همانگونه که در شرح محتوای سوره گفتیم در آغاز این سوره نیز اشاره به حوادث عظیم و عجیب پایان جهان اشاره شده می فرماید :
((در آن هنگام که آسمان شکافته شود)) (و اجرام و کرات آسمانی متلاشی گردد ، و نظام کواکب برهم خورد) (اذا السماء انشقت ) . ** اذا حرف شرط است و جزای آن محذوف می باشد و در تقدیر چنین است اذا السماء انشقت ... لاقی الانسان ربه فحاسبه و جازاه . ***
نظیر آنچه در سوره ((انفطار)) آمده که می فرماید : اذا السماء انفطرت و اذا الکواکب انتثرت : ((در آن زمان که آسمان (و کرات آسمانی ) شکافته و ستارگان پراکنده شوند و فرو ریزند)) (انفطار 1 و 2) .
@@تفسیر نمونه جلد 26 صفحه 297@@@
و این اعلام پایان دنیا و خرابی و فنای آن است .
سپس می افزاید : ((و تسلیم فرمان پروردگارش شود و سزاوار است چنین باشد)) (و اذنت لربها و حقت ) .
مبادا تصور شود که آسمان با آن عظمت کمترین مقاومتی در مقابل این فرمان الهی می کند ، او همچون بنده مطیع و فرمانبرداری است که در برابر این دستور کاملا تسلیم است .
((اذنت )) در اصل از ((اذن )) (بر وزن افق ) به معنی ((گوش )) گرفته شده ، و مفهوم آن استماع کردن و شنوا بودن و در اینجا کنایه از اطاعت فرمان و تسلیم است .
((حقت )) از ماده ((حق )) به معنی شایسته و سزاوار است
چگونه می تواند تسلیم نباشد در حالی که فیض وجود لحظه به لحظه از سوی خداوند به آن می رسد ، و اگر یک آن این رابطه قطع گردد متلاشی و نابود خواهد شد .
آری آسمان و زمین نه تنها در آغاز آفرینش ، طبق آیه 11 سوره فصلت ((قالتا اتینا طائعین )) مطیع فرمان حق بود که در پایان عمر نیز چنین است .
بعضی نیز گفته اند : که منظور از جمله ((حقت )) این است که وحشت و ترس قیامت آنچنان است که سزاوار است آسمانها نیز از هم بشکافد .
ولی تفسیر اول مناسبتر به نظر می رسد .
و در مرحله بعد به وضع ((زمین )) اشاره کرده ، می فرماید : ((و در آن هنگام که زمین کشیده و گسترده شود)) (و اذا الارض مدت ) .
@@تفسیر نمونه جلد 26 صفحه 298@@@
کوهها - به شهادت آیات فراوانی از قرآن - به کلی متلاشی و برچیده می شوند ، و تمام بلندیها و پستیها از میان می رود ، زمین صاف و گسترده و آماده حضور همه بندگان در صحنه می شود ، همانطور که در آیه 105 تا 107 سوره طه می فرماید : و یسئلونک عن الجبال فقل ینسفها ربی نسفا فیذرها قاعا صفصفا لا تری فیها عوجا و لا امتا : ((از تو درباره کوهها سؤال می کنند ، بگو : پروردگارم آنها را بر باد می دهد ، سپس زمین را صاف و هموار می سازد ، به گونه ای که هیچ پستی و بلندی در آن نمی بینی )) !
و چنان دادگاه بزرگی که خلق اولین و آخرین در آن جمعند چنین صحنه ای نیز لازم دارد !
بعضی گفته اند معنی آیه این است که خداوند ، زمین کنونی را در قیامت بسیار گسترده تر از آنچه امروز است می کند تا آمادگی بیشتری برای حشر و نشر خلایق داشته باشد . ** تفسیر فخر رازی ذیل آیات مورد یحث ***
و در سومین مرحله می افزاید : ((زمین آنچه را در درون دارد بیرون افکنده و خالی می شود)) (و القت ما فیها و تخلت ) .
معروف در میان مفسران این است که مفهوم آیه این است که تمام مردگانی که در درون خاک و داخل قبرها آرمیده اند یکباره همه به بیرون پرتاب می شوند ، و لباس حیات و زندگی بر تن می کنند ، شبیه آنچه در سوره ((زلزال )) آمده : و اخرجت الارض اثقالها ((زمین بارهای سنگین خود را خارج می کند))
یا آنچه در سوره نازعات آیه 13 و 14 آمده : فانما هی زجرة واحدة فاذا هم بالساهرة : ((تنها یک صیحه زده می شود ، و به دنبال آن همگی بر صفحه
@@تفسیر نمونه جلد 26 صفحه 299@@@
زمین ظاهر می شوند)) !
