تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه ، جلد26
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

فرعون می گفت من خدای بزرگ شما هستم !

بعد از بیانات نسبة مشروحی که در آیات قبل درباره مساءله معاد و انکار و مخالفت مشرکان آمد ، در آیات مورد بحث به داستان یکی از طغیانگران بزرگ تاریخ یعنی فرعون و سرنوشت دردناک او اشاره می کند ، تا هم مشرکان عرب بدانند که افراد نیرومندتر از آنها نتوانستند در برابر خشم و عذاب الهی مقاومت کنند ، و هم مؤمنان را دلگرم سازد که از برتری نیروی ظاهری دشمن هراسی به دل راه ندهند ، چرا درهم کوبیدن آنها برای خداوند بسیار سهل و آسان است .

نخست از اینجا شروع می کند : ((آیا داستان موسی به تو رسیده است ؟ !)) (هل اءتاک حدیث موسی ) .

@@تفسیر نمونه جلد 26 صفحه 89@@@

جالب اینکه روی سخن را به پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) کرده ، و مطلب را با استفهام شروع می کند ، تا شوق شنونده را بیدار سازد ، و آماده برای شنیدن این داستان عبرت انگیز شود .

سپس می افزاید : ((در آن هنگام که پروردگارش او را در سرزمین مقدس طوی صدا زد)) (اذ ناداه ربه بالواد المقدس ‍ طوی ) . ** بسیاری از مفسران اذ را ظرف زمان برای حدیث دانسته اند البته این در صورتی صحیح است که حدیث به معنی خود حادثه باشد نه حکایت حادثه ، این احتمال نیز وجود دارد که اذ ظرف برای فعل محذوفی است و در تقدیر اذ کر اذ ناداه . . . ( دقت کنید ) . ***

((طوی )) ممکن است نام سرزمین مقدسی باشد که در شام در میان ((مدین )) و مصر قرار داشت ، و نخستین جرقه وحی در آن بیابان بر قلب موسی وارد شد ، همین تعبیر در سوره ((طه )) نیز آمده است ، در آنجا که موسی ندایی می شنود که می گوید : انی انا ربک فاخلع نعلیک انک بالواد المقدس طوی : ((من پروردگار تواءم ، کفشهایت را بیرون آور که در سرزمین مقدس طوی هستی !)) (طه - 12) .

یا معنی وصفی دارد از ماده ((طی )) به معنی ((پیچیدن )) گویی آن سرزمین در قداست و برکت پیچیده شده بود ، یا به گفته راغب موسی می بایست راهی طولانی به پیماید تا آماده وحی گردد ، ولی خداوند این راه را برای او درهم پیچید و او را به هدف نزدیک ساخت .

سپس به پیامی که خداوند به موسی در آن سرزمین مقدس داد ، در دو جمله

@@تفسیر نمونه جلد 26 صفحه 90@@@

کوتاه و پر معنی ، اشاره کرده ، می فرماید : ((به سوی فرعون برو که طغیان کرده است !)) (اذهب الی فرعون انه طغی ) .

((و به او بگو : آیا می خواهی پاک و پاکیزه شوی ؟)) (فقل هل لک الی ان تزکی ) .

((و پس از پاک شدن و لایق لقای محبوب گشتن ، من تو را به سوی پروردگارت هدایت کنم ، تا از او بترسی و از اعمال خلاف بیگانه شوی )) (و اهدیک الی ربک فتخشی )

و از آنجا که هر دعوتی باید آمیخته با دلیل باشد در آیه بعد می افزاید : ((موسی به دنبال این سخن ، معجزه بزرگ را به او نشان داد)) (فاراه الایة الکبری ) . ** مسلم است که در میان آن خطاب الهی در آن وادی مقدس و ارائه دادن این معجزه بزرگ فاصله زیادی بوده است که قرآن برای رعایت اختصار مطالب دیگر را در اینجا حذف کرده و همه آنها در تقدیر است . ***

این معجزه خواه معجزه تبدیل شدن عصا به مار عظیم باشد ، یا ید بیضا ، و یا هر دو (بنا بر اینکه الف و لام در ((الایة الکبری )) اشاره به جنس ‍ باشد) هر چه بوده از معجزات بزرگ موسی بوده است که در آغاز دعوتش بر آن تکیه کرده .

در این چهار آیه نکات جالبی است که توجه به آن لازم است :

1 - علت رفتن به سوی فرعون را طغیان فرعون ذکر می کند ، و این نشان می دهد که یکی از اهداف بزرگ انبیا هدایت طغیانگران یا مبارزه قاطع با آنها است .

@@تفسیر نمونه جلد 26 صفحه 91@@@

2 - دعوت فرعون را با ملایم ترین و خیرخواهانه تان تعبیر دستور می دهد می فرماید : به او بگو : آیا میل داری پاک و پاکیزه شوی ؟ (البته پاکیزگی مطلق که هم شامل پاکیزگی از شرک و کفر می شود و هم از ظلم و فساد) شبیه تعبیری که در آیه 44 سوره طه آمده است فقولا له قولا لینا ((با او با ملایمت سخن بگویید)) .

