در راستای آیندهدار بودنِ توحید است که اگر کسی توحید را رها کرد هلاک میشود و بیآینده خواهد بود. یکی از جلوههای زلال توحید در عصر حاضر سیره و سنت امام خمینی(رض) است که در آینهی انقلاب اسلامی به نمایش گذارده شده است. در روایت از امام صادق(ع) داریم که رسول خدا(ص)فرمودند: «یَحْمِلُ هَذَا الدِّینَ فِی كُلِّ قَرْنٍ عُدُولٌ یَنْفُونَ عَنْهُ تَأْوِیلَ الْمُبْطِلِینَ وَ تَحْرِیفَ الْغَالِینَ وَ انْتِحَالَ الْجَاهِلِینَ كَمَا یَنْفِی الْكِیرُ خَبَثَ الْحَدِید»؛(68) در هر قرنی عدولی هستند که این دین را حمل مینمایند و از آن هرگونه تأویل اهل باطل، و تحریفهای افراطی، و ادعاهای جاهلین را دور میگردانند. آن طور كه کورهی آهنگران پلیدی و چركی آهن را پاک میکند.
همهچیز گواه بر آن است که عدول این عصر حضرت امام خمینی(رض) است که بانگ توحید را در راستای برگشت امت اسلام به توحید محمدی(ص)بلند نمود، تا جامعهی اسلامی را از تأویل اهل باطل و تحریف افراطیون و ادعاهای جاهلانه برهاند و به اسلام ناب محمدی(ص)برگرداند، و لذا جدایی از این انقلاب، جدایی از توحید دوران است و فروافتادن در تأویل اهل باطل و یا تحریف افراطیون و یا ادعاهای جاهلانه.
چنانچه التفات فرمودید در این دنیا دو نوع زندگی می توان داشت، یکی اینکه خارج از زندگی توحیدی خودمان در صحنه باشیم، و دیگر اینکه خود را نبینیم و حرکات و سکنات و گفتارمان نمایش حق باشد، مثل عاشقی که از حرکات او می فهمید که دلش کجاست و بر اساس توجه به دلدارش زندگی می کند، مولوی در توصیف این نوع از زندگی که نمایش بندگی خدا است، می فرماید:
لطف شاهنشاه جان بیوطن
چون اثر کردست اندر کُلّ تن؟
لطفعقلخوشنهاد خوشنسب
چون همه تن را در آرد در ادب
عشق شِنگ بیقرار بیسکون
چون در آرد کُلّ تن را در جنون؟
این نوع زندگی طوری است که فرصتها را مهلتهایی می داند که خداوند در اختیار انسان قرار داده تا خدا را بنمایانیم، همان چیزی که رسول خدا(ص)نسبت به خود فرمود که: «مَنْ رَانِی فَقَدْ رَأی الْحَقّ»؛(69) هرکس مرا ببیند خدا را دیده است، چون حضرت آینهی نمایش خدا شدهاند. عمّان سامانی در وصف علی(ع) میگوید:
به پرده بود جمال جمیل عَزّ و جَل
علی شد آینه خیر الکلام قَلّ و دَلّ
شرط چنین زندگی رسیدن به این عقیده است که با تمام وجود تصمیم بگیریم با سخنان خدا و پیامبر(ص)و امامان(ع) زندگی کنیم. رسول خدا(ص)و امامان(ع) خودشان فانی در حقاند و به همین جهت راههای ارتباط بندگان با خدایند، و در همین رابطه بعد از مدتی که با نظر به رسول خدا(ص)و ائمه معصومین(ع) زندگی کردید، معنی حجتالله بودنِ این ذوات مقدس روشن میشود و در آن صورت است که به خود میگویید اگر خدا اینها را در دنیا نیاورده بود ما چگونه میتوانستیم راهی به سوی پروردگارمان پیدا کنیم، شکر میکنید که خدایا توفیق دادی که از طریق امیرالمومنین(ع) تو را شناختم، خدایا غیر تو در صحنه نیست، خدایا! زندگیام را میخواهم با همین عقیده به پایان برسانم که تویی همهی حقیقت. در این حالت است که زمینهی حاکمیت مطلق الهی در همهی مناسبات شما فراهم خواهد شد و پوچیِ بیخدایی نیز برایتان ظاهر میشود، آن وقت انسان راحت میفهمد اگر در اردوگاه عمالقه و فراعنهی دوران برود مهر نابودی را بر همه زندگی خود زده است. چرا آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند؟ چون او ارتباطی با هستی مطلق که همه کارهی عالم است ندارد، و انقلاب اسلامی بازگشت به ارتباط با هستی مطلق است که نه تنها توسط آمریکا هرگز تهدید به نابودی نخواهد شد، بلکه از آنجایی که از طریق ولی فقیه، مُهری از حقیقت هستی بر پیشانی دارد، عامل به بقاءکشاندن یاران خود نیز خواهد شد.