تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد23
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

سرآغاز نعمتهای الهی

از آنجا که این سوره - همان گونه که گفتیم - بیانگر انواع نعمتها و مواهب بزرگ الهی است با نام مقدس ((رحمن)) که رمزی از رحمت واسعه او است آغاز می شود، چرا که اگر صفت ((رحمانیت)) او نبود اینچنین خوان نعمت را برای دوست و دشمن نمی گستراند.

لذا می فرماید ((خداوند رحمن)) (الرحمن).**(الرحمن) مبتداست، و (علم القرآن) خبر آن، و (خلق الانسان) خبر بعد از خبر است، در ترکیب این جمله احتمالات دیگری نیز داده شده که چون قابل ملاحظه نبود از ذکر آن خودداری شد.***

((قرآن را تعلیم فرمود)) (علم القرآن).

و به این ترتیب نخستین و مهمترین نعمت را همان ((تعلیم قرآن)) بیان می کند، چه تعبیر جالب و پرمحتوائی؟ چرا که اگر درست بیندیشیم این قرآن مجید سرچشمه همه مواهب، و وسیله وصول به هر نعمت، و بهره گیری از تمام نعمتهای معنوی و مادی است، و جالب اینکه بیان نعمت ((تعلیم قرآن)) را حتی قبل از مساءله ((خلقت انسان)) و ((تعلیم بیان)) ذکر کرده، در حالی که از نظر ترتیب طبیعی باید نخست اشاره به مساءله آفرینش انسان، و بعد نعمت تعلیم بیان، و سپس نعمت تعلیم قرآن شود، اما عظمت قرآن ایجاب کرده که برخلاف این ترتیب طبیعی نخست از آن سخن گوید.

این آیه در ضمن پاسخی است به مشرکان عرب که وقتی پیامبر (صلی اللّه علیه و آله) نام رحمن بیان کرد و آنها را دعوت به سجده برای خداوند رحمن نمود آنها به

@@تفسیر نمونه جلد 23 صفحه 97@@@

عنوان بهانه جوئی گفتند و ما الرحمن ((رحمن چیست)) (فرقان - 60).

قرآن می گوید خداوند رحمن کسی است که قرآن را تعلیم فرموده، انسان را آفریده، و تعلیم بیان به او کرده است.

به هر حال نام ((رحمن)) بعد از نام ((الله)) گسترده ترین مفهوم را در میان نامهای پروردگار دارد، زیرا می دانیم خداوند دارای دو رحمت است: ((رحمت عام)) و ((رحمت خاص)) نام ((رحمن)) اشاره به رحمت عام او است که همگان را شامل می شود، و نام ((رحیم)) اشاره به ((رحمت خاص)) او است که مخصوص اهل ایمان و طاعت است، و شاید به همین دلیل نام رحمن بر غیر خدا هرگز اطلاق نمی شود (مگر اینکه با کلمه ((عبد)) همراه باشد) ولی وصف ((رحیم)) به دیگران نیز گفته می شود، چرا که هیچکس دارای رحمت عام جز او نیست، اما رحمت خاص هر چند به صورت ضعیف در میان انسانها و موجودات دیگر نیز وجود دارد.

در حدیثی از امام صادق (علیه السلام) می خوانیم: الرحمن اسم خاص بصفة عامة و الرحیم اسم عام بصفة خاصة: ((رحمن اسم خاص است اما صفت عام دارد)) (یعنی نامی است مخصوص خدا که رحمتش همگان را شامل می شود) ولی رحیم اسمی است عام به صفت خاص (یعنی توصیفی است که برای خدا و خلق هر دو به کار می رود همانگونه که قرآن مجید پیغمبر اسلام را به عنوان رؤ ف رحیم معرفی کرده است.

(توبه - 128) اما مفهوم آن رحمت ویژه و معینی است.

در اینکه خداوند قرآن را به چه کسی تعلیم کرده؟ مفسران تفسیرهای گوناگونی ذکر کرده اند: گاه گفته اند به جبرئیل و فرشتگان، و گاه به شخص پیامبر اسلام (صلی اللّه علیه و آله) و گاه به همه انسانها و حتی جن.

