تا اینجا مباحث «واسطة فیض بودن» ، «نحوة غیبت امام» و «عینالانسان بودن امام» را بحث كردیم. بحث بعدی راجع به حقیقت انسان است كه عبارت است از قلب. میخواهیم عرض كنیم كه انسان یعنی قلب، امّا نه قلب گوشتیِ واقع در قفسة سینه. انسان بهجهت جنسیت و گوشت و چشم و گوش و خیال، انسان نمیباشد؛ چراكه حیوانات همه اینها را دارند، ولی انسان نیستند. بلكه انسان یعنی قلب. قلب یعنی آن حقیقتی از شما كه تمام احوالات و ارادهها و میلها و عواطف را به آن نسبت میدهید، میگویید: خواستم ببینم و لذا چشم خود را به كار گرفتم، پس چشم تحتتأثیر آن حقیقت شما كه خواست ببیند، دیدن را شروع كرد. یا میگویید: خواستم معرفت خود را نسبت به امام زیاد كنم، لذا تعقّل و تفكّر كردم، پس مركز ارادهها و خواستنیها یك چیزی است به نام قلب.
آنوقت خودتان ملاحظه كردهاید آنچه مطلوب غریزه و كششهای جسمی است رفتنی است، یعنی هرچه برای غریزه انجام میدهیم، نابودشدنی است و در جان انسان نمیماند، زیرا حقیقت انسان غریزه و شهوت نیست، امّا آنچه كه با قلب انجام دادهایم، باقی میماند. نمازهایی كه با حضور قلب خواندهاید، باقی است و آثارش همواره بركات به همراه دارد. و آنچه با نیّت قلبی انجام ندادهاید، نابود شده است، یعنی سرمایهای برای آخرت -كه حقیقت انسان به صحنه میآید- نشده است. پس باید متوجّه باشید، شما غریزه و شهوت نیستید، شما قلباید و آنچه قلبی است، سرمایة حقیقی شماست.
حقیقت انسان همان بعد قلبی اوست، از طرفی چون انسان كامل حقیقت انسان و اصل انسانیت هر انسانی است، پس او قلب كل است؛ یعنی قلب حقیقی در هستی، امام زمان(عج) است. هر كس به هر اندازه كه در قلب امام زمان(عج) جا دارد، حقیقت دارد و خودش است و با خیالات و غرایزش كه حقیقت او نیست، به سر نمیبرد، یعنی واقعیت هر كس به اندازهای است كه با قلب عالم هستی ارتباط دارد، چون هر كس به اندازهای كه در قلبش حاضر است، واقعیت دارد و هر كس هم به اندازهای قلب دارد كه از قلب كل بهره گرفته است؛ پس هر كس با قلب امام زمان ارتباط ندارد، با خود واقعیاش در ارتباط نیست و با خود وَهمی و خیالی به سر میبرد.
در روایت آمده است كه اعمال ما روزهای دوشنبه و پنجشنبه خدمت امام زمان(عج) ارائه میگردد، یعنی اعمال ما به انسانیت كل، كه ملاك ارزیابی هر انسانی است، ارائه میگردد. هر اندازه كه عقاید و اعمال و اخلاق ما انسانی باشد، پذیرفته میشود و هر اندازه كه حیوانی باشد، پذیرفته نمیشود، چون قلبی نبوده تا به قلب كلّ هستی وصل باشد و باقی بماند. مثل اینكه اعمال غریزی برای ما پایدار نیست، غذاخوردنهایمان مثل احوالات معنوی در قلب ما برای ما نمیماند. اینها سرّ اهلالبیت است، باید بفهمیم. اگر انسانیت بخواهیم باید اولاً؛ به امام زمان(عج) نزدیك شویم و ثانیاً؛ كارهایمان را مطابق امام زمان(عج) انجام دهیم، پس تو هر چه در قلب امام زمان(عج) هستی، هستی؛ و هر چه در قلب امام زمان(عج) نیستی، نیستی. ای كاش آدمها میآمدند و بحثهای امامشناسی را محكم كار میكردند تا ببینند چه بركاتی نصیبشان میشود، چرا ما كتاب جامعهشناسی و روانشناسی و داستان بخوانیم، ولی امامشناسی كار نكنیم.
خداوند فقط به قلب شما مینگرد
روایتی از شیعه وسنّی نقل شده: «اِنَّ اللهَ لا یَنْظُرُ اِلی صُوَرِكُم وَ لا اِلی اَعْمالِكُمْ وَ لكِنْ یَنْظُرُ اِلی قُلُوبِكُمْ»(18) ؛ یعنی خداوند به ظاهر شما و به اعمال شما نمینگرد، بلكه به قلب شما مینگرد. از طرفی قلبِ كل، امام زمان(عج) است؛ پس هرقدر به امام شبیهتر هستید، خدا به شما نظر میكند، چون خدا فقط به امام نظر میكند و هر كس به اندازهای كه از «قلب» بهره دارد، مورد نظر حضرت حق قرار میگیرد.
