تربیت
Tarbiat.Org

انقلاب اسلامی، برون‌رفت از عالَم غربی
اصغر طاهرزاده

چشم‌بستن چرا؟

ای برادر! اینان كه در چنین شرایطی آسوده می‌خوابند، اصلاً زندگی را نمی‌شناسند، تا نگران ربودن آن باشند، چه رسد بخواهند به زندگیِ ربوده‌شده باز گردند. اینان با چنین خفتنی مرگ را تمرین می‌كنند، در حالی كه زندگان مسئولیت زنده‌بودن را بر دوش دارند.
نمی‌توان زنده بود و حركتی برای انتخاب‌كردن زندگی نداشت. زیرا: «كُلُّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ رَهینَة»(92) هركس در گرو آن چیزی است كه انتخاب می‌كند، پس زنده بودن و انتخاب نكردن محال است، و انتخاب كردن و مسئول انتخاب‌های خود نبودن نیز بی‌معنا است. اینك اگر مدّعی زنده بودنیم، چشم گشودن و دیدن را ناگزیریم، و مسلّم در برابر امواجی كه بر نگاهمان می‌گذرد مسئولیم. چشم بستن، نه نجات‌دهنده است و نه آرامش‌بخش، و فقط پشیمانی را دو برابر می‌كند.
مگر نه این‌كه در كنار هر گُلی، خاری لنگر انداخته تا بُزدلان از ترس خار برای همیشه از گُل محروم شوند و كابوس ترس از خار، غذای جانشان شود و نتوانند به گُل فكر كنند. پس چگونه به بهانه‌های واهی، خود را بر این موج بلند انسانیت که تا سقف آسمان غیب پرکشیده، نیفكنیم و امام خود را در تاریخ تنها گذاریم و خود را بدون هیچ دست و پایی در مرداب روزمرّگی‌ها رها کنیم. نسیم وَحی بر جان‌ها چنین می‌سراید که: «وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ حَتَّى نَعْلَمَ الْمُجَاهِدِینَ مِنكُمْ وَالصَّابِرِینَ وَنَبْلُوَ أَخْبَارَكُمْ»(93) و البته شما را مى‏آزماییم تا مجاهدان و شكیبایان شما را باز شناسانیم و گزارش‌هاى [مربوط‌به] شما را رسیدگى كنیم.
ای برادر! آیا می‌دانی پیش از این بر ما چه گذشت؟ بگذار بگویم كه شاید جوانی‌ات نگذاشته از آن باخبر شوی و شاید مرور زمان از یادت برده و شاید جوانی‌ات امکان احساس آن غروب سراسر سرد و پوچ را به تو نداده.