تربیت
Tarbiat.Org

انقلاب اسلامی، برون‌رفت از عالَم غربی
اصغر طاهرزاده

امروز

تو كجا باور می‌كنی بر ما چه گذشت؟ امروز، از قفس‌های زرّینِ رفاهِ دروغین پر كشیده‌ایم و به دشت‌ها رسیده‌ایم و اكنون با سبزه‌هاست كه می‌روییم و با شكوفه‌هاست كه می‌شكفیم و با حضور در جبهه‌ی نور که می‌خواهد از غربِ سرد و سیاه بگذرد، زندگی در دست‌هامان در حال بارورشدن است و با چنین احساسی است که می‌توان انحراف‌ها را دید و بر سر آن فریاد کشید.
دیروز، آینده‌‌گرای شكست‌خورده‌ای بودیم كه آرامشِ بعد از مرگ را آرزو می‌كردیم، پیش خود می‌گفتیم: بگذار همه‌چیز نابود شود، ببینیم چه می‌شود، و به سرنوشتی تن داده بودیم كه پوچی؛ دردی همیشگی را بر پیشانیمان نوشته بود و امروز، واقع‌گرایی هستیم كه بر واقعیت‌ها چشم نبسته‌ایم ولی با این‌همه از امکانات انسانی که با انقلاب اسلامی فراهم شده، بی‌خبر نیستیم و تا نهایت ِ دشتِ انسانیت پرواز خواهیم كرد، و وای بر ما اگر به بهانه‌های واهی از پریدن به‌سوی وعده‌ی موعود شانه خالی کنیم.
ای امید که از فریب‌ها خود را آزاد کرده‌ای! چقدر دوست‌داشتنی هستی.
ای امام! تو امیدواری را نهادینه كردی، با تو امكان پرواز فراهم شد.
دیروز، با غروری پلنگ‌وار، بدون ‌درك امكانات به ماه می‌پریدیم و در درّه‌ی غرورِ نزدیكی به دروازه تمدّن غربی، پریشان و متلاشی می‌شدیم، و امروز با خلق امكانات می‌توان بر بال خود تكیه زد و اعتیاد دیرینه‌ی بیگانه از خود بودن، و بیگانه را خود انگاشتن، را شكست. من نمی‌گویم آنچه شدنی است، شده است، می‌گویم روزگارِ به‌بارنشستنش به‌پا شده، باید مواظب بود آن را از ما نربایند و ما را در خود ادغام کنند.
دیروز، مرگِ انسانیت خود را، زندگی پنداشته و به آن عادت كرده بودیم و امروز، فساد را مرگ می‌شناسیم و از اعتیاد به آن نوع زندگی كه دیروز بر ما رفته است، در فشاریم، ولی مصمّم به ترك آن هستیم تا باز با زندگی آسمانی آشنا شویم و بتوانیم با زمین اُنس بگیریم.