تربیت
Tarbiat.Org

انقلاب اسلامی، برون‌رفت از عالَم غربی
اصغر طاهرزاده

شیعه؛ حقیقت‌شناسی و آرمان‌گرایی

هنر بزرگ شیعه آن است که در عین واقع‌بینی، حقیقت‌شناس و آرمان‌گرا است و رمز آن که در طول تاریخ گرفتار روزمرّگی نشده، جنبه‌ی حقیقت‌شناسی و آرمان‌گرایی آن است و چنانچه بتوانیم این موضوع را به صورت امروزین تدوین کنیم به خوبی در نجات جوانانمان از فساد دوران موفق می‌شویم. هیچ وقت ما شیعیان نگفتیم فعلاً با ناصرالدین‌شاه یا با فلان خان مغول بسازیم و رنگ آن‌ها را به خود بگیریم، همیشه در عین واقع‌بینی و پرهیز از برخوردهای تند، آرمان‌های خود را دنبال ‌کرده‌ایم، به همین جهت می‌گویند شیعه همیشه «حکومتی در حکومت» بوده‌است.
اگرچه آرمان‌خواهی برای شیعیان هزینه‌ها‌ی زیادی داشته و کشته‌های فراوانی داده است، ولی در عوض زنده مانده است و مثل ملّت‌های بی‌تاریخ، هضم زمانه نشده که هیچ هویت متعالی برای خود نداشته باشد. اگر یک‌هزارم کشت و کشتاری که در طول تاریخ به شیعه تحمیل کرده‌اند به ملّت دیگری وارد شده ‌بود، امروز اصلاًً نامی هم از آن نبود، زیرا همیشه نهضت‌های شیعی، عمیق، دقیق، زیربنایی و آرمان‌خواهانه عمل می‌کردند، آن هم با نظر به آرمان‌های قدسی و معقول و نه آرمان‌های وَهمی و احساساتی.
جبّاران تاریخ عموماً از نهضت‌های شیعی در هراس بوده‌اند؛ و تعداد زیادی از آن‌ها را می‌کشتند، بعد متوجه می‌شدند که هیچ بهره‌ای نبرده‌اند. امام‌شان را در زندان شهید می‌کردند، بعد که حضرت امام کاظم(ع) را با آن زندان‌های طویل المدت شهید کردند، به امید آن که حضرت در جامعه فراموش شده‌اند، جسد مبارک حضرت را تحقیرآمیز کنار پل بغداد گذاشتند و اعلام کردند این جسدِ امام رافضیان است، بیایند آن را ببرند، تاریخ گواه است که در تشییع جنازه‌ی حضرت، بغداد تعطیل شد. وقتی دیدند از آن طریق نتیجه نگرفتند، مجبور شدند فرزند همان امامی را که در زندان شهید کرده بودند، ولیعهد خود قرار دهند، به امید آن که امام شیعیان را از چشم‌ها بیندازند. ولی حضرت امام رضا(ع) در همان مدّت کوتاهِ ولایت عهدی با توجه به همان آرمان‌هایی که شیعه دنبال می‌کند، کاری کردند که همه‌ی چشم‌ها متوجه آن حضرت شد و حقانیت شیعه بیش از پیش ظاهر گشت.(10) لذا مجبور شدند ایشان را در عینی که به عنوان ولیعهد تعیین کرده بودند، شهید کنند. باز نتیجه نگرفتند و نتوانستند در حذف شیعه موفق باشند.
آیا عزیزان فرصت کرده‌اند فکر کنند ما شیعیان در کجای تاریخ هستیم؟ آیا گمان‌ کرده‌اید شیعیانِ ایران بدون ‌هرگونه پیشینه‌ی تاریخی، در سال 1357 انقلاب‌ کرده‌اند، همان طوری که استراتژیست‌های غربی تصور می‌کنند و امید دارند تا با هرچه بیشتر مدرنیزاسیون‌کردن جامعه‌ی ایرانی، ملت ایران تغییر هویت ‌دهند و آن‌ها را در فرهنگ مدرنیته استحاله ‌کنند؟
شیعه مطابق حقایق قرآنی و دلایل عرفانی و عقلانی متوجه است جهان جز با «حاکمیت امامی معصوم» به نتیجه‌ای که باید برسد نمی‌رسد و بقیه‌ی فرهنگ‌ها هم که مضمحل شده‌اند، به جهت غفلت از این موضوع است و تحمل فرهنگ حاکمیت غیر معصوم یک نوع فریب‌دادن به خود و پشت‌کردن به آرمان‌های عقل و قلبِ خود است.
شیعه با توجه به نقش حقایق در زندگی، همواره تلاش کرده است که «حقیقت» در زندگی فردی و اجتماعی او میدان‌دار باشد و چنین توجهی نه‌تنها به زندگی او جهت می‌‌دهد، بلکه هم‌اکنون حیات او را به عالی‌ترین حیات آرمانیِ تاریخ متصل می‌گرداند و از آن بهره‌مند می‌سازد. حضرت صادق(ع) در این رابطه می‌فرمایند: «مَنْ مَاتَ مُنْتَظِراً لِهَذَا الْأَمْرِ كَانَ كَمَنْ كَانَ مَعَ الْقَائِمِ فِی فُسْطَاطِهِ لَا بَلْ كَانَ بِمَنْزِلَةِ الضَّارِبِ بَیْنَ یَدَیْ رَسُولِ اللَّهِ(ص)بِالسَّیْف»؛(11) یعنی هرکس منتظر حاکمیت امام معصوم باشد و بمیرد، مانند کسی است که در کنار حضرت قائم(عج) در خیمه‌گاه آن حضرت بوده، بلکه به منزله‌ی کسی است که در کنار رسول خدا(ص)برای حاکمیت اسلام شمشیر زده است.