نتیجه انتظارِ منجی معصوم در جامعه بشری این است كه نمیگذارد ما از پویایی بیفتیم و در نتیجه بپوسیم و تسلیم رنگ غیرفطری حكومتمداران ظالم گردیم، زیرا دین به ما میگوید یك زندگی ماوراء این زندگیها در همین دنیا ممكن است و مناسب روح توست. و لذا تسلیم هر فرسایشی به نام زندگیای كه حاكمان غیر معصوم پدید آوردهاند، مباش و خود را تسلیم این پوسیدنها مگردان و در جهنّم یأس، بیخود، خود را مسوزان، زیرا كه آرزوی داشتن زندگی مطابق با فطرت، فقط یك آرزو نیست، بلكه یك حقیقت ممكن است كه بالأخره اجتماع، در بلوغ خود با حاكمیت انسان كامل اداره میشود و نباید ممكن را ناممكن بپنداری و تسلیم روزمرّگیها شوی و از عطش - یعنی نیاز به آب- باز بمانی، بدون یافتن آب.
چرا ما باید منتظر باشیم؟ و انتظار چه تأثیری در زندگی ما دارد؟ انتظار كشیدن و منتظر بودن یك فایده و نتیجه بزرگ دارد و آن این كه خشنودی حضرت حجّت(عج) را به دنبال دارد. این وعده بزرگ خداست كه یك امام معصوم برای ما میآید، حالا اگر ما منتظر امام زمان(عج) باشیم، اوّلاً؛ حرف خدا را قبول كردهایم، ثانیاً؛ قدرت اسلام را پذیرفتهایم و به آن ایمان آوردهایم. یعنی اسلام قدرت دارد كه یك انسان كامل به صحنه بیاورد و به كمك آن حضرت، نور اسلام همه جهان را فراگیرد و عدل را حاكم كند. این منتظر بودن، دلیل دینداری ماست. ولی اگر كسی كوتاه بیاید، معلوم میشود كه اسلام را هنوز نشناخته است. منتظر بودن یعنی پذیرفتن حكم خدا. خود این مسئله عقیدة پسندیدهای است.
اگر ما منتظر نباشیم، میگوییم زندگی همین است كه امثال چنگیز و رضاخان و لنین و بوش و سایر ستمگرانِ دنیا، بر ما حاكم شوند. چرا ستمگران و حاكمان ظالم رنگ خود را بر همه مردم و جامعهها زدند ولی نتوانستند شیعه را رنگ بزنند؟ چرا شیعه قدرت مقاومت دارد؟ برای این كه هر كس هم حاكم شود، شیعه میگوید ما امام زمان(عج) میخواهیم. یعنی مقاومت شیعه در مقابل ستم و ستمگر با اعتقاد به ظهور امام زمان(عج) زیاد میشود.
تجربههای تاریخی از بهترین عبرتها و ذخیرههایی است كه نشان میدهد شیعه با «انتظار» نجات مییابد. تاریخ گواه است كه زنان و مردان شیعه به جهت انتظار، رنگ حكومتهای ستم را به خود نگرفتند. شما مردم مصر یا عربستان را نگاه كنید، با اینكه مسلمان هستند و در بسیاری از جهتهای اسلامی با ما تفاوت ندارند، ولی چون فرهنگ انتظار در آنها شعلهور نیست، رنگ حاكمان ستمگر را به خود گرفتهاند و دنیاپرستی و دنیاپرستان را پذیرفتهاند. چه شد كه آتاتورك در تركیه توانست این همه افكار مردم را تحت تأثیر قرار دهد، ولی رضاخان نتوانست ملّت ایران را به رنگ خود دربیاورد و مدّتی طولانی بماند؟ هدف رضاخان و آتاتورك هر دو هدم اسلام بود، ولی ملّت ایران چون چشمش به حكومت امام زمانش است، همین عقیده نگذاشت به روزگار مردم تركیه دچار شوند.
انتظار باعث میشود كه امیدمان به یأس مبدّل نشود، ولی اگر ما اهل انتظار نباشیم وقتی دیدیم كه دنیا رنگ كفر گرفته است، به خود و دیگران میگوییم حالا كه همهجا را كفر گرفته است، پس ما هم بایدكافر شویم، ولی كسی كه منتظر است، اندیشهاش این است كه دنیا بیخود رنگ كفر به خود گرفته است، باید رنگ حق را بگیرد، حتّی اگر این كفر عالمگیر هم شده باشد.(84)
اگر فرصت داشتیم و اثرات تاریخی انتظار را بررسی میكردیم، متوجّه میشدیم كه نجات امروز من و شما با عشق به این انتظار متحقّق میشود. عشق به حكومت امام زمان(عج) نجاتدهنده است به دو دلیل:
1- همین امروز رنگ كفر را نمیپذیریم.
2- منتظر هستیم بلكه فردا بیاید و در كنار او باشیم و این است كه خدای حكیمِ مهربان این لطف را از ما دریغ نمیكند.