3 - این تعبیر اشاره لطیفی به این حقیقت است که رسالت انبیا برای پاکسازی انسانها و باز گرداندن طهارت فطری نخستین به آنها است .

در ضمن نمی گوید : من تو را پاک کنم ، بلکه می گوید : پاکی را پذیرا شوی ! و این نشان می دهد که پاک شدن باید به صورت خودجوش باشد نه تحمیل از برون .

4 - ذکر ((هدایت )) بعد از ((پاک شدن )) دلیل بر این است که باید در آغاز شستشویی کرد سپس به کوی دوست گام نهاد .

5 - تعبیر به ((ربک )) (پروردگارت ) در حقیقت تاءکید بر این نکته است که تو را به سوی کسی می برم که مالک و مربی و پرورش دهنده تو است ، چرا از مسیر سعادتت می گریزی ؟ !

6 - ((خشیت )) و خدا ترسی نتیجه هدایت به سوی خدا است ، آری ثمره درخت هدایت و توحید همان احساس مسؤولیت در برابر خداوند بزرگ است ، چرا که هرگز خشیت بدون معرفت حاصل نمی شود ، و لذا در آیه 28 سوره فاطر می خوانیم : انما یخشی الله من عباده العلماء ((تنها علما و ارباب معرفت از خدا می ترسند))

7 - موسی نخست سراغ هدایت عاطفی او می رود ، بعد هدایت عقلی و منطقی از طریق نشان دادن آیت کبری و معجزه بزرگ ، و این مؤثرترین راه تبلیغ است که نخست از طریق خیر خواهی و محبت در عواطف طرف نفوذ کنند سپس به طرح استدلال و بیان حجت بپردازند .

@@تفسیر نمونه جلد 26 صفحه 92@@@

اکنون ببینیم فرعون در برابر اینهمه لطف و محبت ، و این منطق و بیان زیبا و ارائه آیت کبری چه عکس العملی نشان داد ؟ این طاغوت خیره سر ، هرگز از مرکب غرور پیاده نشد ، و چنانکه در آیه بعد آمده ((او دعوی موسی را تکذیب کرد ، و به عصیان پروردگار پرداخت )) (فکذب و عصی ) .

این نشان می دهد که تکذیبها مقدمه عصیانها است ، همانگونه که تصدیقها و ایمانها مقدمه طاعتها است .

به این مقدار هم قناعت نکرد و در برابر دعوت موسی بی تفاوت نماند بلکه ((سپس پشت کرد و بی وقفه برای مبارزه با او و محو آیینش سعی و تلاش نمود)) (ثم ادبر یسعی ) . ** تعبیر به ثم که معمولا برای فاصله میان دو حادثه می آید ممکن است از این نظر باشد که فرعون مدتی فاصله داد تا طرح مبارزه اش با موسی کاملا پخته و آماده گردد . ***

و از آنجا که معجزه موسی تمام موجودیت طاغوتی او را به خطر می انداخت ، ماءموران را به شهرهای مختلف اعزام کرد تا ساحران را جمع کنند ، و در میان مردم نیز دستور داد ندا دهند و آنها را برای مشاهده مبارزه ساحران با موسی دعوت نمایند (فحشر فنادی ) .

گرچه قرآن کلمه ((حشر)) را در اینجا مطلق ذکر کرده ، ولی به قرینه آیه 111 و 112 اعراف ((و ارسل فی المدائن حاشرین یاتوک بکل ساحر علیم )) .

و تعبیر به ((نادی )) نیز اگر چه مطلق است ظاهرا اشاره به دعوت فرعون

@@تفسیر نمونه جلد 26 صفحه 93@@@

از مردم برای اجتماع و تماشای منظره این مبارزه است ، به قرینه آیه 39 شعرا و قیل للناس هل انتم مجتمعون : ((به مردم گفته شد آیا شما اجتماع می کنید ؟))

باز به این توطئه ها اکتفا نکرد ، بلکه بزرگترین ادعا را با بدترین تعبیرات مطرح نمود و گفت : ((من پروردگار بزرگ شما هستم ! !)) (فقال انا ربکم الاعلی ) .

و به راستی عجیب است که این طاغیان خیره سر هنگامی که بر مرکب غرور و خود خواهی سوار می شوند هیچ حد و مرزی را به رسمیت نمی شناسند ، حتی به ادعای خدایی نیز قانع نیستند ، بلکه می خواهند ((خدای خدایان )) شوند ! این سخن در ضمن اشاره به آن است که اگر شما بتهایی را می پرستید آنها در جای خود محترم ، اما من برترین بت و معبود شما هستم !

