تربیت
Tarbiat.Org

اصول کافی جلد 2
ابی‏جعفر محمد بن یعقوب کلینی مشهور به شیخ کلینی

اوامر پیغمبر صلى اللّه علیه وآله درباره خیر خواهى ائمه مسلمین و ملازمت جماعت و معرفى ایشان‏

بَابُ مَا أَمَرَ النَّبِیُّ ص بِالنَّصِیحَةِ لِأَئِمَّةِ الْمُسْلِمِینَ وَ اللُّزُومِ لِجَمَاعَتِهِمْ وَ مَنْ هُمْ
1- عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی نَصْرٍ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنِ ابْنِ أَبِی یَعْفُورٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص خَطَبَ النَّاسَ فِی مَسْجِدِ الْخَیْفِ فَقَالَ نَضَّرَ اللَّهُ عَبْداً سَمِعَ مَقَالَتِی فَوَعَاهَا وَ حَفِظَهَا وَ بَلَّغَهَا مَنْ لَمْ یَسْمَعْهَا فَرُبَّ حَامِلِ فِقْهٍ غَیْرُ فَقِیهٍ وَ رُبَّ حَامِلِ فِقْهٍ إِلَى مَنْ هُوَ أَفْقَهُ مِنْهُ ثَلَاثٌ لَا یُغِلُّ عَلَیْهِنَّ قَلْبُ امْرِئٍ مُسْلِمٍ إِخْلَاصُ الْعَمَلِ لِلَّهِ وَ النَّصِیحَةُ لِأَئِمَّةِ الْمُسْلِمِینَ وَ اللُّزُومُ لِجَمَاعَتِهِمْ فَإِنَّ دَعْوَتَهُمْ مُحِیطَةٌ مِنْ وَرَائِهِمْ الْمُسْلِمُونَ إِخْوَةٌ تَتَكَافَأُ دِمَاؤُهُمْ وَ یَسْعَى بِذِمَّتِهِمْ أَدْنَاهُمْ‏
وَ رَوَاهُ أَیْضاً عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ أَبَانٍ عَنِ ابْنِ أَبِی یَعْفُورٍ مِثْلَهُ وَ زَادَ فِیهِ وَ هُمْ یَدٌ عَلَى مَنْ سِوَاهُمْ وَ ذَكَرَ فِی حَدِیثِهِ أَنَّهُ خَطَبَ فِی حَجَّةِ الْوَدَاعِ بِمِنًى فِی مَسْجِدِ الْخَیْفِ‏
@@اصول كافى جلد 2 صفحه 255 روایت 1@*@
ترجمه:
امام صادق علیه السلام فرمود: پیغمبر صلى اللّه علیه وآله در مسجد خیف براى مردم سخنرانى كرد و فرمود، خدا یارى كند (شاد و خرم كند) بنده‏ئى را كه سخن مرا بشنود و در گوش گیرد و حفظ كند و به كسانى كه نشنیده‏اند برساند، چه بسا حامل (رساننده) علمى كه خود دانا نیست و چه بسا حامل علمى كه به داناتر از خود رساند (یعنى بسا شنوندگانى پیدا شوند كه معنى سخن مرا از رساننده و مبلغ آن سخن بهتر درك كنند).
سه خصلت است كه دل هیچ فرد مسلمانى به آن خیانت (كینه توزى، بدخواهى) نكند: 1- خالص نمودن عمل براى خدا (عبادت كردن بدون ریا و غرض دنیوى) 2- خیر خواهى پیشوایان مسلمین (به اطاعت و فرمانبرى از آنها). 3- همراه بودن با جماعت مسلمین (و جدا نشدن و اختلاف و پراكندگى ایجاد نكردن) زیرا دعوت مسلمین افراد پشت سرشان را هم شامل مى‏شود (پس هركه همراه جماعت باشد در سود آنها شریك است) مسلمین همه برادرند، خونشان برابر است (پس اگر شخص اول آنها كوچكترینشان را به ناحق بكشد باید كشته شود) و پسترین فردشان در برقرارى پیمانشان كوشش مى‏كند (یعنى پست‏ترین فرد مسلمان میتواند در مواد امان نامه هر قراردادى با كفار، شركت و دخالت كند و در وفاى آن كوشا باشد) و همین حدیث را نیز راوى از حماد بن عثمان تا برسد بابى‏یعفور نقل كرده و در آنجا این جمله را افزوده است: مسلمین همه یكدستند بالاى سر دیگران.
2- مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنِ الْحَكَمِ بْنِ مِسْكِینٍ عَنْ رَجُلٍ مِنْ قُرَیْشٍ مِنْ أَهْلِ مَكَّةَ قَالَ قَالَ سُفْیَانُ الثَّوْرِیُّ اذْهَبْ بِنَا إِلَى جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ قَالَ فَذَهَبْتُ مَعَهُ إِلَیْهِ فَوَجَدْنَاهُ قَدْ رَكِبَ دَابَّتَهُ فَقَالَ لَهُ سُفْیَانُ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ حَدِّثْنَا بِحَدِیثِ خُطْبَةِ رَسُولِ اللَّهِ ص فِی مَسْجِدِ الْخَیْفِ قَالَ دَعْنِی حَتَّى أَذْهَبَ فِی حَاجَتِی فَإِنِّی قَدْ رَكِبْتُ فَإِذَا جِئْتُ حَدَّثْتُكَ فَقَالَ أَسْأَلُكَ بِقَرَابَتِكَ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ص لَمَّا حَدَّثْتَنِی قَالَ فَنَزَلَ فَقَالَ لَهُ سُفْیَانُ مُرْ لِی بِدَوَاةٍ وَ قِرْطَاسٍ حَتَّى أُثْبِتَهُ فَدَعَا بِهِ ثُمَّ قَالَ اكْتُبْ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ خُطْبَةُ رَسُولِ اللَّهِ ص فِی مَسْجِدِ الْخَیْفِ نَضَّرَ اللَّهُ عَبْداً سَمِعَ مَقَالَتِی فَوَعَاهَا وَ بَلَّغَهَا مَنْ لَمْ تَبْلُغْهُ یَا أَیُّهَا النَّاسُ لِیُبَلِّغِ الشَّاهِدُ الْغَائِبَ فَرُبَّ حَامِلِ فِقْهٍ لَیْسَ بِفَقِیهٍ وَ رُبَّ حَامِلِ فِقْهٍ إِلَى مَنْ هُوَ أَفْقَهُ مِنْهُ ثَلَاثٌ لَا یُغِلُّ عَلَیْهِنَّ قَلْبُ امْرِئٍ مُسْلِمٍ إِخْلَاصُ الْعَمَلِ لِلَّهِ وَ النَّصِیحَةُ لِأَئِمَّةِ الْمُسْلِمِینَ وَ اللُّزُومُ لِجَمَاعَتِهِمْ فَإِنَّ دَعْوَتَهُمْ مُحِیطَةٌ مِنْ وَرَائِهِمْ الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ تَتَكَافَأُ دِمَاؤُهُمْ وَ هُمْ یَدٌ عَلَى مَنْ سِوَاهُمْ یَسْعَى بِذِمَّتِهِمْ أَدْنَاهُمْ فَكَتَبَهُ سُفْیَانُ ثُمَّ عَرَضَهُ عَلَیْهِ وَ رَكِبَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع وَ جِئْتُ أَنَا وَ سُفْیَانُ فَلَمَّا كُنَّا فِی بَعْضِ الطَّرِیقِ قَالَ لِی كَمَا أَنْتَ حَتَّى أَنْظُرَ فِی هَذَا الْحَدِیثِ فَقُلْتُ لَهُ قَدْ وَ اللَّهِ أَلْزَمَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ رَقَبَتَكَ شَیْئاً لَا یَذْهَبُ مِنْ رَقَبَتِكَ أَبَداً فَقَالَ وَ أَیُّ شَیْ‏ءٍ ذَلِكَ فَقُلْتُ لَهُ ثَلَاثٌ لَا یُغِلُّ عَلَیْهِنَّ قَلْبُ امْرِئٍ مُسْلِمٍ إِخْلَاصُ الْعَمَلِ لِلَّهِ قَدْ عَرَفْنَاهُ وَ النَّصِیحَةُ لِأَئِمَّةِ الْمُسْلِمِینَ مَنْ هَؤُلَاءِ الْأَئِمَّةُ الَّذِینَ یَجِبُ عَلَیْنَا نَصِیحَتُهُمْ مُعَاوِیَةُ بْنُ أَبِی سُفْیَانَ وَ یَزِیدُ بْنُ مُعَاوِیَةَ وَ مَرْوَانُ بْنُ الْحَكَمِ وَ كُلُّ مَنْ لَا تَجُوزُ شَهَادَتُهُ عِنْدَنَا وَ لَا تَجُوزُ الصَّلَاةُ خَلْفَهُمْ وَ قَوْلُهُ وَ اللُّزُومُ لِجَمَاعَتِهِمْ فَأَیُّ الْجَمَاعَةِ مُرْجِئٌ یَقُولُ مَنْ لَمْ یُصَلِّ وَ لَمْ یَصُمْ وَ لَمْ یَغْتَسِلْ مِنْ جَنَابَةٍ وَ هَدَمَ الْكَعْبَةَ وَ نَكَحَ أُمَّهُ فَهُوَ عَلَى إِیمَانِ جَبْرَئِیلَ وَ مِیكَائِیلَ أَوْ قَدَرِیٌّ یَقُولُ لَا یَكُونُ مَا شَاءَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ یَكُونُ مَا شَاءَ إِبْلِیسُ أَوْ حَرُورِیٌّ یَتَبَرَّأُ مِنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ وَ شَهِدَ عَلَیْهِ بِالْكُفْرِ أَوْ جَهْمِیٌّ یَقُولُ إِنَّمَا هِیَ مَعْرِفَةُ اللَّهِ وَحْدَهُ لَیْسَ الْإِیمَانُ شَیْ‏ءٌ غَیْرُهَا قَالَ وَیْحَكَ وَ أَیَّ شَیْ‏ءٍ یَقُولُونَ فَقُلْتُ یَقُولُونَ إِنَّ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ ع وَ اللَّهِ الْإِمَامُ الَّذِی یَجِبُ عَلَیْنَا نَصِیحَتُهُ وَ لُزُومُ جَمَاعَتِهِمْ أَهْلُ بَیْتِهِ قَالَ فَأَخَذَ الْكِتَابَ فَخَرَقَهُ ثُمَّ قَالَ لَا تُخْبِرْ بِهَا أَحَداً
