بسماللهالرحمنالرحیم
﴿ سَلامٌ عَلَی آلِ یس، اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا داعِیَ اللهِ وَ رَبّانِیَّ آیاتِهِ ﴾
﴿ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا بابَ اللهِ وَ دَیّانَ دینِهِ ﴾
﴿ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا خَلیفَةَ اللهِ وَ ناصِرَ حَقِّه، اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا دَلیلَ اِرادَتِهِ ﴾(58)
سلام بر همة خانوادة محمّد(ص)، سلام بر تو ای دعوت كننده به خدا و تربیتشدة آیات او، سلام بر تو ای دریچة ارتباط با خدا و دینشناسِ دین او، سلام بر تو ای خلیفة خدا و مددكار حقّ او، سلام بر تو ای حجّت خدا و رهنمای خواست او.
تولّد انسان كامل، قطب دایرة امكان، اِبْنِ نَبَأِ الْعَظیم، امام زمان و حجّت حق را به همة دلهای باطراوت به نور حضرت و منتظران عدالت آن حضرت تبریك عرض مینماییم.
بحثی كه خدمت عزیزان داریم یكی دربارة «مقام حضرت» و دیگری دربارة «تأثیر حضرت مهدی(عج)» است. در این بحث سعی شده است سخنان بزرگان دین و اندیشه تا حدّ امكان به صورتی آسان و روان آورده شود تا ببینیم ما شیعیان بر چه مبنایی این چنین محكم پای اعتقاد به مقام و تأثیر حضرت حجّت(عج) ایستادهایم.
از نظر روایت پیامبر اكرم(ص) در مورد اینكه دین اسلام به چه كسی ختم میشود، چه در متون روایی شیعه و چه اهل سنّت هیچ مشكلی نداریم. به عنوان مثال احادیثی از پیامبر اكرم(ص) در كتب اهل سنّت هست كه میفرماید: امامان از اهل قریش و از نسل فاطمهزهرا هستند كه آن روایات در كتابهایی چون عبقاتالانوار و الغدیر جمعآوری شده است و یا احادیثی كه نام هر دوازده امام را برده است كه از آن جمله حدیث جابربنعبدالله انصاری است كه از قول پیامبر اكرم(ص) نام هر دوازده امام را نقل میكند تا حسنبنعلی(ع) یعنی حضرت امام عسگری(ع) را، بعد حضرت میفرمایند: و پس از او فرزندش كه نام و كنیه او با نام و كنیه من یكی است، و خداوند او را بر همه جهان حاكم میسازد و اوست كه از نظر مردم پنهان میشود و غیبت او طولانی است تا آنجایی كه فقط افرادی كه ایمان آنان استوار و آزموده و عمیق است، بر عقیدة خود در مورد امامت او باقی میمانند.(59)
بنابراین در اثبات وجود و مقام حضرت در روایات، مشكلی نداریم. آنچه كه در این جلسه به آن میپردازیم، دلیلهایی در رابطه با مقام و تأثیر حضرت حجّت(عج) است.
از آنجایی كه نیایش و شعر هم یك نوع تفكّر است و اندیشه را بیشتر از روشهای بحثی وسعت و پرواز میدهد. اجازه دهید با زبان نیایش اندیشه را به پرواز درآوریم و سپس همین متون را كه به صورت نیایش نوشتهام كمی شرح دهم.
خدا را سپاس میگوییم كه چشم ما را به حاكمیت و ظهور كسی عطف كرد كه آرزوی دیدارش ما را بیقرار كرده است، لذا از خدا میخواهیم كه به حق خود او ما را از دیدار آن منجی عالم محروم مگرداند.
ای خدای بزرگ! تو را سپاس كه جهانت را بدون راهنما نگذاشتی و تو را سپاس كه وقتی پیامبرانت سخنانشان را گفتند و رفتند و آخرین پیامبرت هم سخنانش را گفت و رفت، ما را به حال خود رها نكردی، بلكه ما را به سوی اهلبیت معصوم پیامبرت(ع) راهنمایی كردی و نگذاشتی در فضای بیسر و سامانیِ بعد از رحلت رسولالله(ص) طعمه اختلاف سقیفهسازان شویم و از مقصد باز بمانیم.