مولوی در دفتر پنجم در مورد همین نكته از زبان حضرت حق میگوید:
من ز صاحبدل كنم در تو نظر
نه به نقش سجده و ایثار زر
یعنی من به تو و سجده و ایثار تو نظر نمیكنم، بلكه از طریق صاحب قلبِ كل یعنی صاحبدل به تو نظر میكنم، اگر تو درآن قلبِ كل بودی، آنگاه سجدهات مورد نظر قرار میگیرد و إنشاءالله مورد قبول واقع میشود. در ادامه میگوید:
تو دل خود را چو دل پنداشتی
گفتگوی اهل دل بگذاشتـی
اگر تو نظرت به قلب كل و صاحبدلِ مطلق نبود و خودت را دل گرفتی، از مسیر نظر حق به خودت، كه همان دل صاحبدل است، محروم میشوی، مثل تری این لباس است كه به تری مطلق وصل نباشد چیزی از تری آن نخواهد ماند.
صاحبِ دل، آینه شش رو بود
حق در او از شش جهت نازل بود
صاحبِ دل یعنی امام زمان(عج) كسی است كه همة ابعاد وجودش رو به سوی خدا است و بندة محض اوست و نظر مطلق خداوند به او است.
هر كه اندر شش جهت دارد مقرّ
كی كند در غیر حق یكدم نظر
هر كس كه تمام ابعادش را خدا فرا بگیرد، تنها به خدا نظر دارد، پس عصمت دارد، یعنی معصوم است.
گر كند ردّ، از برای او كند
ور قبول آرد، همو باشد سند
اگر صاحبدل كه تمام ابعادش را خدا گرفته، یعنی امام زمان(عج) اعمال ما را قبول كند، خدا قبول كرده است و اگر ردّ كند، خدا ردّ كرده است، او سند ردّ و قبول خداوند است.
چون كه او حق را بود در كلّ حال
برگزیده باشد او را ذوالجلال
خداوند امام زمان(عج) را به جهت آنكه در تمام حالات در پیش خود دارد، برگزیده است و بقیه را با معیار امام زمان(عج) سنجش میكند.
هیچ بی او حق به كس ندهد نوال
شمّهای گفتم ز اصحاب وصال
بدون مسیر وجود مبارك امام زمان(عج) پروردگار به هیچ كس هیچ بهرهای نمیدهد و آنهایی كه به مقام وصال رسیدهاند، با همین قاعده رسیدهاند.
این همان مفهوم واسطة فیض است، یعنی هر چه بخواهی از خدا بگیری باید از امام زمان(عج) بگیری و چون مفهوم این حقیقت را كه امام واسطة فیض است همه مردم نمیفهمند و ممكن است كجفهمی و سوء تعبیر شود، تنها شمّهای گفته است. اینها از اسرار است. بدون مقدّمه نمیتوان گفت.
موهبت را بر كف دستش نهد
وز كفاش آنرا به مرحومان دهد
خداوند به هر كس كه بخواهد رحمت كند، به واسطه امام زمان(عج) او را مورد رحمت قرار میدهد.
با كفاش دریای كل را اتّصال
هست بیچون و چگونه در كمال
همة مخزن غیب در دست مبارك امام(عج) است، خزینهدار عالم غیب است، چراكه بیچون و چرا، عین كمال انسانی است.
صد جوال زر بیاری ای غنی
حق بگوید دل بیار ای منحنی
هر چه میخواهی صدقه و اطعام كن، حضرت حق میبیند كه آیا از دل برخورداری، دلی كه به صاحب دل مطلق وصل است.
اگر دل امام زمان(عج) را به دست نیاوری و جانت به قلب هستی نظر نداشته باشد، اگر چه صدها مسجد بسازی و چراغانی كنی، سودی نمیبخشد. البته همة زحمات عزیزان إنشاءالله برای وصلشدن به دل وجود مقدّس حضرت است. اگر چه بعضی از مداحان اهلالبیت مورد تأیید نیستند، امّا همینكه صدای خوب خود را به روش صحیحی در این مسیر به كار میگیرند یك توفیق است. حضرت حق میفرمایند:
گرزتوراضی است دل، منراضیام
ور به تو مُعرِض بود، اعراضیام
یعنی اگر آن دل مطلق از تو راضی است، من هم راضیام و اگر او از تو رویگردان است، من هم رویگردانم. پس اوّلاً؛ یك دل حقیقی در عالم هست كه همة دلها باید توجّهشان به او باشد. ثانیاً؛ ملاك ارزیابی هر كس نزد خدا، هماهنگی با او و جلب رضایت او را نمودن است.
