امّا آن صدا در ما انقلابی بر پا ساخت، مثل صدایی كه بر موسی(ع) در طور و بر محمّد(ص)در حراء ریخت، كه «تَعالَوْا»؛ بیا و بالا بیا... و ما بی آنكه یارای امیدوار شدن داشته باشیم، از وحشت آكنده بودیم، گفته بودیم، یا داشتیم میگفتیم: این مرگ است كه میوزد و این ماییم، لقمهای در دهان گرگ همیشه آدمها، مثل همهی اعتراضهای بیهدف.
دوباره چشم بستیم، و اینبار ما بودیم كه مرگ را صدا میزدیم چون او را پذیرفته و به آن عادت كرده بودیم. كه صدایی مثل صدایی در طور، مثل صدایی در حراء، ما را خواند، به قیام خواند؛ اما نه قیامی پلنگوار بر ستارگان، كه محّمدوار بر بتانِ پلید روزگار و شوریدن بر هر آنچه غیر انسانی است.