تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد23
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

این دو بهشت در انتظار خائفان است

در این آیات دوزخیان را به حال خود رها کرده، به سراغ بهشتیان می رود، و از نعمتهای دلپذیر و بی نظیر و شوق انگیز بهشت قسمتهائی را بر می شمرد، تا در مقایسه با کیفرهای شدید و دردناک دوزخیان اهمیت هر کدام روشنتر گردد.

می فرماید: برای کسی که از مقام پروردگارش بترسد دو باغ بهشت است (و لمن خاف مقام ربه جنتان).

((خوف از مقام پروردگار)) یا به معنی خوف از مواقف قیامت و حضور در پیشگاه او برای حساب است، و یا به معنی خوف از مقام علمی خدا و مراقبت دائمی او نسبت به همه انسانها است.**در صورت اول مقام اسم مکان است و در صورت دوم مصدر میمی.***

@@تفسیر نمونه جلد 23 صفحه 161@@@

تفسیر دوم مناسب چیزی است که در آیه 33 سوره رعد آمده که می فرماید: افمن هو قائم علی کل نفس بما کسبت: ((آیا کسی که بالای سر همه ایستاده حافظ و مراقب اعمال همگان است همچون کسی است که این صفات را ندارد)).

و در حدیثی از امام صادق (علیه السلام) می خوانیم که در تفسیر این آیه فرمود: من علم ان الله یراه، و یسمع ما یقول، و یعلم ما یعمله من خیر او شر، فیحجزه ذلک عن القبیح من الاعمال، فذلک الذی خاف مقام ربه، و نهی النفس عن الهوی. ((کسی که می داند خدا او را می بیند، و آنچه می گوید می شنود، و آنچه را از خیر و شر انجام می دهد می داند، و این توجه او را از اعمال قبیح بازمی دارد این کسی است که از مقام پروردگارش خائف است، و خود را از هوای نفس بازداشته)).**(اصول کافی) طبق نقل نور الثقلین جلد 5 صفحه 197 _ از ذیل حدیث چنین برمی آید که امام این سخن را در تفسیر آیه (و اما من خاف مقام ربه و نهی النفس عن الهوی) _ سوره نازعات 40 _ فرموده، هرچند محتوای هر دو آیه یکی است.***

در اینجا تفسیر سومی است که منظور ترس از خدا است نه به خاطر آتش دوزخ و طمع در نعیم بهشت، بلکه تنها به خاطر مقام پروردگار و جلال او خائف است.

و نیز تفسیر چهارمی وجود دارد که منظور از ((مقام پروردگار)) مقام عدالت او است، چرا که ذات مقدس او مایه خوف نیست، بلکه خوف از عدالت او است و خوف از عدالت نیز بازگشت به خوف از اعمال خود انسان می کند، زیرا کسی که پاک است از محاسبه اش چه باک است؟ مجرمان هنگامی که از کنار محکمه و دادگاه و زندان می گذرند ترسانند، اما برای پاکان فرق نمی کند که آنجا دادگاه است یا هر مکان دیگر.

@@تفسیر نمونه جلد 23 صفحه 162@@@

البته خوف از پروردگار سرچشمه های مختلفی دارد: گاه همان اعمال ناپاک و افکار آلوده است، و گاه مقربان به خاطر قرب به ذات پاکش کمترین ترک اولی و غفلت مایه وحشت آنها است، و گاه بدون همه اینها هنگامی که تصور آن ذات نامحدود و عظمت بی انتها را می کنند در مقابل او احساس حقارت کرده و حالت خوف به آنها دست می دهد، این خوفی است که از نهایت معرفت پروردگار حاصل می شود و مخصوص عارفان و مخلصان درگاه او است.

این تفسیرهای چهارگانه با هم تضادی ندارند و ممکن است در مفهوم آیه جمع باشد.

و اما ((جنتان)) (دو باغ بهشت) ممکن است بهشت اول بهشت مادی و جسمانی باشد و بهشت دوم بهشت معنوی و روحانی، چنانکه در آیه 15 سوره آل عمران آمده است: للذین اتقوا عند ربهم جنات تجری من تحتها الانهار خالدین فیها و ازواج مطهره و رضوان من الله.

در این آیه علاوه بر بهشت جسمانی که نهرها از زیر درختانش می گذرد و همسران پاک در آن هستند از بهشت معنوی که خشنودی خدا است سخن می گوید.