ننگرم در تو در آن دل بنگرم
تحفه آن را آر، ای جان در برم
به اندازهای كه به امامزمان(عج) نزدیك هستی، آدم هستی و دل داری، خدا فقط به دلِ كلّ نگاه میكند، هر دلی كه عشق به پیامبر اكرم(ص) و امام(ع) دارد، به حق نزدیك است. یعنی تو وقتی عملاً چیزی در محضر حضرت حق بردهای تا بهرهای از رضایت حق نصیب خود كنی، تو را به دل امامزمان(عج) حوالت میدهند كه:
با تو او چون است؟ هستممنچنان
زیر پای مادران باشد جنان
هر طور كه امام زمان(عج) با تو هست، من هم كه خدای تو هستم، همانطورم با تو؛ پس زیر این آسمان یك قلب كلّی هست كه ملاك رضایت و غضب خدا است و هر كس باید خود را با او هماهنگ كند، همچنانكه در روایت داریم كه بهشت زیر پای مادران است؛ پس اگر میخواهی به بهشت بروی، باید مادرت از تو راضی باشد. اگر میخواهی ببینی كجای بهشت هستی، ببین كجای قلب مادرت هستی، حالا همین را در مورد رضایت و عدم رضایت امام زمان(عج) قیاس كن.
مادر و بابا و اصل خلق، اوست
ای خنك آنكس كه دل داند ز پوست
مادر حقیقی و پدر حقیقی كه منشأ انسانیت ماست، اوست. خوشا به حال كسی كه پدر و مادر حقیقیاش را از پدر و مادر پوست و بدنش میتواند تفكیك كند. آن حضرت اصلِ اصل و قلبِ قلب هر انسانی است.
توبگویی نك دل آوردم به تو
گویدت این دل نیرزد یك تِسو
اگر تو در محضر حضرت حق، دل جدای از قلب امام زمان(عج) بیاوری، یعنی دلی كه به انسان كامل وصل نباشد، آورده باشی، اصلاً خداوند برایش هیچ ارزشی قائل نمیباشد.
آن دلی آور كه قلب عالم است
جانِ جانِ جانِ جان آدم است
میفرماید: باید دل خود را غرق دل آن حضرت كرده باشی و در واقع با رضایت قلب حضرت آمده باشی. قلبی كه قلب عالم و اصل ِ اصلِ اصل همه است.
از برای آن دلِ پر نور و بَر
هست آن سلطان دلها مُنتظَر
به جهت آن دل پربركت و نور است كه امام زمان(عج) را «مُنتظَر» نام نهادهاند؟ یعنی دلی كه خداوند هم منتظِر اوست و هر كس هر دلی را نزد خداوند بیاورد، خداوند انتظار دارد بهرهای از آن دلِ سلطان دلها، یعنی دل امام منتظَر را با خود آورده باشد، از برای آنكه دل قطب عالم، فقط دل است و همه منتظِر آن دل هستند.
تو بگردی سالها در سبزهزار
آنچنان دل را نیابی ز اعتبار
به این راحتی كسی به آن نمیرسد، ریاضتها و ارادتها باید پیشه كرد.
پس دل پوسیدة پژمردهجان
بر سر تخته نهی آن سوكشان
بیا و این دل بدون ارتباط با امام زمان(عج) را كه پوسیده و پژمرده است به طرف دل آن حضرت بكشان تا اعتبار گیرد و زنده شود.
گویدت اینگورخانهاستایجَری
كه دل مـرده بــه آنجا آوری
تا دل تو مرده است در واقع در قبر زندگی میكنی. اگر خواستی این دنیا برایت قبر نباشد، باید دست را از این حالت مردگی با پیوست به سلطان دلها زنده گردانی.
رو بیاور آن دلی آن شاهجوست
كه امان سبزهوارِ كون از اوست
برو دلی را به دست بیاور كه به دنبال امام زمان(عج) باشد، آن دلی كه عالم كون و وجود به جهت وجود مقدّس او در امان و بقاء و طراوت هستند، چراكه در روایت داریم: «لَوْ بَقِیَتِ الْاَرْضُ بِغَیْرِ اِمامٍ لَساخَتَ»(19)؛ اگر حجّت خدا نباشد، زمین فرو میریزد، چون هستی بدون قلب نمیشود، در واقع وجود آن حضرت عامل امان و حیات عالم است، پس تو هم باید به آن حضرت وصل شوی تا از وسوسهها و انحرافات امان یابی.