سؤال شما این است که آقا چطور میآیند؟ جواب بنده این است كه همین که ما آمادة آمدن حضرت شویم، حضرت میآیند. خوب حالا چطوری آماده شویم که بیایند؟ همین که متوجه باشیم، آنچه آمدنی است، این خصوصیات را دارد و دل به آن شرایط عالی ببندیم، و متوجه باشیم آنچه كه باید برود، همین وضع موجود جهان است و دل به آن نبندیم، در آن صورت آماده شدهایم. دل از یك طرف باید در گرو شرایطی باشد كه امامی معصوم كه امید همة انبیاء و اولیاء است در رأس امور باشد و از طرف دیگر با تمام وجود از وضع كفر جهانی متنفّر باشد و مواظب باشد هیچگونه دلبستگی به آن پیدا نكند.
مشكلترین قسمتی كه تا امامزمان(عج) نیاید برای بشر حل نمیشود، چگونه آمدن امامزمان(عج) است. برای اینكه این مسئله روشن شود مثالی میزنم، دیگر خودتان روی آن فكر كنید:
بنده یقین دارم كه هیچ كس حتّی خود امامخمینی(رحمةاللهعلیه) هم نمیدانستند كه شاه چگونه میرود. كمونیستها كه اصلاً امیدی نداشتند؛ فكر میكردند باید روسیه بیاید و شاه را ببرد. مذهبیهای متوسط هم نسبت به سرنگونی نظام شاهنشاهی در شك بهسر میبردند. انسانهای مؤمنی هم كه به سنت الهی معتقد بودند، میدانستند كه اگر مردم به واقع شاه را نخواهند و حق را بخواهند شاه میرود؛ ولی هیچكس در این كشور نمیدانست چگونه و چهموقع شاه میرود، و در آخر دیدید که شاه رفت.
امامخمینی(رحمةاللهعلیه) میدانستند كه زمان نابودی روسیه فرارسیده است و در نامه به گورباچف رئیس جمهور شوروی سابق نوشتند: «دیگر باید سراغ مكتب ماركسیسم لنینیسم را در موزه ها گرفت ».
آیتاللهجوادیآملی(حفظهالله) میفرمودند:
«وقتی من پیام امامخمینی(رحمةاللهعلیه) را برای گورباچف میخواندم، پیام را سطر به سطر میخواندیم تا آن را به او تفهیم كنیم و مترجم هم ترجمه میكرد و گورباچف هم دقیق گوش میداد. وقتی به اینجا رسیدیم كه «برای همه روشن است كه از این پس كمونیسم را باید در موزههای تاریخ سیاسی جهان جستجو كرد»، صورت گورباچف مثل تشتِ خون شد؛ هم از طرفی ادبش زیاد بود و میخواست چیزی نگوید و هم از طرفی تحمل این خبر برایش سخت بود، چون این پیام برای آنها توهین بزرگی بود، چراكه معنیاش این بود كه شما دیگر تمام هستید.»
امامخمینی(رحمةاللهعلیه) تا اینجا را میفهمند كه استخوانهای مكتب ماركسیسم لنینیسم خرد شدهاست، ولی نه گورباچف و نه امام(رحمةاللهعلیه) و نه بقیه میدانستند چگونه این مكتب میرود. فقط امام(رحمةاللهعلیه) میفهمید که زمانه، زمانة انكشاف نفی ماركسیسم لنینیسم است.
آنچه تأكید داریم این است كه:
با شناختِ عالم بقیةاللّهی، خودش، خودش را به صحنه میآورد.(50)
این است كه شما باید مواظب باشید خدای ناكرده در رابطه با ظهور حضرت مثل مسلمانهایی نشوید كه در رابطه با انقلاب اسلامی میگفتند نمیدانیم اصلاً انقلاب میشود و شاه میرود یا نه و عملاً هم تا روزی كه شاه نرفته بود خودشان را برای یك نظام اسلامی آماده نكرده بودند. و امروزه هم همینها هستند كه هر روز در اثر تبلیغات دشمنان انقلاب فریب میخورند. یك روز پنیر ارزان میشود، میگویند نه بابا! جمهوری اسلامی بد نیست، و یك روز که پنیر گران میشود میگویند نه فایده ندارد، میگویند رادیوهای بیگانه گفتهاند تا دو هفته دیگر انقلاب اسلامی تمام است. بیست سال است در این حالت خوف و رجا در حال جان كندناند! چون نمیدانند این انقلاب چگونه و بر چه اساس و سنتی آمده است، فكر میكنند یك حادثة عادی تاریخی است كه با یك حادثة عادی دیگر میرود.