و عجب اینکه فرعون به شهادت آیه 127 سوره اعراف اتذر موسی و قومه لیفسدوا فی الارض و یذرک و الهتک : ((آیا اجازه می دهی موسی و قومش در زمین فساد کنند و تو و معبودهایت را به حال خود واگذارند ؟))

خودش یکی از بت پرستان بود ، ولی در اینجا ادعا می کند من پروردگار بزرگ شما هستم ، یعنی حتی خودش را از معبود خودش نیز بالاتر می شمرد و این است بیهوده گوییهای طاغوتها ! .

و عجبتر اینکه در یک جا تنها ادعای الوهیت می کند ما علمت لکم من اله غیری : ((من معبودی غیر از خودم برای شما نمی شناسم )) (قصص - 38) اما در آیه مورد بحث پا را از این فراتر نهاده ادعای ربوبیت می کند و می گوید من پروردگار شمایم و این است برنامه های این مغروران سبک مغز .

@@تفسیر نمونه جلد 26 صفحه 94@@@

به هر حال فرعون سرکشی را به آخرین مرحله رسانده و مستحق دردناک ترین عذاب شده و فرمان الهی باید فرا رسد و او و دستگاه ظلم و فسادش را درهم بکوبد لذا در آیه بعد می فرماید : ((خداوند او را به عذاب آخرت و دنیا گرفتار ساخت )) (فاخذه الله نکال الاخرة و الاولی ) . ** نکال منصوب بنزع خافض است و در تقدیر فاخذه الله بنکال الاخرة بوده این احتمال نیز وجود دارد که مفعول مطلق برای اخذ باشد که به معنی نکل ( فعل ماضی از باب تفعیل می باشد و در معنی چنین است نکل الله به نکال الاخرة . ***

((نکال )) (بر وزن ضلال ) در اصل به معنی ضعف و ناتوانی و عجز است و لذا در مورد کسی که از ادای حواله ای خودداری می کند می گویند نکول کرد نکل (بر وزن فکر) به معنی زنجیر سنگین است که انسان را ضعیف و ناتوان می سازد و از حرکت باز می دارد و از آنجا که عذاب الهی نیز مایه ناتوانی است و افراد دیگر را از ارتکاب گناه باز می دارد به آن نکال گفته شده .

تعبیر به ((نکال الاخرة )) اشاره به عذابهای قیامت است که دامان فرعون و فرعونیان را می گیرد و چون در درجه اول اهمیت است مقدم دانسته شده و منظور او ((اولی )) عذاب دنیا است که دامان فرعون را گرفت و او تمام یارانش را در کام خود در دریای نیل فرو برد .

در اینجا تفسیر دیگری برای آیه ذکر شده است و آن اینکه منظور از ((الاولی )) کلمه نخستین است که فرعون در مسیر طغیان گفت و ادعای الوهیت کرد (قصص آیه 38) و ((الاخرة )) اشاره به آخرین کلمه ای است که او گفت و آن ادعای ربوبیت اعلی بود خداوند او را به مجازات این دو ادعای کفر آمیزش در همین دنیا گرفتار ساخت .

@@تفسیر نمونه جلد 26 صفحه 95@@@

این معنی در حدیثی از امام باقر (علیه السلام ) نقل شده و امام افزود در میان این دو جمله چهل سال فاصله شد (و خداوند برای حداکثر اتمام حجت او را در این مدت عذاب نکرد) ** مجمع البیان جلد 10 صفحه 432 - روایت دیگری به همین مضمون از رسول خدا ( ص ) با تفصیل و توضیح بیشتری نقل شده است ( نور الثقلین جلد 5 صفحه 500 ) . ***

این تفسیر با جمله ((اخذ)) که فعل ماضی است و نشان می دهد این مجازات به طور کامل در دنیا واقع شده و آیه بعد که این ماجرا را درس ‍ عبرتی می شمرد موافق تر است .

و سرانجام در آخرین آیه مورد بحث از اتمام این ماجرا نتیجه گیری کرده می فرماید : ((در این داستان موسی و فرعون و پایان عاقبت آن درس ‍ عبرت بزرگی است برای آنها که خدا ترسند)) (ان فی ذلک لعبرة لمن یخشی ) .

این آیه به خوبی نشان می دهد که عبرت گرفتن از این ماجراها تنها برای کسانی میسر است که بهره ای از خوف و خشیت و احساس مسئولیت به دل راه داده اند و یا به تعبیر دیگر دارای چشمی عبرت بینند :

ای خوشا چشمی که عبرت بین بود

عبرت از نیک و بدش آیین بود

آری این بود سرنوشت فرعون طغیانگر ، تا فراعنه دیگر ، رؤسای مشرکان عرب و پویندگان راه فرعون در هر عصر و زمان حساب خویش ‍ را برسند و بدانند این فرمان قطعی تاریخ و سنت تغییر ناپذیر خدا است .

@@تفسیر نمونه جلد 26 صفحه 96@@@