تاریخچه ایجاد رفرم دینی در ایران به حدود یک قرن قبل باز میگردد یعنی زمانی که روشنفکران وابسته موفق شدند در مسیر نهضت مشروطه انحراف ایجاد کنند. و بدین ترتیب اولین گام تز ایجاد رفرم و تجدد دینی در ایران توسط آخوندوف (فتحعلی آخوندزاده) برداشته شد. وی که کینهای عمیق نسبت به اسلام در دل داشت، در کنار اهانت به مقدسات، برای ریشخند گرفتن آیین اسلام، طرح پروستانتیسم اسلامی و لیبرالیسم دینی را داد. بعد از آخوندزاده، این طرح در دوران رژیم پهلوی توسط لژهای فراماسونری و معاندین با مذهب و نیز عدهای بازی خورده و کم اطلاع از مبانی دین دنبال شد.
جلال آل احمد در کتاب خود مینویسد:
دومین پشتوانه روشنفکران در معارضه با روحانیت، قیام مارتین لوتر در معارضه با مسیحیت بود در آلمان، و اعتراض او نسبت به رهبری پاپ رم که منجر به نوعی تجدیدنظر اساسی شد در همه مدعیات مسیحیت، آن وقت، ما اینجا گمان کردیم که در حوزه تشیع نیز میتوان لوتربازی درآورد.(100)
ریچارد نیکسون رئیس جمهور اسبق و فراماسونر آمریکا در کتاب خود مینویسد:
ما باید تجدد طلبان را در جهان اسلام پشتیبانی کنیم این هم به سود ماست هم به سود آنها.(101)
در کتاب "ما و غرب" یادواره بیستمین سالگشت دکتر شریعتی که به قلم جمعی از عناصر روشنفکرنما (یوسفی اشکوری، زیباکلام، عزت الله سحابی، علیرضا بختیاری و...) نوشته شده، این چنین آمده است:
آغاز کار روشنفکر و مسئوولیت او در احیاء و نجات و حرکت بخشیدن به جامعهاش، ایجاد یک پروتستانتیسم اسلامی است تا هم چنان که پروتستانتیسم مسیحی، اروپای قرون وسطی را منفجر کرد و همه عوامل انحطاطی را که به نام مذهب، اندیشه و سرنوشت جامعه را متوقف و منجمد کرده بود سرکوب نموده بتواند فورانی از اندیشه تازه و حرکت تازه به جامعه ببخشد(102)
نویسندگان کتاب مذکور هدف از پروتستانتیسم اسلامی را، کشف اسلام نخستین و بازسازی درست و اصیل آن، برمیشمارند. این اقدام در واقع خدشه به مبانی اسلام و یا التقاط آن با مبانی غرب میباشد.
رفرم مذهبی و پروستانتیسم به اصطلاح اسلامی که در نهایت به راهکاری برای براندازی سیاسی منتهی میشود عبارت است از تز جدایی دین از سیاست (اسلام منهای روحانیت) و نفی نظام ولایی که در جای خود بحث میشود اما روشنفکران وابسته در این مرحله برای عدم ایجاد حساسیت، طرح رفرم دینی را با ماهیت فرهنگی مطرح میکنند.
رفرم مذهبی و تجدد دینی که روشنفکران منحرف و التقاطی از آن دم میزنند، بر دیدگاههای امانیستی و لیبرالیستی تکیه دارد و آنان سعی دارند این پدیده ساخته و پرداخته استعمار را با ظواهر اسلامی ترویج نمایند.
خطر این گونه روشنفکران التقاطی، خطری است بسیار جدی که امام خمینی (قدس سره)، احیاگر اسلام ناب، آن را گوشزد نموده است.
اگر خدای متعال عنایت نفرموده بود و اعضاء نهضت (آزادی)، مدتی در حکومت موقت باقی مانده بودند ملتهای مظلوم به ویژه ملت عزیز ما اکنون در زیر چنگال آمریکا و مستشاران او دست و پا میزدند و اسلام عزیز چنان سیلی از این ستمکاران میخورد که قرنها سر بلند نمیکرد...(103)