یا اینکه بهشت اول به عنوان پاداش اعمال به آنها داده می شود، و بهشت دوم به عنوان تفضل، چنانکه در آیه 38 نور آمده است: لیجزیهم الله احسن ما عملوا و یزیدهم من فضله: ((هدف این است که خداوند پاداش بهترین اعمال آنها را بدهد و از فضلش بر آن بیفزاید)).

یا اینکه یک بهشت برای اطاعت، و دیگری برای ترک معصیت است.

و یا یکی برای ایمان و عقیده، و دیگری برای اعمال صالح و مانند آن.

یا اینکه چون مخاطب جن و انس هستند هر یک از این دو بهشت به گروهی از آنها تعلق دارد.

@@تفسیر نمونه جلد 23 صفحه 163@@@

البته هیچیک از این تفسیرها دلیل خاصی ندارد و در عین حال همه آنها ممکن است در آیه جمع باشد، آنچه مسلم است خداوند باغهای متعددی از بهشت در اختیار بندگان صالح می گذارد که در آن رفت و آمد دارند، دوزخیان ((در میان آتش و آب سوزان در طوافند)) و اینها در باغهای بهشت.

باز به دنبال این نعمت بزرگ همگان را مخاطب ساخته می گوید: ((کدامین نعمت از نعمتهای پروردگارتان را انکار می کنید))؟! (فبای آلاء ربکما تکذبان).

سپس در توصیف این دو بهشت می افزاید: ((آنها دارای انواع نعمتها و درختان پرشاخه با طراوتند)) (ذواتا افنان).

((ذواتا)) تثنیه ((ذات)) به معنی ((صاحب)) و دارنده است.**به عقیده بعضی اصل (ذات) که مفرد مؤنث است (ذوات) بوده که واو به عنوان تخفیف حذف شده، و به شکل (ذات) درآمده، و از آنجا که تثنیه کلمات را به صورت اصلی برمی گرداند در اینجا (ذواتان) شد و به هنگام اضافه نون آن حذف گردیده است، در (مجمع البحرین) آمده که (اصل (ذو) (ذوا) (بر وزن عصا) بوده) و بنابراین تعجب نیست که مؤنث آن ذوات باشد.***

((افنان)) جمع ((فنن)) (بر وزن قلم) در اصل به معنی شاخه های تازه و پربرگ است، و گاه به معنی ((نوع)) نیز به کار می رود، و در آیه مورد بحث در هر یک از این دو معنی ممکن است استعمال شده باشد، در صورت اول اشاره به شاخه های باطراوت درختان بهشتی است، بر عکس درختان دنیا که دارای شاخه های پیر و جوان و خشکیده هستند.

و در صورت دوم اشاره به تنوع نعمتهای بهشت و انواع مواهب آن است،

@@تفسیر نمونه جلد 23 صفحه 164@@@

استعمال در هر دو معنی نیز بی مانع است.

این احتمال نیز وجود دارد که درختان بهشتی به گونه ای هستند که در یک درخت شاخه های مختلفی است و بر هر شاخه نوعی از میوه ها.

و به دنبال این نعمت باز همان سؤال تکرار می شود که ((کدامین نعمت از نعمتهای پروردگارتان را انکار می کنید))؟! (فبای آلاء ربکما تکذبان)

از آنجا که یک باغ سرسبز و خرم و پرطراوت، علاوه بر درختان، باید چشمه های آب جاری داشته باشد در آیه بعد می افزاید: ((در آن دو بهشت دو چشمه به طور مداوم جریان دارد)) (فیهما عینان تجریان).

باز در برابر این نعمت همان سؤال مطرح می شود: ((کدامین نعمت از نعمتهای پروردگارتان را انکار می کنید)) (فبای آلاء ربکما تکذبان).

گرچه در آیه فوق سخنی از چگونگی این دو چشمه به میان نیامده، تنها تعبیری از آن به عنوان ((نکره)) دیده می شود که در اینگونه موارد دلیل بر عظمت و اهمیت است، ولی بعضی از مفسران این دو چشمه را به چشمه های ((سلسبیل)) و ((تسنیم)) که به ترتیب در آیه های ((18 دهر))، و ((27 مطففین)) آمده تفسیر کرده اند و گاه گفته شده یکی از این دو چشمه چشمه ((شراب طهور)) و چشمه دوم چشمه ((عسل مصفی)) است که هر دو در آیه 15 سوره محمد آمده است.

و اگر ما ((جنتان)) را در آیات گذشته به معنی بهشت معنوی و مادی تفسیر کنیم طبعا این دو چشمه نیز یکی معنوی (همچون چشمه معرفت) و دیگری چشمه مادی (همچون چشمه های آب زلال یا شیر و عسل و شراب طهور است) ولی

@@تفسیر نمونه جلد 23 صفحه 165@@@

دلیل خاصی برای هیچیک از این تفاسیر در دست نیست.

