تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد23
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

غفلت و بیخبری تا کی؟!

بعد از ذکر آنهمه انذارهای کوبنده و هشدارهای بیدارگر در آیات گذشته و بیان سرنوشت دردناک منافقان و کافران در قیامت در نخستین آیه مورد بحث به صورت یک نتیجه گیری می فرماید: ((آیا وقت آن نرسیده است که دلهای افراد باایمان در برابر ذکر خدا و آنچه از حق نازل شده است خاشع گردد. و همانند کسانی نباشند که در گذشته کتاب آسمانی به آنها داده شد (مانند یهود و نصاری) سپس در میان آنها و پیامبران فاصله افتاد، عمرهای طولانی یافتند و خدا را فراموش کردند و قلبهای آنها قساوت پیدا کرد، و بسیاری از آنها فاسق و گنهکار بودند)) (الم یاءن للذین آمنوا ان تخشع قلوبهم لذکر الله و ما نزل من الحق و لا یکونوا کالذین اوتوا الکتاب من قبل فطال علیهم الامد فقست قلوبهم و کثیر منهم فاسقون).**(یأن) از ماده (أنی) (بر وزن امن) و از ماده (انا) (بر وزن ندا) و از ماده (أناء) (بر وزن جفاء) به معنی نزدیک شدن و حضور وقت چیزی است.***

@@تفسیر نمونه جلد 23 صفحه 341@@@

((تخشع)) از ماده ((خشوع)) به معنی حالت تواضع و ادب جسمی و روحی است که در برابر حقیقت مهم یا شخص بزرگی به انسان دست می دهد.

روشن است یاد خداوند اگر در عمق جان قرار گیرد و همچنین شنیدن آیاتی که بر پیامبر (صلی اللّه علیه و آله) نازل شده است هرگاه به درستی تدبر شود باید مایه خشوع گردد، ولی قرآن گروهی از مؤمنان را در اینجا سخت ملامت می کند که چرا در برابر این امور خاشع نمی شوند؟، و چرا همچون بسیاری از امتهای پیشین گرفتار غفلت و بیخبری شده اند؟ همان غفلتی که نتیجه آن قساوت دل و همان قساوتی که ثمره آن فسق و گناه است!

آیا تنها به ادعای ایمان قناعت کردن و از کنار این مسائل مهم به سادگی گذشتن و تن به زندگی مرفه سپردن، در ناز و نعمت زیستن، و پیوسته مشغول عیش و نوش بودن با ایمان سازگار است؟!

جمله ((طال علیهم الامد)) (زمان بر آنها طولانی شد) ممکن است اشاره به فاصله زمانی میان آنها و پیامبرانشان باشد، و یا طول عمر و درازی آرزوها، و یا عدم نزول عذاب الهی در زمان طولانی، و یا همه اینها چرا که هر یک می تواند عاملی برای غفلت و قساوت و آن هم سببی برای فسق و گناه گردد.

در حدیثی از علی (علیه السلام) می خوانیم: لا تعاجلوا الامر قبل بلوغه فتندموا و لا یطولن علیکم الامد فتقسو قلوبکم: ((در هیچکاری قبل از فرارسیدن زمانش عجله نکنید که پشیمان می شوید، و فاصله میان شما و حق نباید طولانی گردد که قلوب شما قساوت می یابد)).**(بحارالانوار) جلد 78 صفحه 83 حدیث 85.***

در حدیث دیگری از زبان حضرت عیسی مسیح (علیه السلام) می خوانیم: لا تکثروا الکلام بغیر ذکر الله فتقسو قلوبکم، فان القلب القاسی بعید من الله،

@@تفسیر نمونه جلد 23 صفحه 342@@@

و لا تنظروا فی ذنوب العباد کانکم ارباب، و انظروا فی ذنوبکم کانکم عبید، و الناس رجلان: مبتلی، و معافی، فارحموا اهل البلاء، و احمدوا الله علی العافیة: ((بدون ذکر خداوند زیاد سخن مگوئید که موجب قساوت قلب است، و قلب قساوتمند از خدا دور است، و به گناهان بندگان همچون ارباب نسبت به بنده اش نگاه نکنید، بلکه به گناهان خویش بنگرید همچون بنده ای در برابر مولی، مردم دو دسته اند: گروهی مبتلا، و گروهی اهل عافیت، نسبت به مبتلایان ترحم کنید، و خدا را بر عافیت سپاس گوئید.**(مجمع البیان) جلد 9 صفحه 238.***

و از آنجا که زنده شدن قلبهای مرده با ذکر الهی و پیدا کردن حیات معنوی در پرتو خشوع و خضوع در مقابل قرآن، شباهت زیادی به زنده شدن زمینهای مرده به برکت قطرات حیاتبخش باران دارد در آیه بعد می افزاید: ((بدانید که خداوند زمین را بعد از مرگ آن زنده می کند)) (اعلموا ان الله یحیی الارض بعد موتها).

