تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه ، جلد26
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

1 - اصحاب اخدود چه کسانی بودند ؟

گفتیم ((اخدود)) به معنی گودال بزرگ یا خندق است ، و منظور در اینجا خندقهای عظیمی است که مملو از آتش بود تا شکنجه گران مؤمنان را در آنها بیفکنند و بسوزانند .

در اینکه این ماجرا مربوط به چه زمان و چه قومی است ؟ و آیا این یک ماجرای خاص و معین بوده ، و یا اشاره به ماجراهای متعددی از این قبیل در مناطق مختلف جهان است ؟ در میان مفسران و مورخان گفتگو است .

معروفتر از همه آن است که مربوط به ((ذونواس )) آخرین پادشاه ((حمیر)) ** حمیر قبیله ای بود از قبایل معروف در یمن . *** در سرزمین ((یمن )) است .

توضیح اینکه : ((ذونواس )) که آخرین نفر از سلسله گروه ((حمیر)) بود به آیین یهود درآمد ، و گروه ((حمیر)) نیز از او پیروی کردند ، او نام خود را ((یوسف )) نهاد ، و مدتی بر این منوال گذشت ، سپس به او خبر دادند که در سرزمین ((نجران )) (در شمال یمن ) هنوز گروهی بر آیین نصرانیتند ، هم مسلکان ((ذونواس )) او را وادار کردند که اهل ((نجران )) را مجبور به پذیرش آیین یهود

@@تفسیر نمونه جلد 26 صفحه 338@@@

کند ، او به سوی نجران حرکت کرد ، و ساکنان آنجا را جمع نمود ، و آیین یهود را بر آنها عرضه داشت و اصرار کرد آن را پذیرا شوند ، ولی آنها ابا کردند حاضر به قبول شهادت شدند . اما حاضر به صرف نظر کردن از آیین خود نبودند .

((ذونواس )) دستور داد خندق عظیمی کندند و هیزم در آن ریختند و آتش زدند ، گروهی را زنده زنده به آتش سوزاند ، و گروهی را با شمشیر کشت و قطعه قطعه کرد ، به طوری که عدد مقتولین و سوختگان به آتش ‍ به بیست هزار نفر رسید ! . ** تفسیر علی بن ابراهیم قمی جلد 2 صفحه 414 . ***

بعضی افزوده اند که در این گیرودار یک تن از نصارای نجران فرار کرد و به سوی روم و دربار قیصر شتافت ، و از ذونواس شکایت کرد و یاری طلبید .

((قیصر)) گفت : سرزمین شما از من دور است ، اما نامه ای به پادشاه حبشه می نویسم که او مسیحی است و همسایه شما است ، و از او می خواهم شما را یاری دهد ، سپس نامه ای نوشت و از پادشاه حبشه انتقام خون مسیحیان نجران را خواست مرد نجرانی نزد سلطان حبشه نجاشی آمد ، و نجاشی از شنیدن این داستان سخت متاءثر گشت ، و از خاموشی شعله آیین مسیح (علیه السلام ) در سرزمین نجران افسوس ‍ خورد ، و تصمیم بر انتقام شهیدان را از او گرفت .

لشکریان حبشه به جانب یمن تاختند و در یک پیکار سخت سپاه ذونواس را شکست دادند ، و گروه زیادی از آنان کشته شد ، و طولی نکشید که مملکت یمن به دست نجاشی افتاد و به صورت ایالتی از ایالات حبشه درآمد . ** قصص قرآن بلاغی صفحه 288 . ***

بعضی از مفسران نقل کرده اند که طول آن خندق چهل ذراع ، و عرض آن دوازده ذراع بوده است (هر ذراع تقریبا نیم متر است و گاه به معنی گز که حدود یک متر است به کار می رود) و بعضی نقل کرده اند هفت گودال بوده که

@@تفسیر نمونه جلد 26 صفحه 339@@@

هر کدام وسعتش به مقداری که در بالا ذکر شده بوده است . ** تفسیر روح المعانی و ابوالفتوح رازی ذیل آیات مورد بحث . ***

ماجرای فوق به صورتهای متفاوتی در بسیاری از کتب تفسیر و تاریخ آمده است از جمله مفسر بزرگ ((طبرسی )) در ((مجمع البیان )) و ((ابوالفتوح رازی )) در تفسیر خود ، و ((فخر رازی )) در تفسیر کبیر و ((آلوسی )) در ((روح المعانی )) و ((قرطبی )) در تفسیر خود ذیل آیات مورد بحث ، و همچنین ((ابن هشام )) در سیره خود (جلد اول صفحه 35) و جمعی دیگر آورده اند .

از آنچه در بالا گفتیم روشن می شود که این شکنجه گران بیرحم ، سرانجام به عذاب الهی گرفتار شدند و انتقام خونهایی که ریخته بودند در همین دنیا از آنها گرفته شد ، و عذاب حریق و سوزنده قیامت نیز در انتظارشان است .

این کوره های آدم سوزی که به دست یهود به وجود آمد احتمالا نخستین کوره های آدم سوزی در طول تاریخ بود ، ولی عجب اینکه این بدعت قساوت بار ضد انسانی سرانجام دامان خود یهود را گرفت ، و چنانکه می دانیم گروه زیادی از آنها در ماجرای آلمان هیتلری در کوره های آدم سوزی به آتش کشیده شدند ، و مصداق ((عذاب الحریق )) این جهان نیز درباره آنها تحقق یافت .

علاوه بر این ((ذونواس یهودی )) بنیانگذار اصلی این بنای شوم ، نیز از شر اعمال خود بر کنار نماند .

آنچه در بالا در مورد اصحاب اخدود گفته شد ، موافق نظریه معروف و مشهور است ولی روایات دیگری نیز در این زمینه وجود دارد که نشان می دهد اصحاب اخدود تنها در ((یمن )) ، و در عصر ((ذونواس )) نبودند ، تا آنجا که بعضی از مفسران ده قول درباره اصحاب اخدود نقل کرده اند !



در روایتی از امیر مؤمنان علی (علیه السلام ) می خوانیم که فرمود : ((مجوس اهل

@@تفسیر نمونه جلد 26 صفحه 340@@@

کتاب بودند و به کتاب آسمانی خود عمل می کردند ، یکی از پادشاهان آنها با خواهر خود همبستر شد و آن زن از پادشاه خواست که ازدواج با خواهر را مجاز بشمرد ، ولی مردم نپذیرفتند و زیر بار نرفتند ، و پادشاه عده ای از مؤمنان را که سخن او را قبول نکردند در خندقی از آتش ‍ افکند)) . ** اعلام قرآن صفحه 137 و 138 . ***

و این در مورد ((اصحاب الاخدود فارس )) است ، و در مورد ((اصحاب اخدود شام )) نیز نوشته اند در آنجا مردم مؤمنی می زیستند ، و ((آنتیاخوس )) آنها را در خندق آتش افکند . ** اعلام قرآن صفحه 137 و 138 . ***

بعضی نیز این ماجرا را مربوط به اصحاب ((دانیال )) پیامبر معروف بنی اسرائیل و یارانش دانسته اند که در کتاب دانیال از تورات به آنها اشاره شده ، و ((ثعلبی )) هم اخدود فارس را بر آنها منطبق ساخته است . ** اعلام قرآن صفحه 137 و 138 . ***

هیچ بعید نیست که ((اصحاب اخدود)) شامل همه اینها و مانند آن بشود ، هر چند مصداق معروف و مشهور آن همان داستان ذونواس در سرزمین یمن است .