و از آنجا که این سوره بیانگر رحمتهای الهی به جن و انس است و لذا 31 بار بعد از ذکر بحثهائی از این نعمتها از آنها سؤال می کند ((کدامیک از نعمتهای پروردگارتان را انکار می کنید)) مناسب همان تفسیر آخر است که خدا این

@@تفسیر نمونه جلد 23 صفحه 98@@@

قرآن را به وسیله پیامبر بزرگش محمد (صلی اللّه علیه و آله) به جن و انس تعلیم فرمود.**در اینکه مفعول اول (علم) حذف شده یا مفعول دوم در میان مفسران گفتگو است، ولی مناسب آن است که مفعول اول حذف شده باشد و در تقدیر چنین است (علم الانس و الجن القرآن) و اینکه بعضی احتمال داده اند که (علم) یک مفعول بیشتر نگرفته و به معنی قرار دادن علامت است بسیار بعید به نظر می رسد.***

بعد از ذکر نعمت بی مثال قرآن به مهمترین نعمت در سلسله بعد پرداخته، می فرماید: ((انسان را آفرید)) (خلق الانسان).

مسلما منظور از انسان در اینجا نوع انسان است نه حضرت ((آدم))، چرا که در چند آیه بعد درباره او جداگانه سخن می گوید، و نه شخص پیامبر اسلام (صلی اللّه علیه و آله) هر چند حضرت برترین و والاترین مصداق آن است.

گستردگی نعمت بیان که بعد از آن می آید نیز شاهد دیگری بر عمومیت معنی انسان است، بنابراین تفسیرهای دیگر جز آنچه گفته شد صحیح به نظر نمی رسد.

و به راستی آفرینش انسان این مجموعه شگرف عالم هستی، این خلاصه موجودات، این ((عالم صغیر)) که ((عالم کبیر)) در آن درج است، نعمتی است بی نظیر و بی مانند چرا که هر یک از ابعاد وجود او خود نعمت بزرگی است.

گرچه آغاز وجودش یک نطفه بی ارزش، و یا صحیحتر یک موجود ذره بینی که در آن نطفه بی ارزش شناور است، بیش نیست، ولی در سایه ربوبیت پروردگار آنچنان مراحل تکامل را طی می کند که به مقام شریفترین موجود عالم خلقت ارتقا می یابد.

ذکر نام انسان بعد از قرآن نیز قابل دقت است، چرا که قرآن مجموعه اسرار هستی به صورت تدوین است، و انسان خلاصه این اسرار به صورت تکوین

@@تفسیر نمونه جلد 23 صفحه 99@@@

است، و هر کدام نسخه ای است از این عالم بزرگ و پهناور!

آیه بعد به یکی از مهمترین نعمتها بعد از نعمت آفرینش انسان، اشاره کرده می افزاید: ((خداوند بیان را به او تعلیم کرد)) (علمه البیان).

((بیان)) از نظر مفهوم لغت معنی گسترده ای دارد، و به هر چیزی گفته می شود که مبین و آشکار کننده چیزی باشد، بنابراین نه فقط نطق و سخن را شامل می شود که حتی کتابت و خط و انواع استدلالات عقلی و منطقی که مبین مسائل مختلف و پیچیده است همه در مفهوم بیان جمع است، هر چند شاخص این مجموعه همان ((سخن گفتن)) است.

گرچه ما به خاطر عادت به سخن گفتن آنرا مساءله ساده ای فکر می کنیم، ولی در حقیقت سخن گفتن از پیچیده ترین و ظریف ترین اعمال انسان است، بلکه می توان گفت هیچ کاری به این ظرافت و پیچیدگی نیست! زیرا از یکسو دستگاه های صوتی برای ایجاد اصوات مختلف با یکدیگر همکاری می کنند، ریه هوا را در خود جمع می کند و آنرا تدریجا از حنجره بیرون می فرستد، تارهای صوتی به صدا در می آیند، و صداهای کاملا متفاوت که بعضی نشانه رضا و دیگری خشم و دیگری استمداد و دیگری تکلم و دیگری محبت یا عداوت است ایجاد می کنند، سپس این صداها با کمک زبان و لبها و دندانها و فضای دهان، حروف الفبا را با سرعت و ظرافت خاصی به وجود می آورند، و به تعبیر دیگر آن صدای ممتد و یکنواخت که از حنجره بیرون می آید به اشکال و اندازه های مختلف بریده می شود و حروف از آن تشکیل می گردد.

از سوی دیگر مساءله وضع لغات پیش می آید که انسان بر اثر پیشرفت فکری لغات گوناگون برای انواع نیازهای مادی و معنویش وضع می کند، و عجب اینکه هیچگونه محدودیتی برای انسان در وضع لغات نیست، و تعداد

@@تفسیر نمونه جلد 23 صفحه 100@@@

زبانهای موجود در دنیا به قدری زیاد است که دقیقا نمی توان آنها را احصا کرد، و حتی با گذشت زمان لغات و زبانهای جدیدی تدریجا تشکیل می شود.