در آیه بعد که نوبت به میوه های این دو باغ بهشتی می رسد، می فرماید: ((در آنها از هر میوه ای دو نوع وجود دارد)) (فیهما من کل فاکهة زوجان).

نوعی که در دنیا نمونه آنرا دیده اید، و نوعی که هرگز شبیه و نظیر آنرا در این جهان ندیده اید.

بعضی از مفسران نیز آنرا به دو نوع تابستانی و زمستانی و یا خشک و تر و یا کوچک و بزرگ تفسیر کرده اند، ولی هیچیک از اینها دلیل روشنی ندارد این اندازه مسلم است که میوه های بهشتی کاملا متنوع و گوناگون می باشد، و هر کدام از دیگری بهتر و جالبتر است.

باز می افزاید: ((کدامیک از نعمتهای پروردگارتان را انکار می کنید))؟! (فبای آلاء ربکما تکذبان).

در آیات پیشین سه قسمت از ویژگیهای این دو باغ بهشتی مطرح شد، اکنون به سراغ ویژگی چهارم می رویم که می فرماید: ((این در حالی است که بهشتیان بر فرشهائی نشسته و تکیه کرده اند که آستر آنها از پارچه های ابریشمین است)) (متکئین علی فرش بطائنها من استبرق).**(متکئین) حال است برای بهشتیان که در آیات قبل به عنوان (ولمن خاف مقام ربه جنتان) ذکر شده است.***

معمولا انسان وقتی تکیه می کند که در محیطی آرام و در نهایت امنیت باشد، این تعبیر نشانه آرامش کامل روح بهشتیان است.

((فرش)) (بر وزن شتر) جمع ((فراش)) به معنی فرشهائی است که

@@تفسیر نمونه جلد 23 صفحه 166@@@

گسترده می شود)).

((بطائن)) جمع ((بطانه)) به معنی آستر است و ((استبرق)) به معنی حریر ضخیم است.

جالب توجه اینکه: در اینجا گرانقیمت ترین پارچه ای که در دنیا تصور می شود آستر این فرشها ذکر شده، اشاره به اینکه قسمت روئین آن چیزی است که از لطافت و زیبائی و جذابیت در وصف نمی گنجد، چرا که معمولا در دنیا آستر را به خاطر اینکه ظاهر نمی شود از جنس کم اهمیتی تهیه می کنند، و به این ترتیب کم اهمیت ترین جنسهای آن جهان پرارزشترین جنس این جهان است، اکنون باید فکر کرد که متاع پر ارزش آن چگونه است.

قدر مسلم این است که مواهب الهی در سرای دیگر چیزی نیست که در الفاظ ما بگنجد، و یا حتی قدرت تصور آنرا داشته باشیم، تنها شبحی از دور، در لابلای این گونه آیات پر معنی برای ما تجلی می کند.

این نکته نیز قابل توجه است که در آیات دیگر قرآن می خوانیم که بهشتیان بر ((ارائک)) (تختهای سایبان دار) و ((سریر)) (تختهای بدون سایبان) تکیه می کنند، اما در اینجا می گوید: تکیه بر فرشها دارند، ممکن است اینها همه به خاطر تنوع در لذات بهشتی باشد که گاهی بر آن و گاهی بر این تکیه می زنند و نیز ممکن است این فرشهای گرانبها را بر آن تختها بگسترانند، و یا اشاره به مسائل مهمتری است که درک آن برای ما ساکنان دنیا ممکن نیست.

و بالاخره در پنجمین نعمت به چگونگی نعمتهای این باغ بهشتی اشاره کرده می گوید: ((میوه های رسیده این دو بهشت در دسترس است)) (و جنی الجنتین دان).

آری زحمتی که معمولا در چیدن میوه های دنیا وجود دارد در آنجا به هیچوجه نیست.

@@تفسیر نمونه جلد 23 صفحه 167@@@

((جنی)) (بر وزن بقا) به معنی میوه ای است که موقع چیدن آن فرارسیده، و ((دان)) در اصل ((دانی)) و به معنی نزدیک است.

و باز همگان را در اینجا مخاطب ساخته می گوید: ((کدامیک از نعمتهای پروردگارتان را انکار می کنید))؟ (فبای آلاء ربکما تکذبان).

@@تفسیر نمونه جلد 23 صفحه 168@@@