بعضی از مفسران گفته اند علاوه بر انسانها ، معادن و گنجهای نهفته درون زمین نیز همگی بیرون می ریزد .
این احتمال نیز در تفسیر آیه وجود دارد که مواد مذاب درون زمین با زلزله های هولناک و وحشتناک به کلی بیرون می ریزد ، و همه پستیها را پر می کنند و سپس درون زمین خالی و آرام می گردد .
جمع میان این معانی نیز بی مانع است .
باز به دنبال این سخن می افزاید : ((زمین تسلیم فرمان پروردگارش شود و شایسته است که تسلیم باشد)) (و اذنت لربها و حقت ) .
این حوادث عظیم که با تسلیم کامل همه موجودات تواءم است ، از یکسو بیانگر فنای این دنیا است ، فنای زمین و آسمان و انسانها و گنجها و گنجینه ها ، و از سوی دیگر دلیل بر ایجاد نقطه عطفی است در جهان آفرینش ، و مرحله نوین و تازه هستی .
و از سوی سومی نشانه قدرت خداوند بزرگ است ، بر همه چیز مخصوصا بر مساءله معاد و رستاخیز .
آری هنگامی که این حوادث واقع شود ، انسان ، نتیجه اعمال نیک و بد خود را می بیند (و این جمله ای است که در تقدیر است ) .
سپس انسانها را مخاطب ساخته و سرنوشت آنها را در مسیری که در پیش دارند برای آنها روشن می کند ، می فرماید : ((ای انسان تو با تلاش و رنج و زحمت به سوی پروردگارت پیش می روی ، و سرانجام او را ملاقات خواهی کرد)) (یا ایها الانسان انک کادح الی ربک کدحا فملاقیه ) .
@@تفسیر نمونه جلد 26 صفحه 300@@@
((کدح )) (بر وزن مدح ) به معنی تلاش و کوششی است که با رنج و تعب همراه باشد ، و در جسم و جان اثر بگذارد ، و لذا به گاو سخت کوشی که آثار کار کردن در جسم او ظاهر شده ((ثور فیه کدوح )) می گویند .
در تفسیر ((کشاف )) و ((فخر رازی )) و ((روح المعانی )) آمده است که : این کلمه در اصل به معنی خراشی است که بر پوست تن وارد می شود ، و به همین مناسبت به تلاشهایی که در روح انسان اثر می گذارد ، اطلاق شده است .
این آیه اشاره به یک اصل اساسی در حیات همه انسانها است ، که همواره زندگی آمیخته با زحمت و رنج و تعب است ، حتی اگر هدف رسیدن به متاع دنیا باشد ، تا چه رسد به اینکه هدف آخرت و سعادت جاویدان و قرب پروردگار باشد ، این طبیعت زندگی دنیا است ، حتی افرادی که در نهایت رفاه زندگی می کنند آنها نیز از رنج و زحمت و درد بر کنار نیستند .
تعبیر به ((ملاقات پروردگار)) در اینجا ، خواه اشاره به ملاقات صحنه قیامت که صحنه حاکمیت مطلقه او است باشد ، یا ملاقات جزا و پاداش و کیفر او ، یا ملاقات خود او از طریق شهود باطن ، نشان می دهد که این رنج و تعب تا آن روز ادامه خواهد یافت ، و زمانی به پایان می رسد که پرونده این دنیا بسته شود و انسان با عملی پاک خدای خویش را ملاقات کند .
آری راحتی بی رنج و تعب ، تنها در آنجا است .
خطاب به ((انسان )) که همه نوع انسان را شامل می شود (با توجه به تکیه بر انسانیت انسان ) بیانگر این حقیقت است که خداوند نیروهای لازم را برای این حرکت مستمر الهی در وجود این اشرف مخلوقات آفرید .
و تکیه بر عنوان ((رب )) (پروردگار) اشاره به این است که این سعی و تلاش جزئی از برنامه ربوبیت و تکامل و تربیت انسان است .