داستان حضرت طالوت را در قرآن دیدهاید به یهودیهایی كه بنا شد با جالوت بجنگند فرمود: یك نهرآبی جلویمان است خداوند ما را با آن نهر میآزماید، هركس از آن بخورد از لشكر من نخواهد بود، و هركس از آن نخورد از من است، مگر آنكه با دست خویش یك مشت از آن برگیرد و بنوشد. اكثراً بدون توجه به سخن طالوت از آن نهر خوردند مگر عدّة كمی، پس سه گروه شدند؛ گروهی كاملاً آب خوردند تا سیر شدند؛ حضرت هم به آنها گفت برگردید. عده كمی هم اصلاً آب نخوردند ، چون حضرت طالوت بهعنوان نایب پیامبرِ آن زمان گفته بود آب نخورید و یك عده هم یك مشت آب خوردند، چون حكم اولیة حضرت این بود كه آب نخورند و بعد یك مشت از آن را استثناء كرده بودند، اینها هم دنبال حضرت طالوت آمدند و حضرت هم ردشان نكرد.
موقع جنگ با جالوت كه شد و سختیهای جنگ، خود را ظاهر كرد، آنها دو گروه شدند؛ یك عدهای گفتند «لا طاقَةَ لَنا الیَوْمَ بِجالوُتَ وَ جُنُودِه»(51) یعنی ما نمیتوانیم با جالوت و لشكریانش بجنگیم. اینها همانهایی بودند كه یك كمی آب خوردند و همه ضربه را هم همینها زدند چون روحیة لشكر را سست كردند. عدهای هم با یك روحیة سرشار از ایمان و استواری گفتند «كَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلِیلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِیرةً بِإِذنِ الله» یعنی این حرفها چیست؟ چه بسیار اتفاق افتاده است كه به اذن خدا عدّه كمی بر عدّة كثیری غلبه كردهاند، پس ما میتوانیم بجنگیم. اینها همان كسانی بودند كه از آن نهر اصلاً آب نخورده بودند هرچند كم بودند، ولی معادلهشان در پیروزی و شكست این بود، كه ما میخواهیم حق پیروز شود. كسانیكه آب خوردند گفتند ما دنبال تو آمدیم كه خوش بگذرانیم؛ جالوت را به قتل برسانیم و بهاصطلاح خودمان پول نفت را برداریم! چرا شاه و خواهرش پول نفت را بردارند؟ اینها فكر میكردند انقلاب و اسلام برای ایناست كه جیبشان پر شود، اینها همیشه با انقلاب مشكل داشته وخواهند داشت. عدهای هم این طرف و آن طرف میافتند؛ كمی مذهبی و كمی بیدیناند. اینها هم برای خودشان مضرّاند و واقعاً خیلی از اینها «خَسِرَ الدُّنْیا و الْآخِرَة» میشوند، و هم برای نظام اسلامی مضرّاند.
شما روی این قضیه كمی فكر كنید و مواظب باشید كه از آن مسلمانان نوع دوم انقلاب امامزمان(عج) نشوید. جریان انكشاف ظهور حضرت، درست است که خیلی سخت است، اما امكان فهمش هست و اگر درست فهمیدید یكطور دیگر با آن برخورد میكنید. ما هم تا حالا چیزی نتوانستیم در رابطه با آن ظهور، خدمتتان بگوییم، فقط تلاش میكنیم تا بلكه خودتان بتوانید در خودتان این عالم انكشاف ظهور را دریابید كه این شروع بسیار مباركی است.