تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد23
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

هفت دلیل بر مساءله معاد

از آنجا که در آیات گذشته سخن از تکذیب کنندگان معاد در میان بود

@@تفسیر نمونه جلد 23 صفحه 240@@@

و اصولا تکیه بحثهای این سوره عمدتا روی مساءله اثبات معاد، است در این آیات به بحث و بررسی پیرامون ادله معاد می پردازد، رویهمرفته هفت دلیل بر این مساءله مهم ارائه می دهد که پایه های ایمان را در این زمینه قوی کرده، قلب انسان را به وعده های الهی که در آیات گذشته پیرامون مقربان و اصحاب الیمین و اصحاب الشمال آمده بوده مطمئن می سازد.

در مرحله اول می گوید: ((ما شما را خلق کرده ایم، چرا آفرینش مجدد را تصدیق نمی کنید))؟! (نحن خلقناکم فلو لا تصدقون).**(لولا) به اصطلاح برای تخصیص و تحریک بر انجام کاری است، و به گفته بعضی در اصل مرکب از (لم) و (لا) بوده که معنی سؤال و نفی را می رساند، و سپس میم تبدیل به واو شده، این واژه در جائی به کار می رود که فرد یا افرادی در انجام کاری مسامحه می کنند و به آنها گفته می شود چرا چنین و چنان نمی کنید.***

چرا از رستاخیز و معاد جسمانی بعد از خاک شدن بدن تعجب می کنید؟ مگر روز نخست شما را از خاک نیافریدیم؟ مگر ((حکم الامثال)) واحد نیست؟

این استدلال در حقیقت شبیه همان است که در آیه 78 - 79 سوره یس آمده که قرآن در پاسخ یکی از مشرکان که استخوان پوسیده ای را در دست گرفته بود و می گفت ((چه کسی این استخوانها را زنده می کند))! می فرماید: و ضرب لنا مثلا و نسی خلقه قال من یحیی العظام و هی رمیم قل یحییها الذی انشاها اول مرة و هو بکل خلق علیم: ((او برای ما مثالی زد، و آفرینش نخستین خود را فراموش کرد و گفت: چه کسی استخوانهای پوسیده را زنده می کند، بگو: همان کس که آنرا در آغاز آفرید، و او از همه مخلوقات خود آگاه است)).

در آیه بعد به دلیل دوم اشاره کرده می فرماید: ((آیا از نطفه ای که در

@@تفسیر نمونه جلد 23 صفحه 241@@@

رحم می ریزید آگاه هستید))؟! (اءفراءیتم ما تمنون).**(رأیتم) در اینجا از (رؤیت) به معنی (علم) است نه مشاهده با چشم.***

((آیا شما در طول مراحل جنینی آنرا آفرینشهای مکرر می دهید؟ یا ما آفریدگاریم))؟! (اءاءنتم تخلقونه ام نحن الخالقون).

چه کسی این نطفه بی ارزش و ناچیز را هر روز به شکل تازه ای درمی آورد و خلقتی بعد از خلقتی، و آفرینشی بعد از آفرینشی می دهد؟ راستی این تطورات شگفت انگیز که اعجاب همه اولوالالباب و متفکران را برانگیخته از ناحیه شما است یا خدا؟ آیا کسی که قدرت بر این آفرینشهای مکرر دارد از زنده کردن مردگان در قیامت عاجز است؟!

این آیه در حقیقت شبیه آیه 5 سوره حج است که می فرماید: یا ایها الناس ان کنتم فی ریب من البعث فانا خلقناکم من تراب ثم من نطفة ثم من علقة ثم من مضغة مخلقة و غیر مخلقة لنبین لکم و نقر فی الارحام ما نشاء الی اجل مسمی ثم نخرجکم طفلا: ((ای مردم، اگر در رستاخیز شک دارید (به این نکته توجه کنید که) ما شما را از خاک آفریدیم، سپس از نطفه، و بعد از خون بسته شده، سپس از مضغه (چیزی شبیه به گوشت جویده) که بعضی دارای شکل و خلقت است و بعضی بدون شکل، هدف این است که برای شما روشن سازیم (که بر هر چیز قادریم) و جنینهائی را که بخواهیم تا مدت معینی در رحم مادران قرار می دهیم (و آنچه را بخواهیم ساقط می کنیم) بعد شما را به صورت طفلی بیرون می فرستیم)).

