تربیت
Tarbiat.Org

مبانی معرفتی مهدویت
اصغر طاهرزاده

تفاوت مَجْلا با مشهد

در مورد این‌كه انسانیت یك حقیقت معنوی است و بدن انسان ظرف ظهور و مجلای آن نمی‌تواند باشد، در عین این‌كه مشهد و ظرف ظهور آثاری از آن می‌تواند باشد، می‌توان خشم را در نفس انسان مثال آورد كه نفس انسان وقتی غضبناك شد، آن‌طور نیست كه آن غضب معنوی تجلی كند و صورت نازله‌اش در بدن آن فرد غضبناك موجود گردد، بلكه آثار آن غضب را شما در چهرة انسان غضبناك می‌بینید. در واقع صورت فرد غضبناك، مشهد و محل شهود آثار آن غضب گشت نه این‌كه شما با مرتبه‌ای از خود غضب روبرو شده باشید. مولوی هم در مورد ظهور اثر علت‌های غیبی در بدن نكتة خوبی را مطرح می‌كند. می‌گوید:
لطف شاهنشاه جان بی‌وطن

چون اثر كرده‌است اندر كل تن

لطفِ‌عقلِ‌خوش‌نهادِخوش‌نسب

چون همه تن را در آرد در ادب

عشقِ شنگِ بی‌قرارِ بی‌سكون

چون درآرد كل تن را در جنون

یعنی ظاهر حركات و سكنات انسانی كه تحت تأثیر لطف خدا و عقل و عشق است، مشخص است و آن حقایق معنوی اثر خود را در تن انسان می‌گذارد. ولی همان‌طور كه عرض شد؛ این غیر از تجلّی است، انسانیت یك حقیقت معنوی است و تجلیّات آن هم حقایق معنوی هستند كه درجان و نفس انسان‌ها موجود می‌شوند و انسان‌ها به‌ اندازه‌ای كه از حقیقت انسانیت بهره داشته باشند، از حیوانیت دور شده و انسان شده‌اند و در آن حال عقل و شهوت و غضب انسانی دارند، و آثار انسانیت در بدن ظاهر می‌شود و نه این‌كه آن انسانیت در بدن نازل شود و شما با وجود نازلة آن روبرو شوید.
استدلال و برهان این مسئله با استفاده از حکمت متعالیه و عرفان در بحث «نحوة حضورحضرت‌حجت(عج) در هستی» و نیز بحث «مقام و تأثیر حضرت‌حجت(عج)» مطرح شده است، مبنی بر این‌که انسانیّت یک حقیقت است و از سنخ وجود و مشکّک است. یعنی ذاتی كه شدت و ضعف دارد. و چیزی که مشکّک است از سنخ وجود است، مثل علم که می‌توان گفت این شخص عالم‌تر از آن شخص است پس علم، هم ذاتی است كه شدت و ضعف دارد و لذا از سنخ وجود است و به عین‌العلم ختم می‌شود. انسانیّت هم که تشکیک بردار است و می‌توان گفت این آقا از آن آقا انسان‌تر است، از سنخ وجود است و به عین‌الانسان ختم می‌شود. عین‌الانسان هم یعنی کلُّ‌الانسان، آن‌هم یعنی حضرت‌حجّت(عج) كه إن‌شاءالله در مباحث قبل به آن عنایت فرموده‌اید.