تربیت
Tarbiat.Org

اصول کافی جلد 2
ابی‏جعفر محمد بن یعقوب کلینی مشهور به شیخ کلینی

باب نهى از سر كشیدن بر قبر پیغبمر صلى الله علیه و آله‏

بَابُ النَّهْیِ عَنِ الْإِشْرَافِ عَلَى قَبْرِ النَّبِیِّ ص
1- عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ الْبَرْقِیِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ الْمُثَنَّى الْخَطِیبِ قَالَ كُنْتُ بِالْمَدِینَةِ وَ سَقْفُ الْمَسْجِدِ الَّذِی یُشْرِفُ عَلَى الْقَبْرِ قَدْ سَقَطَ وَ الْفَعَلَةُ یَصْعَدُونَ وَ یَنْزِلُونَ وَ نَحْنُ جَمَاعَةٌ فَقُلْتُ لِأَصْحَابِنَا مَنْ مِنْكُمْ لَهُ مَوْعِدٌ یَدْخُلُ عَلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع اللَّیْلَةَ فَقَالَ مِهْرَانُ بْنُ أَبِی نَصْرٍ أَنَا وَ قَالَ إِسْمَاعِیلُ بْنُ عَمَّارٍ الصَّیْرَفِیُّ أَنَا فَقُلْنَا لَهُمَا سَلَاهُ لَنَا عَنِ الصُّعُودِ لِنُشْرِفَ عَلَى قَبْرِ النَّبِیِّ ص فَلَمَّا كَانَ مِنَ الْغَدِ لَقِینَاهُمَا فَاجْتَمَعْنَا جَمِیعاً فَقَالَ إِسْمَاعِیلُ قَدْ سَأَلْنَاهُ لَكُمْ عَمَّا ذَكَرْتُمْ فَقَالَ مَا أُحِبُّ لِأَحَدٍ مِنْهُمْ أَنْ یَعْلُوَ فَوْقَهُ وَ لَا آمَنُهُ أَنْ یَرَى شَیْئاً یَذْهَبُ مِنْهُ بَصَرُهُ أَوْ یَرَاهُ قَائِماً یُصَلِّی أَوْ یَرَاهُ مَعَ بَعْضِ أَزْوَاجِهِ ص‏
@@اصول كافى جلد 2 صفحه 346 روایت 1@*@
ترجمه:
جعفر بن مثنى گوید: من در مدینه بودم زمانى كه سقف مسجد، طرف بالاى قبر پیغمبر فرو ریخته بود و كارگرها بالا مى‏رفتند و پایین مى‏آمدند، من همراه جماعتى آنجا بودم، به رفقاى خود گفتم: كدام یك از شما بناست امشب خدمت امام صادق علیه السلام برسد؟ مهران بن ابى‏نصر گفت: من، و اسمائیل بن عمار صیرفى هم گفت: من، ما به آن دو گفتیم: از آنحضرت راجع به بالا رفتن در اینجا بپرسید تا ما هم بر قبر پیغمبر صلى الله علیه و آله مشرف شویم، چون فردا شد، آن دو نفر را دیدیم و همه گرد آمدیم، اسماعیل گفت: آنچه را گفتید، ما از حضرت براى شما پرسیدیم، فرمود: من دوست ندارم هیچیك از شما بالاى قبر برآید و او را ایمن ندهم از دیدن چیزى كه بینائى چشمش نابود شود، یا آن حضرت را به نماز ایستاده و یا همراه بعضى از همسرانش بیند.
شرح نزد اهل مدینه معروفست كه نظر افكندن به قبر مقدس آنحضرت موجب كورى مى‏شود و هرگاه چیزى در ضریح بیفتد دستمالى بچشم كودكى مى‏بندند و او را داخل ضریح مى‏كنند تا آن را در آورد. ولى از علماء شیعه در این باره فتوائى ذكر نشده است و در این روایت هم اگر چه كلمه لا احب «دوست ندارم» دلالت بر كراهت دارد، ولى علتى كه سپس بیان فرموده دلیل بر حرمتست. و مقصود از نماز خواندن آنحضرت ممكن است با پیكر اصلى با پیكر مثالى باشد و اخبار مستفیضه بسیارى وارد شده است كه پیغمبران و ائمه پس از وفات خود احوال عجیب و غریبى دارند كه مردم دیگر چنان نیستند، چنانكه گوشت بدن آنها بر زمین حرامست و پیكرشان به آسمان بالا مى‏رود.