تربیت
Tarbiat.Org

انقلاب اسلامی، برون‌رفت از عالَم غربی
اصغر طاهرزاده

غرب و وارونگی فرهنگی

فرهنگ غربی به جهت آن که اصالت را به عالم ماده می‌دهد- که پائین‌ترین مرتبه از عالم وجود است- فرهنگ وارونه‌ای است و به همین جهت همه ‌چیزش وارونه است، حتی رویکرد آن به معنویت، رویکرد به جادوگری و امثال آن است که در ذات خودش اعمال ضدّ دینی است و همه به نتایجی معکوس منجر می‌شود. تا قبل از انقلاب اسلامی فرهنگ مدرنیته طوری تبلیغ کرده بود که مردم جهان پذیرفته بودند همه‌ی ادیان الهی یعنی اسلام و مسیحیت و یهودیت همه به موزه‌ی تاریخ سپرده شده‌اند، ولی با ظهور انقلاب اسلامی گویا چهارصدسال تبلیغات فرهنگ مدرنیته در تاریخ واقعیتی نداشته و انقلاب اسلامی نه تنها توجه به اسلام را زنده کرد بلکه نظر به دین و دیانت در جهان زنده شد.
چهارصدسال فرهنگ مدرنیته چنین القاء کرده است که دوره‌ی دین گذشته و هیچ امر قدسی اصالت ندارد و هنوز که هنوز است القائات آن فرهنگ روح‌های بسیاری را تحت تأثیر خود قرار داده که عبور از آن‌ها نیاز به یک جهش تاریخی دارد و تحقق این جهش با شناخت ذات غرب از یک طرف و ذات انقلاب اسلامی از طرف دیگر امکان دارد. سؤالاتی همچون چرایی حكومت دینی و ولایت فقیه در صورتی درست جواب داده می‌شود که اولاً: ظلمات فرهنگ غربی شناخته شود. ثانیاً: رسالتی که انقلاب اسلامی در دوران معاصر به عهده دارد روشن گردد.
عرض شد در راستای تقابل تمدّن غربی با نظام اسلامی باید آمادگی جهت هزینه‌ها و آزارهایی که پیش می‌آید را داشته باشیم، همان‌طور كه اهل‌البیت(ع) آزارها را تحمّل می‌كردند و جهت‌گیری فرهنگ شیعه را در مسیر تاریخی خود محفوظ نگه داشتند. امام صادق(ع) به خوبی می‌دانستند هزینه‌ای که در مقابل فشارهای حکام بنی‌امیه و بنی‌عباس می‌پردازند قابل مقایسه با نتایجی که حاصل می‌شود نیست و نتیجه‌ی کار آن شد که بنی‌امیه و بنی‌عباس از صحنه‌ی تاریخ محو شدند، ولی مرحله‌ی تاریخ‌سازی فرهنگ اهل‌البیت(ع) شروع شده است. وقتی آینده‌ی انقلاب اسلامی که به تمدن اسلامی منجر می‌شود روشن می‌گردد که متوجه شویم جایگاه تاریخی انقلاب اسلامی طوری است که عامل نفی تمدّن مدرنیته خواهد شد، آن‌گاه می‌پذیریم که استراتژی حفظ انقلاب اسلامی در مقابل حیله‌های دشمن، بهترین استراتژی جهت نمایش ناکارآمدی تمدنی است که مدعی است جهان را در قبضه‌ی خود دارد.
چند سال دیگر همه تعجب می‌کنند که چگونه امام خمینی(رض) با روش خاص خود توانستند فرهنگ مدرنیته را به کلی از تاریخ بیرون کنند. البته شناخت روش حضرت امام(رض) نیاز به نوعی هوشیاری و خودآگاهی و دل‌آگاهی دارد، تا بفهمیم چرا پایداری انقلاب اسلامی با روحیه‌ی رازاندیشی، ریشه‌های فرهنگ غربی را می‌پوساند و از حیات خارج می‌کند. انقلاب اسلامی هم‌اکنون كار بسیار بزرگی كرده است. و آن این‌که در مقابل جهان غرب بر فرهنگی که به حقایق عالمِ غیب و معنا نظر دارد تأکید می‌کند و به تنهایی تمام حیات فرهنگ غربی را زیر سؤال می‌برد و از طریق این پایداری به تدریج باطن خود را ظاهر می‌کند و هر روز بیشتر از روز قبل بستگی خود به عالَم غربی را ضعیف‌تر می‌نماید تا به طرد کلی آن فرهنگ منجر شود و آن را در مقابل انبوه مشکلاتی که برای خود و دیگران به‌بار آورده قرار می‌دهد و امکان ادامه‌ی آن را در تاریخ آینده از آن می‌گیرد. با این‌كه در ظاهر هیچ كاری انجام نداده‌ایم و هیچ نیرویی برای مبارزه با جهان غرب نفرستاده‌ایم ولی همین‌كه بر مواضع قدسی خود پایدار هستیم یک نحوه مبارزه‌ با غرب است و موجب نفی تمامیت‌خواهی آن خواهد شد. ولی با این‌همه چنین مبارزه‌ای مبارزه‌ی آسانی نیست چون‌ روح غربزدگی تاریخ ما، زمینه‌ی تحت تأثیر قرارگرفتن از فکر غربی و بی‌حوصلگی نشان دادن در مسیر رسیدن به نگاه منورِ راز‌بینی است و این روح غربزدگی، همراهی بعضی‌ها را ناممکن می‌سازد. سال‌های سال است که ارزش‌های غربی ذکر و فکر عده‌ی‌ قابل ملاحظه‌ای از مردم ما است و همین مانع سرعت‌یافتن انقلاب اسلامی به سوی اهدافش می‌باشد. همان‌طور که عامل امیدواری جهان غرب نیز همین عده‌ می‌باشند، ولی چنانچه ملاحظه می‌فرمائید به جهت ذات قدسی انقلاب اسلامی، این انقلاب بدون هیچ ضعفی در حال بسط و پایداری است و افول تاریخی فرهنگ مدرنیته را به همراه دارد. انقلاب اسلامی گشایش افق تازه‌ای است به سوی عالم و آدم، این افق به تدریج بسط می‌یابد و همه‌ی افکار را تحت تأثیر خود قرار می‌دهد.
بیخود نیست که غرب با تمام عوامل و یارانش در نفی انقلاب اسلامی می‌کوشد، زیرا می‌خواهد با نفی انقلاب اسلامی از افول حتمی خود که با ادامه‌ی حیات نظام اسلامی در حال وقوع است، جلوگیری کند. و ملاحظه می‌فرمایید که در هیچ جبهه‌ای به اهداف خود نمی‌رسند، آیا این عدم موفقیت حادثه‌ی بزرگ تاریخ ما نیست؟