تربیت
Tarbiat.Org

اصول کافی جلد 2
ابی‏جعفر محمد بن یعقوب کلینی مشهور به شیخ کلینی

باب نادر

بَابٌ نَادِرٌ
1- الْحُسَیْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَیُّوبَ بْنِ نُوحٍ قَالَ عَطَسَ یَوْماً وَ أَنَا عِنْدَهُ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ مَا یُقَالُ لِلْإِمَامِ إِذَا عَطَسَ قَالَ یَقُولُونَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْكَ‏
@@اصول كافى جلد 2 صفحه 275 روایت 1@*@
ترجمه:
1- ایوب بن نوح گوید: روزى خدمت امام علیه السلام بودم كه آنحضرت عطسه كرد، من عرضكردم قربانت، چون امام عطسه كند، چه باید گفت؟ فرمود: میگویند: صلى اللّه علیك (رحمت خدا بر تو باد).
شرح :
ایوب بن نوح، از اصحاب حضرت رضا و امام جواد و امام هادى و امام عسكرى علیهم السلام بوده است، ولى چون بیشتر روایاتش از امام هادى علیه السلام است ظاهر اینستكه این روایت هم از آنحضرت باشد.
2- مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ قَالَ حَدَّثَنِی إِسْحَاقُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ الدِّینَوَرِیُّ عَنْ عُمَرَ بْنِ زَاهِرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَأَلَهُ رَجُلٌ عَنِ الْقَائِمِ یُسَلَّمُ عَلَیْهِ بِإِمْرَةِ الْمُؤْمِنِینَ قَالَ لَا ذَاكَ اسْمٌ سَمَّى اللَّهُ بِهِ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ع لَمْ یُسَمَّ بِهِ أَحَدٌ قَبْلَهُ وَ لَا یَتَسَمَّى بِهِ بَعْدَهُ إِلَّا كَافِرٌ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ كَیْفَ یُسَلَّمُ عَلَیْهِ قَالَ یَقُولُونَ السَّلَامُ عَلَیْكَ یَا بَقِیَّةَ اللَّهِ ثُمَّ قَرَأَ بَقِیَّتُ اللَّهِ خَیْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ‏
@@اصول كافى جلد 2 صفحه 275 روایت 2@*@
ترجمه:
عمر بن زاهر گوید: مردى از امام صادق علیه السلام پرسید كه بامام قائم بعنوان امیرالمؤمنان سلام مى‏كنند؟ فرمود: نه، آن نام را خدا مخصوص امیرالمؤمنین (على بن ابیطالب) علیه السلام نموده، پیش از او كسى بدان نام، نامیده نشده و بعد از او هم جز كافر آن نام را بر خود نبندد. عرضكردم: قربانت پس چگونه بر او سلام كنند؟ فرمود: مى‏گویند: السلام علیك یا بقیة الله! سپس این آیه را قرائت فرمود: «اگر مؤمن هستید بقیة اللّه براى شما بهتر است -86 سوره 11 -».
شرح :
آیه شریفه بعد از آیه ایستكه از كم فروشى و فساد كارى در زمین نهى مى‏كند، لذا مفسرین كلمه بقیة اللّه را بمقدارى از حلال كه خدا بدون كم فروشى براى مردم باقى مى‏گذارد، تفسیر كرده‏اند. و بعضى گفته‏اند: باقى گذاردن خدا نعمتش را براى شما از كم فروشى بهتر است و برخى گفته‏اند: اطاعت خدا از گرد آوردن دنیا بهتر است، ولى از این روایت پیداست كه مقصود باقیمانده از حجج خدا و كسى است كه دنیا از بركت وجود او باقیمانده است، بنابراین تفریح بر فساد در زمین است نه بر كم فروشى. و چنانچه در سابق گفتیم آیات شریفه قرآن از تعدد معانى امتناع و تأبى ندارد.
3- الْحُسَیْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْوَشَّاءِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عُمَرَ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ ع لِمَ سُمِّیَ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ع قَالَ لِأَنَّهُ یَمِیرُهُمْ الْعِلْمَ أَ مَا سَمِعْتَ فِی كِتَابِ اللَّهِ وَ نَمِیرُ أَهْلَنا
وَ فِی رِوَایَةٍ أُخْرَى قَالَ لِأَنَّ مِیرَةَ الْمُؤْمِنِینَ مِنْ عِنْدِهِ یَمِیرُهُمُ الْعِلْمَ‏
@@اصول كافى جلد 2 صفحه 276 روایت 3@*@
ترجمه:
احمد بن عمر گوید: از حضرت ابوالحسن علیه السلام پرسیدم، چرا آنحضرت امیرالمؤمنین علیه السلام نامیده شد؟ فرمود: زیرا او مؤمنین را طعام علمى مى‏دهد. مگر نشنیده‏ئى كه خدا در كتابش مى‏فرماید: «و ما خانواده خود را طعام مى‏دهیم 64 سوره 12 -».
و در روایت دیگر است كه فرمود: زیرا خوراك مؤمنین از جانب اوست، او بآنها خوراك دانش میدهد.
شرح :
مار، یمیر بمعنى طعام دادن و آذوقه خوب براى خانواده تهیه كردنست، بنابراین كلمه امیر صیغه متكلم وحده از فعل مضارعست كه در اثر كثرت استعمال لقب آنحضرت گشته است مانند تابط شراً و ممكن است مقصود از روایت این باشد كه حكام و زمامداران دیگر كه امیر مردم هستند غذاى جسمى و خواربار و آذوقه معاش آنها را منظم مى‏كنند و در دسترس آنها میگذارند تا زندگى حیوانى آنها اداره شود ولى حكومت على علیه السلام علاوه بر جنبه معاش مردم از نظر غذاى روحى و زندگى علمى و معنوى افراد مورد توجه است و اختصاص بمؤمنین هم دارد، زیرا تنها ایشانند كه از علوم آن حضرت استفاده مى‏كنند.
4- عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ یَعْقُوبَ بْنِ یَزِیدَ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ أَبِی الرَّبِیعِ الْقَزَّازِ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ قُلْتُ لَهُ لِمَ سُمِّیَ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ قَالَ اللَّهُ سَمَّاهُ وَ هَكَذَا أَنْزَلَ فِی كِتَابِهِ وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولِی وَ أَنَّ عَلِیّاً أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ‏
@@اصول كافى جلد 2 صفحه 276 روایت 4@*@
ترجمه:
جابر گوید: بامام باقر علیه السلام عرضكردم: وجه تسمیه امیرالمؤمنین چیست؟ فرمود: خدا باو این لقب را داده و در كتابش چنین فرموده: «چون پروردگارت از پسران آدم، از پشتهایشان، نژادشان را برگرفت و آنها را بر خودشان گواه كرد كه مگر نه اینستكه من پروردگار شما هستم‏172 سوره 7 -» و محمد فرستاده من و على امیرالمؤمنین است؟