مبانی علمی و استدلالی حضور حضرت مهدی(عج) را در این فرصت محدود بهطور مفصل نمیتوان مطرح كرد، ولی به لطف الهی باب بحث را باز میكنیم تا عمق موضوع تا حدّی روشن شود. بههمین جهت ابتدا صورت مسئله را مطرح میكنیم و انتظار هم نداریم همة مسئله را شما بپذیرید. انتظار داریم به عنوان یك تئوری به آن نظر كنید. چون تئوری برای هر موضوعی وسیلهای است كه ما افق اندیشهمان را متوجّه آن موضوع كنیم. اگر اندیشة ما مبانی عقلی آن تئوری را یافت، آن را میپذیریم. البته؛ از محضر عاشقان اهلالبیت عذر میخواهم كه این مسئله را به عنوان یك تئوری دینی مطرح میكنم نه به عنوان یك عقیده.
پس صورت تئوری را عرض میكنم و فكر میكنم به قدری موضوع زلال است كه هر قلب سالمی آن را تصدیق میكند. صحبتهایی كه امروز برای شما عرض میكنیم، تقریباً تمامی آن را محقّقین اهل سنّت از جمله «محیالدینبنعربی» مورد توجّه قرار داده و قبول دارند. مطلب از اینجا شروع میشود كه آیا میشود جهان بدون انسان كامل باشد یا خیر؟ اتفاقاً اوّلین كسی كه واژة «انسان كامل» را به عنوان شخصی كه در عالم، حیّ و حاضر است، بهكار میبرد «محیالدینابنعربی» است(21) . بعداً شیعه و سنّی آن واژه را تقویت كردند. عمده آن است كه اصل مسئلة امامت را دنبال كنیم تا به حضرت حجّت(عج) به عنوان میراثدار مقام امامت تا آخرالزمان برسیم.
از جمله علماء اهل سنت كه به متولد شدن امامزمان(عج) اذعان دارد، ابنصباغمالكی در كتاب «الفصولُ الْمُهمة» در فصل یازدهم در اواخر ترجمة احوال حضرت امامعسكری(ع) است. وی میگوید:
«ابومحمدالحسن از خود فقط یك پسر بهجای گذاشت، اوست حجّت قائم منتظَر برای دولت حق. و به جهت صعوبت وقت و خوف سلطان و تعقیب سلطان از شیعیان و حبسشان و گرفتن و دستگیر نمودن آنان، میلادش را مخفی داشت و امرش را پنهان نمود»(22)