایران و تحقیر هویت ملی از سوی آن رژیم بود، به طوری که آمریکاییها که خود زائیده تمدن غرب وحشی میباشند، از رژیم پهلوی، حقوقی تحت عنوان، حق توحش دریافت میکردند و این موضوع، یکی از اقدامات دربار شاهنشاهی برای تحقیر ملت ایران بود و این اقدامات رژیم، مردم را در جهت دفاع از هویت ملی متحد و منسجم گرداند.
در سالهای دفاع مقدس، هنگامی که استکبار و ایادی داخلی و خارجی او برای نابودی هویت ملی ایران اسلامی تلاش کردند، همه اقشار ایران اسلامی بخصوص جوانان پرشور، با رهبریهای پیامبر گونه امام عظیمالشأن مجد، عظمت و سرافرازی این سرزمین اسلامی را حفظ نمودند.
حب به وطن جزء تعالیم و دستورات دینی میباشد و این تعالیم باعث شد که مردم مسلمان ایران به استقلال، سرافرازی، مجد و عظمت سرزمین خود، نگاه ارزشی داشته باشند و هرگاه مردم بیشتر تحت تعالیم دینی قرار گرفتند و دین در جامعه متجلی شد، دفاع در مقابل متجاوزان و استعمارگران دارای جدیت بیشتری بوده که نقطه عطف آن، حماسه دفاع مقدس میباشد چنانچه طی 180 سال گذشته و تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، یک میلیون کیلومتر مربع از خاک کشور پهناور ایران در اثر جنگها و زیاده خواهی قدرتهای استعمارگر جدا شده بود. اما در حالی که دشمنان انقلاب از داخل و خارج به این نظام هجوم آوردند، بحمدالله نتوانستند حتی یک وجب از خاک ایران اسلامی را جدا کنند.
هویت ملی چیست؟
در تعریف هویت ملی باید گفت که هویت ملت مسلمان ایران همان هویت اسلامی است به عبارت دیگر هویت ملی یگانگی هویت ایرانی و هویت اسلامی میباشد.
در سناریوی استحاله فرهنگی، دشمنان انقلاب اسلامی و ایادی آن که مرعوبین و خود باختگان فرهنگ منحط غرب میباشند، سعی دارند با ترویج و اشاعه فرهنگ ملی، اولاً اثبات کنند که هویت ایرانی و هویت اسلامی دو مقوله جدا از هم میباشند و در مرحله بعدی با تکیه بر هویت ایرانی، تهاجمی علیه هویت اسلامی یا ارزشهای دینی داشته باشند.
در بولتن فرهنگی وزارت ارشاد به نقل از کتاب یک پژوهش در مورد ارزشیابی نام دختران ایرانی از دیدگاه جامعهشناسی زبان نوشته فردی به نام آویشن آمده است که:
پژوهش کنونی نشان داد که مردم از نامهای مذهبی و عربی که به گونهای یادآور مذهب باشد، بسیار فاصله گرفتهاند و از دیگر سو به نامهای ایرانی گرایش قابل ملاحظهای نشان دادهاند.(52)
در این راستا باید اذعان داشت که متأسفانه دامنه این موضوع در فیلمها و سریالهای ایرانی نیز در حال ترویج میباشد. (اسامی مانند: سحر، افسانه، شراره، شیرین، بهاره، نسرین، نیلوفر و...)
همچنین در راهنمای پیکار ارگان گروهک سلطنت طلب درفش کاویانی آمده است:
بزرگداشت سنتها و آداب و رسوم ایران، گذاشتن نامهای فارسی بر روی فرزندان، بکار بردن واژههای فارسی آشنا و نزدیک به ذهن به جای لغات عربی و آشنا کردن کودکان و نوجوانان با تاریخ ایران و ادبیات فارسی، تشویق نویسندگان و هنرمندان ایران.... جلوههایی از پیکار فرهنگی است.
ایرانیان و به ویژه جوانان، باید هر چه بیشتر به شاهنامه روی آورند، باید با داستانهای شاهنامه آشنا شوند و...(53)
همین گروهک به عنوان مبارزه با نظام مقدس اسلامی توصیه میکند:
با اجرای مراسمی مثل نوروز، چهارشنبه سوری [چهارشنبه آخر سال ]و مهرگان و سره و... با رژیم مبارزه نمایید(54)
در ترویج فرهنگ ملیگرایی، عناصر روشنفکر وابسته همواره پیش قدم بودهاند.
نشریه گردون به نقل از علی اشرف صادقی مینویسد:
ما ایرانیان، شاهنامه را بزرگترین سند ملیت خود میدانیم، بیشک این امر به این سبب است که شاهنامه در بردارنده تاریخ اساطیری ایران و بخشی از تاریخ واقعی آن یعنی دوره ساسانی است که در نظر ایرانیان امروز، آخرین دوره عظمت و استقلال ایران بوده است.(55)
طراحان استحاله فرهنگی به خوبی میدانند که القای باورها و معیارهایی که مبتنی بر بستر طبیعی و تاریخی باشد و جوهره واقعی آنها در روح و ذهن آحاد مردم وجود داشته باشد، به مراتب ضریب کارآیی بالاتری در راستای اهداف آنها خواهد داشت، لذا تکیه بر هویت ایرانی و اشاعه و ترویج آن در مقابل ارزشها و هویت اسلامی، در دستور کار آنان قرار گرفته است و هدف آنها نیز صرفاً فرهنگی نیست، بلکه به دنبال اهداف سیاسی نیز میباشند که در بخش استحاله سیاسی یا براندازی سیاسی به تفصیل بحث خواهد شد.
مبلغان تفکر ملی گرایی از آغاز تاکنون همیشه عناد خود را با دین و مرعوبیت در مقابل فرهنگ غرب، نشان دادهاند و با توسل به حربه ملیگرایی همواره در خدمت قدرتهای استعماری بودهاند، چرا که دشمن از فرهنگ ایرانی نمیترسد بلکه از هویت اسلامی ملت ایران میترسد.
حال با این توضیحات جای این سئوال باقی است که چرا عدهای در اواخر سال گذشته (1377) به دنبال مطرح کردن چهارشنبه آخر سال بودند و در آغاز سال جدید نیز قصد داشتند دلها و فکرها را متوجه تخت جمشید نمایند که در آن اثری از معنویت نیست؟