آری ما همه مسافرانی هستیم که از سرحد عدم بار سفر بسته ، و به اقلیم
@@تفسیر نمونه جلد 26 صفحه 301@@@
وجود گام نهاده ایم ، ما همه رهرو منزل عشق او هستیم ، و به طلبکاری مهر گیاه رخ دوست آمده ایم .
نظیر این تعبیر در آیات دیگر قرآن نیز آمده است ، مانند : و ان الی ربک المنتهی : ((و اینکه همه امور به پروردگارت باز می گردد و تمام خطوط به او منتهی می شود)) (نجم 42) و نیز می فرماید و الی الله المصیر ((بازگشت همه به سوی خداوند است )) (فاطر 18) .
و آیات دیگر که همه حاکی از این سیر دائمی تکامل موجودات به سوی پروردگار متعال است .
ولی در اینجا انسانها به دو گروه تقسیم می شوند همانگونه که می فرماید : ((اما کسی که نامه اعمالش به دست راستش داده شده )) (فاما من اوتی کتابه بیمینه ) .
((به زودی حساب آسانی برای او می شود)) (فسوف یحاسب حسابا یسیرا) .
((و مسرور و خوشحال به اهل و خانواده اش باز می گردد)) (و ینقلب الی اهله مسرورا) .
اینها کسانی هستند که در مدار اصلی آفرینش ، در همان مداری که خداوند برای این انسان و سرمایه ها و نیروهای او تعیین کرده حرکت می کنند ، و تلاش و کوشش آنها همواره برای خدا ، و سعی و حرکتشان به سوی خدا است ، در آنجا نامه اعمالشان را به دست راستشان می دهند که این نشانه پاکی عمل و
@@تفسیر نمونه جلد 26 صفحه 302@@@
صحت ایمان و نجات در قیامت است ، و مایه سرافرازی و سربلندی در برابر اهل محشر
هنگامی که در پای میزان عدل قرار می گیرند ، میزانی که کمترین وزنها را می سنجد ، خداوند حساب را بر آنها آسان می گیرد ، از لغزشهایشان می گذرد ، و به خاطر ایمان و اعمال صالح ، سیئات آنها را تبدیل به حسنات می کند .
در اینکه منظور از ((حساب یسیر)) چیست بعضی گفته اند : منظور حساب سهل و آسان است که سخت گیری و دقت در آن نباشد ، از سیئات بگذرد و حسنات را پاداش دهد .
در حدیثی از پیغمبر اکرم (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) می خوانیم : ثلاث من کن فیه حاسبه الله حسابا یسیرا ، و ادخله الجنة برحمته .
قالوا : و ما هی یا رسول الله ؟ ! قال : تعطی من حرمک ، و تصل من قطعک و تعفو عمن ظلمک : ((سه چیز در هر کس باشد خداوند حساب او را آسان می کند ، و او را به رحمتش در بهشت وارد می سازد .
عرض کردند : آنها چه چیز است ای رسول خدا ؟ ! فرمود : عطا کنی به کسی که تو را محروم کرده ، و پیوند برقرار سازی با کسی که از تو بریده ، و عفو کنی کسی را که به تو ستم کرده است )) . ** مجمع البیان ذیل آیات مورد بحث . ***
این مطلب نیز از روایات استفاده می شود که دقت و سخت گیری در حساب در قیامت به میزان عقل و دانش انسانها بستگی دارد ، چنانکه امام باقر (علیه السلام ) می فرماید : انما یداق الله العباد فی الحساب یوم القیامة علی ما آتاهم من العقول فی الدنیا : ((خداوند در قیامت در حساب بندگان به اندازه عقلی که در دنیا به آنها داده است دقت و سخت گیری می کند)) ! . ** نور الثقلین جلد 5 صفحه 537 . ***
@@تفسیر نمونه جلد 26 صفحه 303@@@
و برای ((اهل )) در آیات فوق تفسیرهای مختلفی ذکر کرده اند ، بعضی گفته اند : منظور همسر و فرزندان با ایمان او است که مؤمنان در بهشت به آنها می رسند ، و این خود نعمت بزرگی است که انسان افراد مورد علاقه اش را در بهشت ببیند ، و در کنار آنها باشد .
بعضی دیگر ((اهل )) را به معنی حوریان بهشتی گرفته اند که برای مؤمنان تعیین شده اند ، و بعضی آن را به افراد با ایمانی که در دنیا مورد علاقه او بودند و در خط او قرار داشتند تفسیر کرده اند .
جمع میان این معانی نیز ممکن است .