تربیت
Tarbiat.Org

نفوذ و استحاله‏
مرکز غدیر‏‏‏

3-4- خصوصیات و ویژگی‏های روشنفکران مرتجع‏

این افراد در برابر پیشرفت‏های مادی غرب، چنان دچار خودباختگی شدند که تمدن غرب را تمدن برتر تاریخ قلمداد کردند و فرهنگ، ارزشهای اسلامی و هویت ملی حاکم بر کشور خود را فراموش کرده و به تمام معنا در فرهنگ بیگانه استحاله شدند. از جمله این افراد به تقی‏زاده می‏توان اشاره داشت که معتقد بود می‏باید از فرق سر تا نوک انگشتان پایمان غربی بشود.
بنابراین خودباختگی روشنفکران وابسته در برابر فرهنگ بیگانه، خصوصاً فرهنگ غرب ریشه در استحاله شدن آنان دارد، از آغاز تولد این پدیده در ایران تاکنون، استحاله شدن در فرهنگ بیگانه استمرار یافته است و باعث گردیده که این افراد همواره در راستای معیارها، ملاکها و هنجارهای بیگانگان عمل نمایند.
مرحوم جلال آل‏احمد در کتاب خود می‏نویسد:
روشنفکر ایرانی با سنت‏های گذشته و تاریخ ملت خود بیگانه است و هرجا امکان یابد، با این سنت‏ها به ستیز برمی‏خیزد. بریدن از گذشته و میراث‏
تاریخی و ملی و احساس همدلی کردن با ارزشها و آداب بیگانه از مشخصات وی است.(73)
با توجه به استحاله شدن روشنفکر نمایان در فرهنگ غرب، آنان همواره در خدمت بیگانگان بوده‏اند و این نکته ویژگی بعدی آنها می‏باشد. گواه بر این خصوصیت، عملکرد آنها در نهضت مشروطه، ملی شدن نفت، سالهای اولیه پس از پیروزی انقلاب، دفاع مقدس و... می‏باشد. که در بخش‏های بعدی توضیح داده خواهد شد.
عدم درک صحیح از واقعیات و عدم شناخت کافی از مردم، از دیگر خصوصیات و ویژگی‏های این قشر به شمار می‏آید. مرحوم جلال آل احمد در این باره می‏نویسد:
روشنفکر ایرانی انسانی است که نسبت به محیط بومی خود بیگانه است و با اطرافیان خود همدردی احساس نمی‏کند، وی آدابی جدا از همه مردم دارد و به گونه‏ای دیگر زندگی می‏کند.(74)
جدا از وابستگی آنان به بیگانگان که اقدامات آنان را در تاریخ معاصر این کشور توجیه می‏کند، عدم درک صحیح و شناخت ناکافی از واقعیات جامعه و مردم، یکی از عوامل خالی کردن صحنه و عدم اقدام به موقع آنان در مواقع حساس بوده است. مرحوم جلال آل احمد، انزوا از مردم را از ویژگی‏های دیگر روشنفکران می‏داند، لذا همین انزوا باعث عدم درک صحیح و شناخت ناکافی از واقعیات می‏شود.
خصوصیت بارز روشنفکران، دین ستیزی آنان می‏باشد. ضدیت با دین، در این قشر به دو صورت ظاهر شد؛ دسته‏ای لائیک و کاملاً ضد مذهب و دسته‏ای دیگر مانند نهضت به اصطلاح آزادی، دین را با باورها و برداشت‏های غرب گرایانه خود التقاط نمودند. ضربه‏ای که دسته دوم به حسب متظاهر بودن به اسلام و دین به این کشور زدند، از ضربات دسته اول بیشتر بوده و هست.
حضرت امام خمینی (قدس سره) در بیان خطر این دسته از روشنفکران وابسته می‏فرمایند:
ضرر آنها [نهضت به اصطلاح آزادی‏] به اعتبار اینکه متظاهر به اسلام هستند... از ضرر گروهکهای دیگر حتی منافقین، این فرزندان عزیز مهندس بازرگان بیشتر و بالاتر است.(75)
مرحوم جلال آل احمد می‏نویسد:
یک واقعیت موجود است و آن اینکه روشنفکر غرب‏زده ما به وسوسه حکومت‏های وقت، از همان اول که در فرنگ درس خواندن و از فرهنگ برگشتن را آموخت، شروع کرد به لامذهبی... اغلب روشنفکران و نهضت‏های روشنفکری، ندانسته علم مخالفت با مذهب و روحانیت را برداشتند.(76)
فساد اخلاقی از دیگر خصوصیات و ویژگی‏های روشنفکران وابسته می‏باشد، تجدد طلبی، ضدیت با ارزشهای اسلامی و خلاصه سرتاپا فرنگی شدن طبعاتی را به دنبال داشت که فساد و انحراف اخلاقی، یکی از پیامدهای آن بوده است.
این قشر بر عکس غوغا سالاری که دارند، اهل خطر و حضور در صحنه‏های حساس و خطرناک نیستند.
مرحوم جلال آل احمد در کتاب پرارزش خود می‏نویسد:
آنها (روشنفکران) همیشه با یک دنباله روی کودکانه در دعوای مدام حکومت و روحانیت، طرف حکومت را گرفتند و آخرین بار نیز از قضیه تحریم تنباکو تا کشتار بی‏رحمانه پانزده خرداد چهل و دو، در تمام این صد ساله اخیر، روشنفکر ایرانی مردد میان حکومت و مردم، در آخرین دقایق طرف حکومت را گرفته است.(77)
اینکه اینان اهل خطر و حضور در صحنه‏های خطرناک نیستند، به ماهیت فکری آنان و دور بودن از معارف اسلامی و در یک کلام، بیگانه بودن نسبت به فرهنگ اصیل اسلامی و یا عدم درک صحیح این فرهنگ برمی‏گردد.
جلال آل‏احمد با شناختی عمیق از این جماعت می‏نویسد:
همیشه عقده نداشتن تأثیر در جامعه و در میان اکثریت مردم، روشنفکر ایرانی را آزار و اذیت کرده و او را وادار ساخته به آرزوهای دور و دراز دامن بزند. رفاه روشنفکر جماعت که به قیمت حرمان اکثریت فراهم آمده، مانع از آن می‏شود که در غم دیگران شریک باشد. چنین می‏شود که او کم‏کم خنگ می‏شود ... یا مدرنیست یا غرب‏زده...(78)
بنابراین خصوصیات روشنفکران وابسته به صورت اختصار عبارت است از:
1- خود باختگی و استحاله شدن در برابر فرهنگ غرب.
2- دین ستیزی و مخالفت با دین.
3- التقاط دین با مکاتب غرب و شرق.
4- مبارزه و مخالفت با نهادهای دینی از جمله مرجعیت و روحانیت.
5- شناخت نا کافی از مردم.
6- عدم حضور در صحنه‏های خطرناک.
7- ستیز و مخالفت با سنت‏ها و بنیان‏های جامعه.
8- در خدمت بیگانگان بودن.
9- جریان سازی به منظور ایجاد انحراف در مبارزات مردم مسلمان ایران.
10- عدم اقدام به موقع.
11- عدم درک صحیح از واقعیات.
12- غوغا سالار بودن.
13- اشاعه فساد اخلاقی و فکری.
14- قوام بخشیدن به حکومت‏های وابسته و مستبد.