چنانچه عنایت فرمودید، ابتدا باید با دقت کامل بتوانیم دشمنشناسی کنیم و این را بدانیم كه دشمنشناسی در دوران جدید نیاز به دقت زیاد دارد و کار سادهای نیست، زیرا آنقدر دشمن پیچیده شده و دشمنی خود را پنهان میکند که بردههای خود را تا حدّ مدیحهسرای خود اغفال مینماید، و لذا روشنفکرانِ همان ملّتی که همه چیزشان را گرفته به مبلغان غرب در آن کشورها تبدیل میشوند. هیچوقت مغولان نمیتوانستند این كارها را بكنند. فرهنگ غربی در عین تنفر و کینهای که با مسلمانان دارد، نمیآید آنها را به قتل برساند، میآید آنها را با دست خودشان مقابل خودشان و مقابل میراث معنویشان قرار میدهد. مگر روشنفکران غربزدهی ما به ما چه میگویند؟ جز این است که میگویند: دین كهنه شدهاست، گذشتهی شما كهنه شدهاست؛ اگر میخواهید زنده و تازه باشید، باید غربی بشوید. آیا اینها نشستند فكر كنند که اگر ما غربی شویم دیگر چگونه خودمان در اختیار خودمان خواهیم بود، جز این است که تماماً در اختیار غربیها قرار میگیریم، آیا تجربهی تاریخی ملتها چیزی غیر از این را ثابت کرده است؟ بهقول یكی از اندیشمندان، هرجا تمدن غربی پا گذاشت اولین چیزی كه از مردم آن دیار گرفت این بود كه خودشان را از خودشان ستاند. و این عمیقترین جنگی است که غرب با ملتها شروع کرده است، و عبارت است از جنگ برای گرفتنِ هویت ملتها از خودشان. و ما تا نفهمیم این جنگ چه خصوصیاتی دارد نمیفهمیم دشمنی ما با غرب چه نوع دشمنی است، وقتی متـوجه نوع دشمنیِ دشمن نشـویم، راه نجاتی را كه خـداوند توسط اولیائش - اولیائی كه بر فراز زمان و زمانه فكر میكنند- برای ما قرار داده است نخواهیم فهمید. ما معتقدیم اگر جنگ غرب با ملتها درست تحلیل و شناخته شود به این نتیجه میرسیم که انقلاب اسلامی یک هدیهی بزرگ الهی است تا جهان را از شرّ این دشمنی بزرگ رها سازد و ملت ایران را شایستهی آن دید که این کار بزرگ را بر عهدهی آنها بگذارد تا در این مسئولیت، بزرگی فرهنگ شیعه نیز آشکار شود و چشمهای گردد تا سالها ملت ایران بتوانند از آن بهره گیرند و بهره دهند، که نمونههایی از آن را در سیسالهی اخیر میتوان مشاهده کرد.