@@اصول كافى جلد 2 صفحه 258 روایت 2@*@
ترجمه:
سفیان ثورى بمردى قرشى از اهل مكه گفت: ما را نزد جعفر بن محمد (امام صادق علیه السلام) ببر، آن مرد گوید: او را خدمتش بردم هنگامیكه آن حضرت بر مركب خویش سوار شده بود. سفیان به او عرض كرد: اى اباعبدالله؟ حدیث سخن‏رانى پیغمبر صلى اللّه علیه وآله را در مسجد خیف براى ما باز گو، فرمود: اكنون كه سوار شده‏ام بگذار دنبال كارم بروم، وقتى آمدم برایت مى‏گویم، عرض كرد: تقاضا مى‏كنم به حق قرابتى كه با پیغمبر صلى اللّه علیه و آله دارى، برایم بازگو، حضرت پیاده شد، سفیان عرض كرد: امر بفرمائید برایم دوات و كاغذى بیاورند (كیست كه براى من دوات و كاغذى بیاورد؟) تا آن را بنویسم، حضرت دوات و كاغذ خواست و سپس فرمود بنویس.
بسم الله الرحمن الرحیم‏
(خطبه رسول خدا صلى اللّه علیه و آله در مسجد خیف) «خدا خرم و شادان كند (بلند قدر و نیكو مرتبه سازد) بنده‏ئى را كه سخن بشنود و در گوش گیرد و به كسانى كه نشنیده‏اند برساند، اى مردم؟ حاضرین به غائبین برسانند، زیرا بسا حامل علمى كه دانشمند نباشد و بسا رساننده عملى كه به داناتر از خود رساند. سه چیز است كه دل هیچ فرد مسلمانى با آن خیانت نكند: خالص نمودن علم براى خدا و خیر خواهى پیشوایان مسلمین و همراه بودن با جماعت ایشان، زیرا دعوت مسلمین افراد دنبال سرشان را فرا گیرد. مؤمنین همه برادرند، خونشان برابر است و یك دستند بر سر دیگران پست‏ترین آنها به قراردادشان مى‏كوشد».
سفیان این حدیث را نوشت و بر امام عرض كرد، سپس حضرت سوار شد و من و سفیان آمدیم.
در بین راه سفیان به من گفت: باش تا در این حدیث نظرى كنم، به او گفتم، به خدا كه امام صادق علیه السلام به گردن من گذاشت كه هرگز از عهده آن برنیائیم گفت: آن چیست؟ گفتم: اینكه فرمود: سه چیز است كه دل هیچ مرد مسلمانى با آن خیانت نكند: خالص نمودن عمل براى خدا، این مطلب را مى‏دانیم (ولى سپس فرمود) خیر خواهى پیشوایان مسلمین، آیا این پیشوایان كه خیر خواهى آنها بر ما واجب است كیانند؟ آیا مقصود معاویت ابن ابى‏سفیان و یزید بن معاویه و مروان بن حكم و كسانى كه شهادتشان نزد ما پذیرفته نیست و نماز خواندن پشت سرشان جایز نیست مى‏باشند؟ سپس كه فرمود و همراه بودن با جماعت مسلمین آیا كدام جماعت از مسلمین است؟ آیا مقصود مرجى‏ء است كه مى‏گوید: كسى كه نماز نخوانده و روزه نگیرد و غسل جنابت نكند و كعبه را خراب كند و با مادرش نزدیكى كند، ایمان جبرئیل و میكائیل را دارد؟ یا قدرى است كه عقیده دارد آنچه خداى عزوجل خواهد واقع نشود و آنچه شیطان بخواهد واقع شود، یا حرورى است كه از على بن ابى‏طالب علیه السلام بى‏زارى جوید و بر آن حضرت گواهى به كفر دهد؟! آیا جهمى است كه عقیده هرچه هست، همان شناختن خداى یكتاست و ایمان چیزى جز این نیست؟
سفیان گفت: واى بر تو، مگر (شیعیان) چه عقیده دارند؟ گفتند: آنها مى‏گویند: همانا به خدا كه على بن ابى‏طالب امام و پیشوائى است كه خیر خواهیش بر ما لازم است و جماعتى كه باید با آنها همراه بود، خاندان او هستند، سفیان نوشته را پاره كرد و گفت: این خبر را به كسى نگو.