بعضی تعداد زبانهای موجود در دنیا را سه هزار زبان! می دادند، و بعضی این عدد را بالاتر از این ذکر کرده اند**(دائرۀ المعارف) فرید وجدی جلد 8 صفحه 364 ماده (لغت).*** ولی به نظر می رسد که هدف، شمارش اصول السنه بوده و گرنه اگر زبانهای محلی را در نظر بگیریم مطلب از این هم فراتر خواهد بود تا آنجا که گاه دیده شده دو روستای مجاور با دو زبان مختلف محلی صحبت می کنند.

از سوی سوم مساءله تنظیم جمله بندیها و استدلالات یا بیان احساسات از طریق عقل و فکر پیش می آید که روح بیان و نطق است، و به همین دلیل سخن گفتن مخصوص انسانهاست.

درست است که بسیاری از حیوانات برای تفهیم نیازهایشان اصوات مختلفی ایجاد می کنند، ولی تعداد این اصوات بسیار محدود و گنگ و مبهم است، در حالی که بیان به صورت گسترده و نامحدود در اختیار انسانها قرار دارد، چرا که خداوند قدرت فکری لازم را برای سخن گفتن به آنها بخشیده است.

از اینها که بگذریم اگر نقش ((بیان)) را در تکامل و پیشرفت زندگی انسانها، و پیدایش و ترقی تمدنها در نظر بگیریم یقین خواهیم کرد که اگر این نعمت بزرگ نبود انسان هرگز نمی توانست تجربیات و علوم خود را به سادگی از نسلی به نسل دیگر منتقل سازد، و باعث پیشرفت علم و دانش و تمدن و دین و اخلاق گردد، و اگر یکروز این نعمت بزرگ از انسانها گرفته شود جامعه انسانی به سرعت راه قهقرا را پیش خواهد گرفت، و هرگاه بیان را به معنی وسیع آن که شامل خط و کتابت و حتی انواع هنرها می شود تفسیر کنیم نقش

@@تفسیر نمونه جلد 23 صفحه 101@@@

فوقالعاده مهم آن در زندگی انسانها روشنتر می گردد.

اینجاست که می فهمیم چرا بعد از نعمت خلقت انسان سخن از تعلیم بیان در این سوره رحمن که مجموعه ای است از مواهب پروردگار به میان آمده.

سپس به سراغ چهارمین نعمت بزرگ از مواهب خداوند رحمن رفته، می گوید: ((خورشید و ماه بر طبق حساب منظمی جریان دارند)) (الشمس و القمر بحسبان).**(حسبان) بر وزن (غفران) مصدر است، و به معنی حساب و نظم و ترتیب می باشد، و آیه محذوفی دارد و تقدیر چنین است: (والشمس والقمر تجریان بحسبان).***

اصل وجود خورشید از بزرگترین نعمتها برای انسان است، چرا که بدون نور و حرارت حاصل از آن زندگی در منظومه شمسی غیر ممکن است، و سابقا نیز گفته ایم هر جنبش و حرکتی در کره خاکی ما صورت می گیرد سرچشمه اصلی آن نور و حرارت خورشید است، نمو و رشد گیاهان و تمام مواد غذائی، بارش بارانها، وزش بادها، همه ببرکت این موهبت الهی است.

ماه نیز به سهم خود نقش مهمی را در حیات انسان ایفا می کند، علاوه بر اینکه چراغ شبهای تاریک او است، جاذبه آن که سرچشمه جزر و مد در اقیانوسهاست عاملی است برای بقاء حیات در دریاها و مشروب ساختن بسیاری از سواحل که رودخانه ها در مجاورت آن به دریا می ریزند.

و افزون بر همه اینها نظام ثابت حرکت این دو حرکت (یا به تعبیر دیگر حرکت ماه به دور زمین و حرکت زمین به دور خورشید) که سبب پیدایش منظم شب و روز سال و ماه و فصول مختلف است، سبب نظم زندگی انسانها و برنامه ریزی برای امور تجاری و صنعتی و کشاورزی است که اگر این سیر منظم نبود

@@تفسیر نمونه جلد 23 صفحه 102@@@

زندگی بشر هرگز نظام نمی یافت.

نه تنها حرکت این کرات آسمانی نظام بسیار دقیقی دارد، بلکه مقدار جرم و جاذبه آنها و فاصله ای که از زمین، و از یکدیگر، دارند همه روی حساب و ((حسبان)) است، و به طور قطع هر کدام از این امور به هم بخورد اختلالات عظیمی در منظومه شمسی و به دنبال آن در نظام زندگی بشر رخ می دهد.

و عجب اینکه به هنگامی که اجزای این منظومه از کره خورشید جدا شد بسیار پریشان و نامنظم به نظر می رسید ولی سرانجام در شکل کنونی تثبیت شد یکی از دانشمندان علوم طبیعی در این زمینه چنین می گوید:

((منظومه شمسی ما از مخلوط (ظاهرا) درهم برهم مواد و مصالحی که با حرارت 12 هزار درجه از خورشید جدا شده، و با سرعتی غیر قابل تصور در فضای بی پایان پراکنده گشته، به وجود آمده است)).

اما در همین آشفتگی ظاهری و انقلاب جوی چنان نظم و ترتیب دقیق و منظمی ایجاد شده که امروز حتی دقایق و لحظات حوادث آینده آنرا می توانیم پیشبینی کنیم، و نتیجه این نظام و ترتیب آن است که اوضاع فلکی ما هزار میلیون سال است که به همین حال باقیمانده.**راز آفرینش انسان صفحه 28.***

این نکته نیز قابل توجه است که خورشید هر چند در وسط منظومه شمسی ظاهرا بدون حرکت ثابت مانده است، ولی نباید فراموش کرد که آن هم به اتفاق تمام سیارات و اقمارش در دل کهکشانی که به آن تعلق دارد به سوی نقطه معینی (ستاره معروف وگا) در حرکت و این حرکت نیز نظم و سرعت معینی دارد.

@@تفسیر نمونه جلد 23 صفحه 103@@@

در پنجمین موهبت بزرگ از آسمان به زمین نظر می افکند، و می فرماید: ((و گیاه و درخت برای او سجده می کنند)) (و النجم و الشجر یسجدان).

((نجم)) گاه به معنی ستاره می آید، و گاه به معنی گیاهان بدون ساقه و در اینجا به قرینه ((شجر)) (درخت) منظور معنی دوم یعنی گیاهان بدون ساقه است.**راغب در مفردات می گوید: النجم مالاساق له من النبات.***

اصولا این واژه در اصل به معنی طلوع است، و اگر به این گیاهان ((نجم)) می گویند به خاطر آن است که از زمین سر بر می آورند، و اگر به ستاره ((نجم)) گفته می شود نیز به خاطر طلوع آن است.

می دانیم تمام مواد غذائی انسانها در اصل از گیاهان گرفته می شود، با این تفاوت که قسمتی را انسان مستقیما مصرف می کند، و قسمت دیگری صرف تغذیه حیواناتی می شود که جزء مواد غذائی انسانها است، این معنی حتی در مورد حیوانات دریائی نیز صادق است، زیرا آنها نیز از گیاهان بسیار کوچکی تغذیه می کنند که میلیونها میلیون از آن در هر گوشه و کنار دریا در پرتو نور آفتاب می روید و در لابلای امواج در حرکت است.

به این ترتیب ((نجم)) انواع گیاهان کوچک و خزنده (مانند بوته کدو خیار و امثال آنها) و ((شجر)) و انواع گیاهان ساقهدار مانند غلات و درختان میوه و غیر آن را شامل می شود.

و تعبیر ((یسجدان)) (این دو سجده می کنند) اشاره به تسلیم بی قید و شرط آنها در برابر قوانین آفرینش، و در مسیر منافع انسانهاست مسیری که خدا برای آنها تعیین کرده، و آن را بی کم و کاست می پیمایند.

در ضمن اشاره به اسرار توحیدی آنها نیز هست، چرا که در هر برگ و هر دانه گیاهی آیات عجیبی از عظمت و علم پروردگار وجود دارد، و ((هر

@@تفسیر نمونه جلد 23 صفحه 104@@@

ورقی دفتری است معرفت کردگار))!.**درباره معنی (سجود موجودات مختلف عالم هستی) مشروحا در جلد 14 صفحه 48 به بعد (ذیل آیه 18 سوره حج) بحث کرده ایم همچنین در جلد 12 صفحه 133 به بعد (ذیل آیه 44 سوره اسرا) بحثهای مفصلی داشته ایم.***

البته این احتمال نیز داده شده که منظور از نجم در آیه فوق ستارگان آسمان باشد، ولی آنچه در بالا گفتیم با قرائن موجود در آیه متناسبتر و سازگارتر است.

نکته: