تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد23
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

همسران زیبای بهشتی

در آیات گذشته پنج قسمت از مواهب و ویژگیهای این دو باغ بهشتی عنوان شده بود، در اینجا به سراغ ششمین نعمت می رویم، و آن همسران پاک بهشتی است، می فرماید: ((در این قصرهای بهشتی زنانی هستند که جز به همسران خود چشم ندوخته، و جز به آنها عشق نمی ورزند)) (فیهن قاصرات الطرف).**ضمیر جمع در (فیهن) ممکن است به (قصور بهشتی) بازگردد، و یا به (باغهای مختلف آن دو بهشت) و یا به (نعمتها و مواهب آن).***

((و هیچ انس و جن قبلا با آنها تماس نگرفته است)) (لم یطمثهن انس قبلهم و لا جان).**(لم یطمثهن) از ماده (طمث) در اصل به معنی خون عادت ماهیانه است به معنی زوال بکارت آمده، و در اینجا اشاره به این است که زنان بکر بهشتی هرگز همسرانی نداشته اند.***

بنابراین آنها دوشیزه اند، و دست نخورده، و پاک از هر نظر.

از ((ابوذر)) نقل شده است که ((همسر بهشتی به شوهرش می گوید: سوگند به عزت پروردگارم که در بهشت چیزی را بهتر از تو نمی یابم، سپاس مخصوص خداوندی است که مرا همسر تو، و تو را همسر من قرار داد)).**مجمع البیان جلد 9 صفحه 208.***

((طرف)) (بر وزن حرف) به معنی پلک چشمها است، و از آنجا که به هنگام نگاه کردن پلکها به حرکت در می آید کنایه از نگاه کردن است، بنابراین تعبیر به ((قاصرات الطرف)) اشاره به زنانی است که نگاهی کوتاه دارند، یعنی فقط به همسرانشان عشق می ورزند، و این یکی از بزرگترین امتیازات همسر است که جز به همسرش نیندیشد و به غیر او علاقه نداشته باشد.

@@تفسیر نمونه جلد 23 صفحه 170@@@

باز در تعقیب این نعمت بهشتی تکرار می کند: ((کدامیک از نعمتهای پروردگارتان را انکار می کنید))؟ (فبای آلاء ربکما تکذبان).

سپس به توصیف بیشتری از این همسران بهشتی پرداخته، می گوید: ((آنها همچون یاقوت و مرجانند))! (کانهن الیاقوت و المرجان).

به سرخی و صفا و درخشندگی ((یاقوت)) و به سفیدی و زیبائی شاخ ((مرجان)) که هنگامی که این دو رنگ (یعنی سفید و سرخ شفاف) به هم آمیزند زیباترین رنگ را به آنها می دهند.

((یاقوت)) سنگی است معدنی و معمولا سرخ رنگ، و مرجان حیوانی است دریائی شبیه شاخه های درخت که گاه به رنگ سفید و گاه قرمز یا رنگهای دیگر است، و در اینجا ظاهرا منظور نوع سفید آن است.**درباره مرجان در اوائل همین سوره ذیل آیه 22 شرح بیشتری داده ایم.***

بار دیگر به دنبال این نعمت بهشتی می فرماید: ((کدامین نعمت از نعمتهای پروردگارتان را انکار می کنید))؟ (فبای آلاء ربکما تکذبان).

و در پایان این بحث می گوید: ((آیا جزای نیکی جز نیکی خواهد بود)) (هل جزاء الاحسان الا الاحسان).**(هل) در این آیه برای استفهام انکاری است، و در حقیقت این آیه دلیلی است برای آیات پیشین که سخن از نعمتهای ششگانه بهشتیان می گفت.***

آیا آنها که در دنیا کار نیک کرده اند جز پاداش نیک الهی انتظاری درباره آنها می رود؟

گرچه در روایات اسلامی یا تفسیر مفسران احسان در این آیه تنها به معنی ((توحید)) یا به معنی ((توحید و معرفت)) یا به معنی ((اسلام)) تفسیر شده، ولی

@@تفسیر نمونه جلد 23 صفحه 171@@@

پیداست که اینها هر کدام مصداق روشنی از این مفهوم گسترده است که هر گونه نیکی را در عقیده و گفتار و عمل شامل می شود.

در حدیثی از امام صادق (علیه السلام) می خوانیم که فرمود: آیة فی کتاب الله مسجلة، قلت و ما هی؟ قال قول الله عزوجل: ((هل جزاء الاحسان الا الاحسان)) جرت فی الکافر و المؤمن، و البر و الفاجر، و من صنع الیه معروف فعلیه ان یکافی ء به و لیس المکافاة ان تصنع کما صنع حتی تربی، فان صنعت کما صنع کان له الفضل بالابتداء!:

((آیه ای در قرآن است که عمومیت و شمول کامل دارد.

راوی می گوید: عرض کردم کدام آیه است؟ فرمود: این سخن خداوند متعال که می فرماید: هل جزاء الاحسان الا الاحسان: که درباره کافر و مؤمن نیکوکار و بدکار جاری می شود (که پاسخ نیکی را باید به نیکی داد) و هر کس به او نیکی شود باید جبران کند، و راه جبران این نیست که به اندازه او نیکی کنی، بلکه باید بیش از آن باشد، زیرا اگر همانند آن باشد نیکی او برتر است، چرا که او آغازگر بوده))!.**تفسیر عیاشی (طبق نقل نور الثقلین جلد 5 صفحه 199 و تفسیر مجمع البیان جلد 9 صفحه 208).***

بنابراین پاداش الهی در قیامت نیز بیش از عمل انسان در دنیا خواهد بود، طبق همان استدلالی که امام در حدیث فوق فرموده است.

((راغب)) در ((مفردات)) می گوید: ((احسان)) چیزی برتر از عدالت است، زیرا عدالت این است که انسان آنچه بر عهده او است بدهد، و آنچه متعلق به او است بگیرد، ولی احسان این است که بیش از آنچه وظیفه او است انجام دهد، و کمتر از آنچه حق او است بگیرد.

@@تفسیر نمونه جلد 23 صفحه 172@@@

باز در اینجا از بندگان اقرار می گیرد که ((کدامین نعمت از نعمتهای پروردگارتان را انکار می کنید))؟ (فبای آلاء ربکما تکذبان).

چرا که این قانون یعنی جزای احسان به احسان خود نعمتی است بزرگ از ناحیه خداوند بزرگ، و نشان می دهد که پاداش او در برابر اعمال بندگان نیز درخور کرم او است نه درخور اعمال آنها، تازه اگر آنها عملی دارند و اطاعتی می کنند آنهم به توفیق و لطف خدا است و برکاتش نیز به خودشان می رسد.

نکته: