باز در آغاز این سوره به قسمتی از حوادث وحشت انگیزی که در آستانه رستاخیز سرتاسر این جهان را فرا می گیرد برخورد می کنیم .
نخست می فرماید :
((در آن زمان که آسمان (کرات آسمانی ) از هم شکافته شود)) (اذا السماء انفطرت ) .
((و آن زمان که ستارگان پراکنده شوند و فرو ریزند)) (و اذا الکواکب انتثرت ) .
نظام جهان بالا درهم می ریزد ، و انفجارهای عظیمی سراسر کرات آسمانی را فرا می گیرد ، منظومه ها نظام خویش را از دست می دهند ، و ستارگان از مدار خود بیرون می روند ، و بر اثر تصادم شدید به یکدیگر متلاشی می شوند ، عمر این جهان به پایان می رسد ، و همه چیز ویران می شود ، تا بر ویرانه هایش عالم نوین آخرت بر پا گردد .
((انفطرت )) از ماده ((انفطار)) به معنی انشقاق و شکافته شدن است ، نظیر این تعبیر در بسیاری از آیات قرآن آمده ، از جمله : در آیه 1 سوره انشقاق می خوانیم اذا السماء انشقت ، و در آیه 18 سوره مزمل می فرماید السماء منفطر به
((انتثرت )) در اصل از ماده ((نثر)) (بر وزن نصر) به معنی پراکنده ساختن و ((انتثار)) به معنی پراکنده شدن و از آنجا که پراکنده شدن ستارگان (همانند گردن بندی که رشته آن گسیخته باشد) سبب می شود که هر کدام در گوشه ای
@@تفسیر نمونه جلد 26 صفحه 210@@@
بیفتد بسیاری از مفسران آن را به معنی سقوط ستارگان تفسیر کرده اند ، و این لازمه معنی پراکندگی است .
((کواکب )) جمع کوکب در لغت عرب معانی زیادی دارد از جمله : ستاره به طور اعم ، و ستاره زهره به طور اخص ، سفیدی که در چشم ظاهر می شود ، گیاهان بلند ، شکوفه درختان ، درخشندگی فولاد ، نوجوان زیبا ، شمشیر ، آب ، رییس یک جمعیت ، و غیر آن .
ولی ظاهرا معنی حقیقی آن ، همان ستاره درخشنده و فروزان است ، و بقیه ، معانی مجازی محسوب می شود که به مناسبت شباهت با معنی اصل ، در آنها استعمال شده است
در اینکه پراکنده شدن ستارگان و انفجار کواکب آسمان و به هم ریختن نظام آنها تحت تاءثیر چه عواملی رخ می دهد ؟ آیا تعادل جاذبه و دافعه به هم می خورد ؟ یا یک نیروی عظیم مرموزی آن را تحت الشعاع خویش قرار می دهد ؟ یا انبساط تدریجی عالم که امروز از نظر دانشمندان به اثبات رسیده به جایی می رسد که این نتیجه را به دنبال دارد ؟ هیچکس به درستی نمی داند ، ولی همین اندازه می دانیم که هدف اعلام این مطلب است جایی که این کرات عظیم آسمانی به چنین سرنوشتی دچار شوند تکلیف انسان ضعیف در این میان معلوم است !
این همه هشداری است به انسان در زمینه فنای این جهان ، تا آن را سرای جاویدان خود نداند ، به آن دل نبندد ، به خاطر آن آلوده هزاران گناه نشود .
سپس از آسمان به زمین می آید و می فرماید : ((در آن زمان که دریاها به هم پیوسته شوند)) (و اذا البحار فجرت ) .
گرچه امروز نیز تمام دریاهای روی زمین (غیر از دریاچه ها) به هم ارتباط
@@تفسیر نمونه جلد 26 صفحه 211@@@
دارند ، ولی به نظر می رسد که در آستانه قیامت بر اثر زلزله های شدید ، یا متلاشی شدن کوهها و ریختن آنها در دریاها چنان دریاها پر می شوند که آب سراسر خشکیها را فرا می گیرد ، و دریاها به صورت یک اقیانوس گسترده فراگیر در می آیند ، همانگونه که یکی از تفسیرهای آیه 6 سوره تکویر (و اذا البحار سجرت ) . همین است و قبلا اشاره کردیم .
احتمال دیگری که در تفسیر این آیه و همچنین آیه 6 سوره تکویر داده شده این است که منظور از فجرت و سجرت همان انفجار و برافروختگی است که اقیانوسها را مبدل به یکپارچه از آتش می کند ، زیرا همانگونه که اشاره کردیم آب از دو عنصر تشکیل یافته که هر دو شدیدا قابل احتراق است ، و اگر بر اثر عواملی آب دریاها تجزیه و تبدیل به ((اکسیژن )) و ((ئیدروژن )) شود بر اثر یک جرقه همگی تبدیل به آتش خواهد شد !
سپس درباره مرحله دوم رستاخیز مرحله تجدید حیات جهان و تجدید حیات مردگان است می فرماید : و در آن هنگام که قبرها زیر و رو شود (و اذا القبور بعثرت ) .
و مردگان بیرون آیند و برای حساب آماده شوند .
((بعثرت )) به معنی زیر و رو شدن و پراکنده گشتن است ، راغب در ((مفردات )) بعید نمی شمرد که این واژه مرکب از دو واژه ((بعث )) و ((اثیرت )) بوده باشد ، و لذا معنی هر دو را در خود جمع کرده ، و در نتیجه به معنی زیر و رو و پراکنده شدن آمده است (نظیر ((بسمله )) که از ((بسم )) و ((الله )) گرفته شده ) .
به هر حال آنچه در آیه فوق آمده شبیه چیزی است که در سوره ((زلزال )) می خوانیم و اخرجت الارض اثقالها : ((زمین ذخائر خود را خارج می سازد))
@@تفسیر نمونه جلد 26 صفحه 212@@@
(بنابر اینکه منظور مردگان مدفون در زمین باشد که یکی از تفسیرهای مشهور این آیه است ) و یا شبیه چیزی که در سوره ((نازعات )) آیه 13 و 14 آمده است : فانما هی زجرة واحدة فاذا هم بالساهرة : ((تنها یک صیحه خواهد بود و به دنبال آن ناگهان همگی بر صفحه زمین ظاهر می شوند)) .
همه این تعبیرات نشان می دهد که زنده شدن و خارج گشتن مردگان از قبرها سریع و ناگهانی صورت می گیرد .
و بعد از ذکر این نشانه ها که قبل از رستاخیز و بعد از آن صورت می گیرد ، سخن نهایی را چنین بیان می کند : ((در آن روز هر کس می داند آنچه را که از قبل فرستاده و آنچه را برای بعد گذاشته است )) (علمت نفس ما قدمت و اخرت ) .
آری آن روز حجابها کنار می رود ، پرده های غرور و غفلت دریده می شود ، و حقایق جهان عریان و آشکار می گردد ، و از آنجا که آن روز ((یوم البروز)) است همه چیز بارز و ظاهر می شود ، و در آنجا است که انسان تمامی اعمال خود را می بیند و از نیک و بد آن آگاه می شود ، چه اعمالی را که از قبل فرستاده ، و چه کارهایی که آثارش بعد از او در دنیا باقیمانده ، و نتائجش به او رسیده است ، مانند خیرات و صدقات جاریه ، و بناها و آثاری که برای مقاصد رحمانی یا شیطانی ساخته ، و از خود بجا نهاده است ، و یا کتابها و آثار علمی و غیر علمی که برای مقاصد نیک و بد تحریر یافته ، و بعد از او مورد بهره برداری دیگران قرار گرفته است ، همچنین سنتهای نیک و بد که اقوامی را به دنبال خود کشانیده .
اینها است نمونه هایی که از کارهایی که نتائجش بعد از انسان به او می رسد و مصداق ((اخرت )) در آیه فوق است .
درست که انسان در این دنیا نیز اجمالا از اعمال خود با خبر است ، ولی
@@تفسیر نمونه جلد 26 صفحه 213@@@
فراموشکاریها و خودخواهیها و حب ذات غالبا مانع می شود که همه را به خاطر بسپارد ، و به عمق آثار اعمال خویش واقف گردد ، ولی در آن روز که انقلاب و تحولی در همه چیز پیدا می شود روح و جان آدمی نیز دستخوش چنین انقلابی می گردد ، آنجاست که به تمام اعمال خود علم تفصیلی و دقیق پیدا می کند بلکه طبق آیه 30 سوره آل عمران ((یوم تجد کل نفس ما عملت من خیر محضرا و ما عملت من سوء)) همه را در مقابل خود حاضر می بیند .
بعضی از مفسران برای آیه تفسیرهای دیگری نیز ذکر کرده اند ، از جمله اینکه منظور کارهایی است که در آغاز عمر مقدم داشته و کارهایی که به اواخر عمر انداخته است ، ولی تفسیر اول از هر جهت مناسب تر است .
ضمنا منظور از ((نفس )) در اینجا هر نفسی از نفوس انسانی است و تمامی افراد بشر را شامل می شود .