((ما آیات خود را در صحنه آفرینش و نیز در صحنه وحی برای شما تبیین کردیم شاید اندیشه کنید)) (قد بینا لکم الایات لعلکم تعقلون).

در حقیقت این آیه هم اشاره ای است به زنده شدن زمینهای مرده به وسیله باران، و هم زنده شدن دلهای مرده به وسیله ذکر الله و قرآن مجید که از آسمان وحی بر قلب پاک محمد (صلی اللّه علیه و آله) نازل شده است و هر دو شایسته تدبر و تعقل است.

و لذا در روایات اسلامی اشاره به هر دو شده است:

در حدیثی از امام صادق (علیه السلام) می خوانیم که در تفسیر این آیه فرمود: العدل بعد الجور ((منظور زنده شدن زمین به وسیله عدالت است بعد از آنکه

@@تفسیر نمونه جلد 23 صفحه 343@@@

با جور مرده باشد)).**(روضه کاقی) مطابق نقل نور الثقلین جلد 5 صفحه 243.***

و در حدیث دیگری از امام باقر (علیه السلام) می خوانیم که در تفسیر ((اعلموا ان الله یحیی الارض بعد موتها)) فرمود: یحیی الله تعالی بالقائم بعد موتها، یعنی بموتها کفر اهلها، و الکافر میت!: ((خداوند زمین را به وسیله حضرت مهدی (علیه السلام) زنده می کند بعد از آنکه مرده باشد، و منظور از مردن زمین کفر اهل آن است و کافر مرده است))!.**(کمال الدین) مطابق نقل نورالثقلین جلد 5 صفحه 242.***

ناگفته پیدا است که این تفسیرها در حقیقت بیان مصداقهای روشن آیه است و هرگز مفهوم آیه را محدود نمی کند.

در حدیث دیگری از امام کاظم (علیه السلام) آمده است: فان الله یحیی القلوب المیتة بنور الحکمة کما یحیی الارض المیتة بوابل المطر: ((خداوند دلهای مرده را به نور حکمت زنده می کند همانگونه که زمینهای مرده را به بارانهای پربرکت)).**(بحارالانوار) جلد 78 صفحه 308.***

در آیه بعد بار دیگر به مساءله انفاق که از میوه های شجره ایمان و خشوع است بازمی گردد، و همان تعبیری را که در آیات قبل خواندیم با اضافاتی تکرار می کند و می فرماید: ((مردان و زنانی که در راه خدا انفاق کنند، و آنها که از این طریق به خداوند قرض الحسنه دهند، خداوند آنرا مضاعف و چند برابر کرده و برای آنها پاداش پرارزشی است)) (ان المصدقین و المصدقات و اقرضوا الله قرضا حسنا یضاعف لهم و لهم اجر کریم).**(المصدقین و المصدقات) به معنی (المتصدقین و المتصدقات) است، و عطف (اقرضوا الله) که (جمله فعلیه) است بر (جمله اسمیه) قبل، به خاطر آن است که این جمله به معنی (الذین اقرضوا الله) می باشد.***

@@تفسیر نمونه جلد 23 صفحه 344@@@

در اینکه چرا مساءله ((انفاق)) به عنوان ((قرض الحسنه)) به خداوند مطرح شده، و همچنین پاداش مضاعف و اجر کریم برای چیست؟ ذیل آیه 11 همین سوره بحث کردیم.

بعضی احتمال داده اند که منظور از ((قرض الحسنه به خداوند)) در این آیه و آیات مشابه آن**بقره 245، حدید 11، تغابن 17، مزمل 20.*** به معنی وام دادن به بندگان است، زیرا خدا نیازی به وام ندارد، این بندگان مؤمن هستند که نیاز به وام دارند، ولی با توجه به سیاق آیات چنین به نظر می رسد که منظور از ((قرض الحسنه)) در همه این آیات همان ((انفاق فی سبیل الله)) است، هر چند وام دادن به بندگان خدا نیز از افضل اعمال است و در آن حرفی نیست.

فاضل مقداد نیز در ((کنزالعرفان)) اشاره به این معنی کرده، هر چند آنرا به همه اعمال صالح تفسیر می کند.**کنز العرفان جلد 2 صفحه 58.***