از اینها گذشته اگر آنچه را دانشمندان امروز درباره این قطره آب ظاهرا ناچیز دریافته اند در نظر بگیریم مطلب روشنتر می شود چرا که می گویند آنچه باعث تولید نطفه انسان می شود ترکیبی است از ((اسپر)) (نطفه مرد) با ((اوول))

@@تفسیر نمونه جلد 23 صفحه 242@@@

(نطفه زن) و ((اسپرها)) کرمکهای بسیار کوچک ذره بینی هستند که در هر مرتبه انزال ممکن است بین دو تا پانصد میلیون اسپر در آن وجود داشته باشد! (یعنی به اندازه جمعیت چندین کشور جهان!).**اولین دانشگاه جلد 1 (بحث جنین شناسی) صفحه 241.***

و عجب اینکه این موجود بسیار کوچک بعد از ترکیب با نطفه زن به زودی رشد می کند و به طور سرسام آوری تکثیر یافته و سلولهای بدن انسان را می سازد و با اینکه سلولها ظاهرا همه مشابهند به زودی از هم جدا می شوند، گروهی قلب انسانی را تشکیل می دهند، و گروهی دست و پا، و گروهی گوش و چشم، و هر یک درست در جای خود قرار می گیرند، نه سلولهای قلب بجای کلیه می روند و نه سلولهای کلیه به جای قلب، نه یاخته های گوش در محل یاخته های چشم قرار می گیرند و نه بر عکس، خلاصه اینکه نطفه در دوران جنینی عوالم پر غوغائی را طی می کند تا به صورت طفلی متولد گردد، و همه اینها در پرتو خالقیت مستمر و مداوم الهی است، در حالی که نقش ساده انسان در این خلقت فقط در یک لحظه تمام می شود و آن لحظه ریختن نطفه است در رحم و بس!

آیا این خود دلیل زنده ای بر مساءله معاد نیست؟ که چنین قادر متعالی قدرت بر احیای مردگان را دارد؟!.**در این زمینه توضیحات دیگری در جلد 14 صفحه 22 به بعد ذیل آیه 5 سوره حج آورده ایم.***

سپس به بیان دلیل سوم پرداخته، می گوید: ((ما در میان شما مرگ را مقدر ساختیم، و هرگز کسی بر ما پیشدستی نمی کند)) (نحن قدرنا بینکم الموت و ما نحن بمسبوقین).

آری ما هرگز مغلوب نخواهیم شد و اگر مرگ را مقدر کرده ایم نه به

@@تفسیر نمونه جلد 23 صفحه 243@@@

خاطر این است که نمی توانیم عمر جاویدان بدهیم.

بلکه هدف این بوده است که گروهی از شما را ببریم و گروه دیگری را جای آنها بیاوریم، و سرانجام شما را در جهانی که نمی دانید آفرینش تازه بخشیم)) (علی ان نبدل امثالکم و ننشئکم فیما لا تعلمون).

در تفسیر این دو آیه نظر دیگری غیر از آنچه در بالا گفتیم نیز وجود دارد و آن اینکه آیه دوم بیان هدف آیه اول نیست بلکه دنباله آن است می گوید: ما هرگز عاجز و مغلوب نیستیم از اینکه گروهی را ببریم و گروه دیگری را جانشین آنها سازیم.**طبق تفسیر اول جار و مجرور در (علی ان نبدل) متعلق است به (قدرنا) که در آیه قبل آمده، و طبق تفسیر دوم متعلق است به (مسبوقین) (دقت کنید).***

در مورد جمله ((علی ان نبدل امثالکم)) نیز دو تفسیر وجود دارد: یکی همان تفسیری است که در بالا ذکر کردیم که در میان مفسران مشهور است، و مطابق آن سخن از تبدیل اقوام در این دنیا است، تفسیر دوم می گوید: منظور از ((امثال)) خود انسانها هستند که در قیامت باز می گردند، و تعبیر به ((مثل)) به خاطر آن است که انسان با تمام خصوصیاتش باز نمی گردد، بلکه در زمان دیگر و کیفیات تازه ای از نظر جسم و روح خواهد بود.

ولی تفسیر اول مناسبتر به نظر می رسد، و به هر حال هدف این است که از مساءله مرگ استدلالی برای رستاخیز بیان کند، استدلال را می توان به این صورت توضیح داد: خداوند حکیم که انسانها را آفریده و مرتبا گروهی می میرند و گروه دیگری جانشین آنها می شوند هدفی داشته، اگر این هدف تنها زندگی دنیا بوده سزاوار است که عمر انسان جاودان باشد، نه آنقدر کوتاه و آمیخته با هزاران ناملائمات که به آمد و رفتش نمی ارزد.

@@تفسیر نمونه جلد 23 صفحه 244@@@

بنابراین قانون مرگ به خوبی گواهی می دهد که اینجا یک گذرگاه است نه یک منزلگاه: یک پل است، نه یک مقصد، چرا که اگر مقصد و منزل بود باید دوام می داشت.

جمله ((و ننشئکم فیما لا تعلمون)) (شما را می آفرینیم به صورتهائی که نمی دانید) ظاهرا اشاره به آفرینش انسان در قیامت است که می تواند هدفی برای مرگ و حیات این دنیا باشد.

بدیهی است چون هیچکس سرای آخرت را ندیده، از اصول و نظاماتی را که بر آن حاکم است بیخبرند، حتی بیان حقیقت آن در قالب الفاظ ما نمی گنجد تنها شبحی از آنرا از دور می بینیم.

ضمنا آیه فوق کاملا بیانگر این واقعیت است که شما را در جهان نوین و با اشکال و شرائط تازه می آفرینیم که از آن خبر ندارید.**بعضی آیه فوق را اشاره به (مسخ اقوام) در این جهان دانسته اند که خداوند آنها را به اشکالی که از آن خبر ندارند مسخ نموده است، ولی این معنی با ظاهر آیه هماهنگ نیست.***

در آخرین آیه مورد بحث سخن از چهارمین دلیل معاد است می فرماید: ((شما نشئه اولی (این جهان) را دانستید چگونه متذکر نمی شوید که نشئه و عالم دیگری بعد از آن است)) (و لقد علمتم النشاة الاولی فلو لا تذکرون).

این دلیل را به دو گونه می توان بیان کرد: نخست اینکه فی المثل اگر ما از بیابانی بگذریم و در آن قصر بسیار مجلل و باشکوهی با محکمترین و عالیترین مصالح، و تشکیلات وسیع و گسترده، ببینیم، و بعد به ما بگویند اینهمه تشکیلات و ساختمان عظیم برای این است که فقط قافله کوچکی چند ساعتی در آن بیاساید و برود، پیش خود می گوئیم این کار حکیمانه نیست، زیرا

@@تفسیر نمونه جلد 23 صفحه 245@@@

برای چنین هدفی مناسب این بود چند خیمه کوچک برپا شود.

دنیای با این عظمت و اینهمه کرات و خورشید و ماه و انواع موجودات زمینی نمی تواند برای هدف کوچکی مثل زندگی چند روزه بشر در دنیا آفریده شده باشد، وگرنه آفرینش جهان پوچ و بی حاصل است، این تشکیلات عظیم برای موجود شریفی مثل انسان آفریده شده تا خدای بزرگ را از آن بشناسد معرفتی که در زندگی دیگر سرمایه بزرگ او است.

این بیان در حقیقت شبیه همان است که در آیه 27 سوره ص درباره معاد آمده است و ما خلقنا السماء و الارض و ما بینهما باطلا ذلک ظن الذین کفروا: ((ما آسمان و زمین و آنچه را در میان آنهاست بیهوده نیافریده ایم این گمان کافران است)).

دیگر اینکه صحنه های معاد را در این جهان در هر گوشه و کنار با چشم خود می بینید، همه سال در عالم گیاهان صحنه رستاخیز تکرار می شود، زمینهای مرده را با نزول قطرات حیاتبخش باران زنده می کند، چنانکه در آیه 39 سوره فصلت می فرماید: ان الذی احیاها لمحی الموتی ((کسی که این زمینهای مرده را زنده می کند هم او است که مردگان را زنده می کند))!

در آیه 6 سوره حج نیز به همین معنی اشاره شده است.

نکته: