تربیت
Tarbiat.Org

اصول کافی جلد 2
ابی‏جعفر محمد بن یعقوب کلینی مشهور به شیخ کلینی

بررسى و آزمایش‏

بَابُ التَّمْحِیصِ وَ الِامْتِحَانِ
1- عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ یَعْقُوبَ السَّرَّاجِ وَ عَلِیِّ بْنِ رِئَابٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ع لَمَّا بُویِعَ بَعْدَ مَقْتَلِ عُثْمَانَ صَعِدَ الْمِنْبَرَ وَ خَطَبَ بِخُطْبَةٍ ذَكَرَهَا یَقُولُ فِیهَا أَلَا إِنَّ بَلِیَّتَكُمْ قَدْ عَادَتْ كَهَیْئَتِهَا یَوْمَ بَعَثَ اللَّهُ نَبِیَّهُ ص وَ الَّذِی بَعَثَهُ بِالْحَقِّ لَتُبَلْبَلُنَّ بَلْبَلَةً وَ لَتُغَرْبَلُنَّ غَرْبَلَةً حَتَّى یَعُودَ أَسْفَلُكُمْ أَعْلَاكُمْ وَ أَعْلَاكُمْ أَسْفَلَكُمْ وَ لَیَسْبِقَنَّ سَبَّاقُونَ كَانُوا قَصَّرُوا وَ لَیُقَصِّرَنَّ سَبَّاقُونَ كَانُوا سَبَقُوا وَ اللَّهِ مَا كَتَمْتُ وَسْمَةً وَ لَا كَذَبْتُ كَذِبَةً وَ لَقَدْ نُبِّئْتُ بِهَذَا الْمَقَامِ وَ هَذَا الْیَوْمِ‏
@@اصول كافى جلد 2 صفحه 194 روایت 1@*@
شرح :
تمحیص درلغت بمعنى گداختن طلا و جدا كردن غش آنست و در اینجا مقصود از آن آزمایش انسان است بواسطه تكالیف سخت و دشوار تا خوبان از بدان جدا شوند.
ترجمه:
امام صادق علیه السلام فرمود: چون از بعد از كشتن عثمان با امیر المؤمنین علیه السلام بیعت شد، آنحضرت بر منبر برآمد و سخنرانى و خطبه‏اى القاء كرد كه امام صادق علیه السلام آن را ذكر كرد و در ضمن آن چنین فرمود: همانا بلیه و گرفتارى شما (كه خدا براى امتحان و آزمایشتان مقدر كرده است) مانند روزى كه خدا پیغمبرش صلى اللّه علیه و آله را مبعوث ساخت رجوع كرده است، سوگند بآنكه او را بحق برانگیخت كه شما وساوس و آراء مختلف پیدا كنید و غربال شوید، تا آنجا كه افراد پایین از شما فراز گیرند و بالائیها بزیر گرایند، و پیشى گیرندگانى كه كوتاهى مى‏كردند، بپیش تازند، و پیشى گیرندگانى كه پیش مى‏تاختند كوتاهى كنند، بخدا كه هیچ نشانه‏اى (از نشانه‏هاى حق) از من پوشیده نگشته و دروغى بمن گفته نشده، و بتحقیق كه این مقام و این روز را بمن آگاهى داده‏اند.
شرح :
پیغمبر صلى اللّه علیه وآله در اوائل بعثت با محیط مردمى روبرو شد كه جهل و باطل دامنگیر آنها شده بود، از پیشواى دلسوز و رهبر داناى خود روگردان شده و بعبادت بتها و عادات زشت جاهلیت سرگرم بودند، پیغمبر اسلام كه خداى تعالى او را مایه امتحان مردم قرار داد و مبعوثش ساخت با مجاهدت و مساعى بى‏نظیر خود و غزوات و جنگهاى متعدد، بت پرستان را خداپرست كرد و آدمكشان خونخوار را، مانند برادر مهربان در یك صف و تعقیب از یك هدف قرار داد و قوانین عادله اجتماعى را در میان آنها مجرى ساخت و بیت المال را طبق حق و عدالت تقسیم مى‏فرمود، ولى متأسفانه پس از وفات پیغمبر اكرم صلى اللّه علیه وآله مسلمین آن عادات و اخلاق حسنه اسلامى را رفته رفته كنار گذاشتند تا آنجا كه مى‏توان گفت: در زمان خلافت عثمان یكمرتبه بقهقرا برگشتند و زمان جاهلیت را تجدید كردند.
اكنون پس از قتل عثمان امیرالمؤمنین علیه السلام، با محیط و مردمى روبرو شده است كه نمونه زمان جاهلیت است و براى ارجاع قوانین حق و عدالت و سركوبى طغیانگران باید جهاد كند و از خود گذشتگى نشان دهد، پس قهراً مردمى بپذیرد و اطاعت نمایند و دسته‏اى تمرد نافرمانى كنند، و از میان آنها برخى از مسلمین كه نسبت بحق آنحضرت كوتاهى كرده و با دیگران بیعت كردند بپیش تازند و اطاعت آنحضرترا گردن نهند و در ركابش جهاد كنند و بعضى دیگر مانند طلحه و زبیر كه با وجود آنكه در زمان پیغمبر اسلام سوابق درخشانى كسب كرده بودند از اطاعت و انقیاد آنحضرت سرپیچى كرده، طغیان و سركشى آغاز كنند.
2- مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى وَ الْحَسَنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ الْأَنْبَارِیِّ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ أَبِی الْمَغْرَاءِ عَنِ ابْنِ أَبِی یَعْفُورٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ وَیْلٌ لِطُغَاةِ الْعَرَبِ مِنْ أَمْرٍ قَدِ اقْتَرَبَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ كَمْ مَعَ الْقَائِمِ مِنَ الْعَرَبِ قَالَ نَفَرٌ یَسِیرٌ قُلْتُ وَ اللَّهِ إِنَّ مَنْ یَصِفُ هَذَا الْأَمْرَ مِنْهُمْ لَكَثِیرٌ قَالَ لَا بُدَّ لِلنَّاسِ مِنْ أَنْ یُمَحَّصُوا وَ یُمَیَّزُوا وَ یُغَرْبَلُوا وَ یُسْتَخْرَجُ فِی الْغِرْبَالِ خَلْقٌ كَثِیرٌ
@@اصول كافى جلد 2 صفحه 195 روایت 2@*@
ترجمه:
ابن ابى یعفور گوید: شنیدم امام صادق علیه السلام مى‏فرمود: واى بر سركشان عرب از امریكه نزدیك است، (واى بر آنها در زمان ظهور امام قائم (علیه السلام) كه نزدیكست چنانچه در حدیث 938 بیان شد) عرض كردم: قربانت گردم، چند نفر از عرب همراه حضرت قائم خواهند بود؟ فرمود: چند نفر اندك، عرض كردم بخدا كسانیكه از ایشان از این امر سخن مى‏گویند (اظهار عقیده به امام زمان مى‏كنند) بسیارند، فرمود مردم ناچار باید بررسى شوند و جدا گردند و غربال شوند و مردم بسیارى از غربال بیرون ریزند.
3- مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى وَ الْحَسَنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّیْرَفِیِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّیْقَلِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ مَنْصُورٍ قَالَ قَالَ لِی أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع یَا مَنْصُورُ إِنَّ هَذَا الْأَمْرَ لَا یَأْتِیكُمْ إِلَّا بَعْدَ إِیَاسٍ وَ لَا وَ اللَّهِ حَتَّى تُمَیَّزُوا وَ لَا وَ اللَّهِ حَتَّى تُمَحَّصُوا وَ لَا وَ اللَّهِ حَتَّى یَشْقَى مَنْ یَشْقَى وَ یَسْعَدَ مَنْ یَسْعَدُ
@@اصول كافى جلد 2 صفحه 195 روایت 3@*@
ترجمه:
منصور گوید: امام صاق علیه السلام: به من فرمود: اى منصور: این امر (ظهور امام دوازدهم) به شما نمى‏رسد جز بعد از ناامیدى و نه به خدا (به شما نمى‏رسد) تا (خوب از بد) جدا شود و نه به خدا تا بررسى شود و نه به خدا تا شقاوت به شقى رسد و سعادت به سعید.
4- عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَمَّرِ بْنِ خَلَّادٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ ع یَقُولُ الم أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ یُتْرَكُوا أَنْ یَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا یُفْتَنُونَ ثُمَّ قَالَ لِی مَا الْفِتْنَةُ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ الَّذِی عِنْدَنَا الْفِتْنَةُ فِی الدِّینِ فَقَالَ یُفْتَنُونَ كَمَا یُفْتَنُ الذَّهَبُ ثُمَّ قَالَ یُخْلَصُونَ كَمَا یُخْلَصُ الذَّهَبُ‏
@@اصول كافى جلد 2 صفحه 196 روایت 4@*@
ترجمه:
معمر بن خلاد گوید: شنیدم حضرت ابوالحسن علیه السلام مى‏فرمود: «الم» مگر مردم پنداشته‏اند بصرف اینكه گویند ایمان داریم رها شوند و امتحان نشوند:! اول سوره عنكبوت -» سپس به من فرمود فتنه (امتحان) چیست؟ عرض كردم: قربانت گردم: آنچه ما مى‏دانیم امتحان در دین است، حضرت فرمود: امتحان مى‏شوند، چنانكه طلا امتحان مى‏شود، و باز فرمود: خالص و پاك مى‏شوند، چنانكه طلا پاك مى‏شود.
5- عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ یُونُسَ عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ صَالِحٍ رَفَعَهُ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ قَالَ إِنَّ حَدِیثَكُمْ هَذَا لَتَشْمَئِزُّ مِنْهُ قُلُوبُ الرِّجَالِ فَمَنْ أَقَرَّ بِهِ فَزِیدُوهُ وَ مَنْ أَنْكَرَهُ فَذَرُوهُ إِنَّهُ لَا بُدَّ مِنْ أَنْ یَكُونَ فِتْنَةٌ یَسْقُطُ فِیهَا كُلُّ بِطَانَةٍ وَ وَلِیجَةٍ حَتَّى یَسْقُطَ فِیهَا مَنْ یَشُقُّ الشَّعْرَ بِشَعْرَتَیْنِ حَتَّى لَا یَبْقَى إِلَّا نَحْنُ وَ شِیعَتُنَا
@@اصول كافى جلد 2 صفحه 196 روایت 5@*@
ترجمه:
مردى از حضرت ابى‏جعفر علیه السلام نقل مى‏كند كه فرمود: دلهاى مردم از حدیث شما (شیعه كه معتقد به غیبت امام عصر مى‏باشید) مى‏رمد و تنفر دارد، پس هر كه به آن اقرار كرد بیشترش گوئید و هركه منكر شد از او دست بردارید. همانا ناچار باید آزمایشى پیش آید كه هر فرد خصوصى و محرم رازى در آن سقوط كند، تا آنجا كه كه آنكس (از كمال باریك بینى و دقت) مو را دو نیمه مى‏كند سقوط كند تا آنجا كه جز ما و شیعیان ما باقى نماند.
6- مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ وَ عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَنْصُورٍ الصَّیْقَلِ عَنْ أَبِیهِ قَالَ كُنْتُ أَنَا وَ الْحَارِثُ بْنُ الْمُغِیرَةِ وَ جَمَاعَةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا جُلُوساً وَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع یَسْمَعُ كَلَامَنَا فَقَالَ لَنَا فِی أَیِّ شَیْ‏ءٍ أَنْتُمْ هَیْهَاتَ هَیْهَاتَ لَا وَ اللَّهِ لَا یَكُونُ مَا تَمُدُّونَ إِلَیْهِ أَعْیُنَكُمْ حَتَّى تُغَرْبَلُوا لَا وَ اللَّهِ لَا یَكُونُ مَا تَمُدُّونَ إِلَیْهِ أَعْیُنَكُمْ حَتَّى تُمَحَّصُوا لَا وَ اللَّهِ لَا یَكُونُ مَا تَمُدُّونَ إِلَیْهِ أَعْیُنَكُمْ حَتَّى تُمَیَّزُوا لَا وَ اللَّهِ مَا یَكُونُ مَا تَمُدُّونَ إِلَیْهِ أَعْیُنَكُمْ إِلَّا بَعْدَ إِیَاسٍ لَا وَ اللَّهِ لَا یَكُونُ مَا تَمُدُّونَ إِلَیْهِ أَعْیُنَكُمْ حَتَّى یَشْقَى مَنْ یَشْقَى وَ یَسْعَدَ مَنْ یَسْعَدُ
@@اصول كافى جلد 2 صفحه 196 روایت 6@*@
ترجمه:
منصور صیقل گوید: من و حارث بن مغیره با جماعتى از اصحابمان (شیعیان) خدمت امام صادق علیه السلام نشسته بودیم (و از ظهور دولت حق سخن مى‏گفتیم) آن حضرت سخن ما را مى‏شنید، سپس فرمود كجائید شما؟ هیهات، هیهات، نه به خدا آنچه به سویش چشم مى‏كشید واقع نشود، تا غربال شوید، نه بخدا آنچه بسویش چشم مى‏كشید واقع نشود، تا بررسى شوید، نه بخدا آنچه چشم مى‏كشید واقع نشود. تا جدا شوید. نه بخدا آنچه بسویش چشم مى‏كشید واقع نشود، جز بعد از نومیدى. نه بخدا، آنچه بسویش چشم مى‏كشید واقع نشود، تا شقاوت بشقى برسد و سعادت بسعید.