کسانی که موقعیت تاریخی انقلاب اسلامی را میشناسند توانستهاند پایداری خود در اردوگاه انقلاب اسلامی و بیاعتنایی به مظاهر غربی را به بزرگترین جبههی مبارزه با غرب تبدیل کنند. زیرا ناکامی غرب در راز زدایی از همه چیز است و بیاعتنایی به غرب به معنی باقی ماندن در نگاهی است که میخواهد در عالمی زندگی کند که با رازهای عالم بهسر برد، و غرب را حجاب آن زندگی میبیند و نظر به تمدنی دارد که آن تمدن زمین را به آسمان معنویت متصل میگرداند و راههای ورود به آسمان معنویت را جلوی بشر باز میگذارد. آن تمدن با انقلاب اسلامی شروع شده و هرچند فرهنگ عمومی مردمانِ متعلق به انقلاب اسلامی هنوز در ابتدای آن راه است ولی وجود یك تمدّن و پایهریزی آن به کثرت نفرات آن نیست، بلكه به منطقیبودن پیام آن است که بشریت را به چه نوع زندگی دعوت میکند و از چه تنگناهایی آزاد مینماید، احساس آن پیام به معنی آغاز تفکر و در عین حال یک عکسالعمل سیاسی است که منجر به تحولی عمیق و اساسی خواهد شد زیرا به تدریج رشتههای بستگی روحی و فکری به غرب سست میشود و عناصر فرهنگی غرب از تأثیر میافتد.
دقت در سخنان امام خمینی(رض) نشان میدهد که ایشان برای انقلاب اسلامی افقی بلندتر از یک کشور اسلامی در نظر داشتهاند، ایشان انقلاب اسلامی را شرایط اضمحلال فرهنگ کفر و شرک و نفاقِ دنیایِ مدرن و تجلی انوار قدسی به عالم میدانستند. با توجه به این امر؛ مسئولیتی که از طریق انقلاب اسلامی به عهدهی ما قرار میگیرد آن است که بتوانیم تجسّم حیات دینی و معنوی را به جهانیان نشان دهیم تا حجّت، بر مردم جهان تمام شود و بدانند در زندگی زمینی تا کجاها را باید مدّ نظر قرار دهند. این مسؤلیت از طریق شناخت اهداف متعالی انقلاب اسلامی ممکن است، اهدافی که بنا دارد بشریت را از بن بست عالم ماده در آورد و با ملکوت عالم آشنا کند تا از تماشاگری رازهای عالم غافل نماند.
شناخت اهداف متعالی انقلاب اسلامی و فراهمشدن شرایط برای عبور از مدرنیسم ما را امیدوار میکند تا بتوانیم جامعه و انسانهایی را به نمایش بگذاریم كه هركس از آن جامعه روی برگرداند احساس کند همهی زندگی را از دست داده و این استراتژی كلّی ماست، زیرا انقلاب اسلامی از نظر روح تشیعی که بدان منور است چنین توانایی را در درون خود دارد. این راه را اهلالبیت(ع) به ما آموختند و ما باید آن را در دوران جدید به صورت یک نظام به نمایش بگذ اریم، از آن جهت این کار، کاری شدنی است و به سرعت نتیجه میدهد . اراده کردهایم چشم دلمان به رازهای عالم غیب باز باشد و در بستری که امام خمینی(رض) گشود به تماشاگریِ راز بنشینیم.
امام خمینی(رض) در مدتی بسیار کوتاه با بودن رازگونهی خود، جامعهی ایرانی را که در مقایسه با سایر کشورهای منطقه، سراسر غربی شده بود و آرمانهای غربیشدن را در خود میپرورید، به عالَمی کشاند که شهادت را افتخار خود میدانست. و اگر پس از جنگ به اسم سازندگی آن رویکرد در حجاب نرفته بود و ادامه مییافت، آنچه امروز آرزو به حساب میآید، صورت واقعیت به خود گرفته بود. با این همه روح ملّت بسیار آماده است و جوانانی که فقط خبرِ دورانی را شنیدهاند که شهادت افتخار ملت بود، آمادگی رجوع به آن عالم را دارند، چون از یک طرف چهرهی تمدن غربی را با زشتی بیشتر احساس کردهاند و از طرف دیگر شکست زندگی آلوده به سکولارِ پنهانِ متأثر از دوران سازندگی، بیش از پیش برملا شده است و مردم دیدند در دلِ غفلت از راز و فاصلهگرفتن از نگاهی که حضرت امام خمینی(رض) به عالَم داشتند، چگونه محبت به دنیا موجب تمایل نخبگان به ثروت و قدرت میشود. همهی اینها موجب شده که با شناختن حیات دینی، از زندگی آلوده به سکولار پنهان، به حیات جدیدی که به حقیقت رجوع دارد، نظر کنند. انقلاب اسلامی میتواند نشان دهد آن نوع زندگی كه مدرنیته پیشنهاد میكند، زندگی وَهمی است و نمیتوان در آن ماندگار شد، باید به نظامی برگشت که انسانها را در بستر دین با رازها آشنا میکند، شرایط طوری است که انسانهای با شعور و پرشور در كلّ دنیا به این انقلاب معنوی كه جهان مدرن را پس زده است، كمك خواهند كرد و ما هم باید آمادگی هزینهدادن و با راز آشناشدن را داشته باشیم.
انقلاب اسلامی افقهایی در پیش روی دارد که ماندنی است و حتماً در جنگی که چنگ در چنگ جهان مدرن انداخته، پیروز میشود و مردم جهان را به سنّت و شور نبوی دعوت میكند تا زنده و احیاء شوند و روشن میکند هیچ راهی برای زندگیِ صحیح بر روی زمین جز تنفّس در فضای انقلاب اسلامی نمانده است.
خداوندا! ما را متوجهی رحمت بزرگ انقلاب اسلامی بگردان تا بتوانیم گشایش رازها را در منظر بشرِ جدید به تماشا بنشینیم.
«والسلام علیكم و رحمةالله و بركاته»