شرح سفیان ثورى از اهل سنت و رئیس طایفه صوفیه است كه عقیده داشت مانند معاویه و یزید و هشام و منصور پیشوایى مسلمینند و گمان مى‏كرد، سفارش پیغمبر صلى اللّه علیه وآله به خیر خواهى پیشوایان مسلمین، آنها را شامل مى‏شود، ولى چون حقیقت و واقع را از زبان آن مرد شنید، خباثت باطنى خود را با پاره كردن حدیث پیغمبر صلى اللّه علیه وآله نشان داد و نیز خیانت دل خود را با بركنارى از سه خصلتى كه پیغمبر اكرم صلى اللّه علیه وآله فرمود اظهار كرد.
و اما راجع به جماعت مسلمین علامه مجلسى (ره) اخبارى نقل مى‏كند بدین قرار:
1- از رسول خدا صلى اللّه علیه وآله راجع به جماعت امتش پرسیدند، فرمود جماعت امت من اهل حقند اگر چه كم باشند.
2- بپیغمبر صلى اللّه علیه وآله عرض شد: جماعت امتت كیانند؟ فرمود: كسانى كه به حقند اگر چه ده نفر باشند.
3- مردى خدمت امیرالمؤمنین علیه السلام و عرض كرد: سنت و بدعت و جماعت و فرقت را برایم توضیح دهید: فرمود: سنت روشى است كه پیغمبر صلى اللّه علیه وآله آن را گذاشته و بدعت چیزى است كه بعد از آن حضرت به وجود آمده و جماعت اهل حقند اگر چه كم باشند و فرقت اهل باطلند اگر چه بسیار باشند.
3- عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ وَ مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ جَمِیعاً عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسَى عَنْ حَرِیزٍ عَنْ بُرَیْدِ بْنِ مُعَاوِیَةَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَا نَظَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى وَلِیٍّ لَهُ یُجْهِدُ نَفْسَهُ بِالطَّاعَةِ لِإِمَامِهِ وَ النَّصِیحَةِ إِلَّا كَانَ مَعَنَا فِی الرَّفِیقِ الْأَعْلَى‏
@@اصول كافى جلد 2 صفحه 261 روایت 3@*@
ترجمه:
امام باقر علیه السلام فرمود: رسول خدا صلى اللّه علیه وآله فرموده است: خداى عزوجل به سوى دوستش كه جان خود را در فرمان بردارى و خیر خواهى امامش به زحمت افكند، نظر نكند، جز هنگامى كه در ردیف رفیق اعلى همراه ما باشد.
شرح رفیق اعلى دسته‏اى هستند از پیغمبران و صدیقان و شهیدان و نیكوكاران كه در بهشت قرین هم باشند و در بالاترین درجات بهشت منزل گیرند.
4- عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنْ أَبِی جَمِیلَةَ عَنْ مُحَمَّدٍ الْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ مَنْ فَارَقَ جَمَاعَةَ الْمُسْلِمِینَ قِیدَ شِبْرٍ فَقَدْ خَلَعَ رِبْقَةَ الْإِسْلَامِ مِنْ عُنُقِهِ‏
@@اصول كافى جلد 2 صفحه 261 روایت 4@*@
ترجمه:
امام صادق علیه السلام فرمود: كسیكه به فاصله یك وجب از جماعت مسلمین دورى گزیند (كوچكترین حدود و احكام اسلام را كنار گذارد) رشته اسلام را از گردن خود جدا كرده است.
5- وَ بِهَذَا الْإِسْنَادِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ مَنْ فَارَقَ جَمَاعَةَ الْمُسْلِمِینَ وَ نَكَثَ صَفْقَةَ الْإِمَامِ جَاءَ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَجْذَمَ‏
@@اصول كافى جلد 2 صفحه 261 روایت 5@*@
ترجمه:
و فرمود: هر كه از جماعت مسلمین دورى گزیند و بیعت امام را بشكند، دست بریده به سوى خدا رود (زیرا دست آلت بیعت است و جزاى شكستن بیعت بریدن آن است).