پیامبر اكرم(ص) فرمودند: «اِنّی تارِكٌ فیكُمُ الثَّقَلَیْنِ كِتابَاللهِ وَ عِتْرَتی اَهْلَ بَیْتی ما اِنْ تَمَسَّكْـتُمْ بِهِما لَنْ تَضِلُّوا اَبَداً»(60)؛ یعنی من در بین شما دو چیز گرانبها گذاردم؛ كتاب خدا و اهل بیتم را، تا زمانی كه به آن دو تمسّك جویید، هرگز گمراه نمیشوید. این حدیث به حدیث ثقلین معروف است. چندین و چندبار حضرت رسولاكرم(ص) آن را به صورتهای مختلف گفتهاند، به همین جهت، به شكلهای مختلف روایت شده است. بارها رسولاكرم(ص) فرمودند: من شما را بعد از خودم سرگردان نمیگذارم، كتاب خدا و اهل بیت من با شما هستند و لذا كسی كه واقعاً میخواهد سیره و سنّت پیامبر اكرم(ص) را ادامه دهد، از طریق كتاب خدا و اهل بیت معصوم(ع) میتواند این راه را ادامه دهد و تأكید فرمودند، این دو - یعنی كتاب خدا و اهل بیت من - از هم جداشدنی نیستند و لذا همانطور كه خداوند فرمود، قرآن را تا قیامت حفظ میكنم،(61) اهلالبیت(ع) هم كه از قرآن جداشدنی نیستند، تا قیامت باقی هستند. از اینرو میگوییم كسی كه گفت:«حَسْبُنا كِتابَ الله»(62)؛ یعنی ما را كتاب خدا كافی است، او در واقع كتاب خدا را كنار گذاشت.
هنگامی كه پیامبر اكرم(ص) در حال احتضار بودند، فرمودند كاغذ و قلمی بیاورید تا چیزی بنویسم تا بعد از من گمراه نشوید كه این موضوع در جوامع روایی شیعه و سنّی به حدیث قرطاس یا یومالخمیس مشهور است. در چنین شرایطی بود كه خلیفه دوم گفت نیازی به كاغذ و قلم نیست، چون او هذیان میگوید، كتاب خدا ما را كافی است، (63) در حالی كه قرآن دربارة پیامبر میفرماید:«ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوی»(64)؛ یعنی پیامبر(ص) از روی هوی و هوس سخن نمیگوید و آنچه میگوید جزء دین خداست. خدا در آیه 23 سوره شوری به پیامبر(ص) دستور میدهد كه: «قُلْ لا اَسْئَلُكُمْ عَلَیْهِ اَجْراً اِلّا الْمَوَدَّةَ فِیالْقُرْبی»؛ یعنی ای پیامبر! به امّت بگو: من در اِزای رسالتم از شما هیچ چیز نمیخواهم مگر مودّت و محبّت به نزدیكانم. و پیامبر(ص) به دستور خدا بارها فرمودند: اهل بیت من را مودّت و محبّت كنید كه شما را نجات میدهند. بنابراین پیامبر اكرم(ص) به دستور خداوند، چراغهای هدایت را به ما نمایاندند تا بعد از رحلت ایشان به گمراهی و ضلالت گرفتار نشویم و طعمة سقیفهسازان نگردیم. هر چند بسیاری از مسلمانان چون حرف پیامبر(ص) را نشنیده گرفتند، گرفتار اختلاف شدند. پس خدا را شكر كه خداوند چشم ما را متوجّه این خانواده كرد و امروز مثل همة اولیاء آرزومند دیدار آخرین نفر از سلسلة هدایتگران معصوم هستیم و در دعای ندبه ندا سر میدهیم: «اَیْنَ وَجْهُ اللهِ الَّذی اِلَیْهِ یَتَوَجَّهُ الْاَوْلِیاء؟» یعنی كجاست آن وجه حضرت حقّ كه اولیای خدا به سوی او متوجّهاند؟