تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه ، جلد26
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

مؤمنان در برابر کوره های آدم سوزی !

می دانیم مسلمانان مکه در آغاز سخت در فشار بودند ، و دشمنان هرگونه شکنجه را درباره آنان روا می داشتند ، و همانگونه که در شرح محتوای سوره گفتیم هدف از نزول این سوره هشداری است به این شکنجه گران که سرنوشت اقوام مشابه خود را در گذشته تاریخ به خاطر بیاورند ، و از سوی دیگر تسلی و دلداری و تقویت روحیه مؤمنان نخستین است و درسی است برای همه مسلمانان در طول تاریخ .

نخست می فرماید : ((سوگند به آسمان که دارای برجهای بسیار است )) (و السماء ذات البروج ) .

@@تفسیر نمونه جلد 26 صفحه 328@@@

((بروج )) جمع ((برج )) در اصل به معنی قصر است ، و بعضی آن را به معنی ((شی ء ظاهر و آشکار)) می دانند ، و نامگذاری قصرها و عمارتهای بلند و مرتفع را به این نام به خاطر وضوح و ظهورشان دانسته اند ، به همین جهت قسمت مخصوصی از دیوار اطراف شهر یا محل اجتماع لشکر که بروز و ظهور خاصی دارد ((برج )) نامیده می شود ، و هنگامی که زن زینت خود را آشکار سازد ((تبرجت المراة )) می گویند . ** بعضی از محققین معتقدند که این کلمه از واژه فارسی برز که معنی بلندی و بزرگی و شکوه است گرفته شده ( به برهان قاطع و حاشیه آن مراجعه شود ) . ***

برجهای آسمانی یا به معنی ستارگان درخشان و روشن آسمان است یا به معنی ((صورتهای فلکی )) است ، یعنی مجموعه ای از ستارگان که در نظر ما شباهت به یکی از موجودات زمینی دارد ، و برجهای دوازدهگانه دوازده صورت فلکی است که خورشید در مسیر سالانه خود در هر ماه محاذی یکی از آنها قرار می گیرد (البته خورشید حرکت نمی کند بلکه زمین به دور آن می گردد ولی به نظر می رسد که خورشید جا به جا می شود و محاذی یکی از این صورتهای فلکی می گردد) . ** این صورتهای دوازدهگانه عبارتند از حمل ، ثور ، جوزا ، سرطان ، اسد ، سنبله ، میزان ، عقرب ، قوس ، جدی ، دلو ، وحوت که به ترتیب به صورتهای گوسفند ، گاو دو پسر بچه که مشغول گردو بازی هستند ، خرچنگ ، شیر ، خوشه ، ترازو ، عقرب ، کمان ، بز ، دلو ، و ماهی است . ***

سوگند به هر یک از این معانی باشد حکایت از عظمت آن می کند ، عظمتی که شاید در آن زمان در نظر عرب روشن نبود ، ولی امروز برای ما کاملا شناخته شده است ، هر چند بیشتر به نظر می رسد که منظور همان ستارگان درخشان آسمانی باشد .

@@تفسیر نمونه جلد 26 صفحه 329@@@

لذا در حدیثی آمده است که از پیغمبر اکرم (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) تفسیر این آیه را خواستند فرمود : ((منظور کواکب و ستارگان است )) . ** در المنثور جلد 7 صفحه 331 . ***

سپس می افزاید : ((و سوگند به آن روز موعود)) (روز رستاخیز) (و الیوم الموعود) .

همان روزی که تمام انبیا و پیامبران الهی آن را وعده داده اند و صدها آیه قرآن مجید از آن خبر می دهد ، همان روزی که میعاد و وعده گاه همه اولین و آخرین است و روزی است که باید حساب همگان تصفیه شود .

و در سومین و چهارمین سوگند می فرماید : ((و قسم به شاهد و مشهود)) (و شاهد و مشهود) .

در اینکه منظور از ((شاهد)) و ((مشهود)) چیست ؟ تفسیرهای بسیار فراوانی ذکر کرده اند که بالغ بر سی تفسیر می شود ، و مهمترین آنها تفسیرهای زیر است :

1 - ((شاهد)) شخص پیغمبر اکرم (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) است چنانکه قرآن می گوید : یا ایها النبی انا ارسلناک شاهدا و مبشرا و نذیرا : ((ای پیغمبر ما تو را شاهد و بشارت دهنده و بیم دهنده فرستادیم )) (احزاب 45) .

و ((مشهود)) همان روز قیامت است ، چنانکه قرآن می گوید ذلک یوم مجموع له الناس و ذلک یوم مشهود : ((روز قیامت روزی است که همه مردم در آن جمع می شوند ، و روزی است کاملا ((مشهود)) و آشکار)) (هود 103) .

2 - شاهد گواهان عمل انسانند ، مانند اعضای پیکر او چنانکه در آیه 24

@@تفسیر نمونه جلد 26 صفحه 330@@@

سوره نور می خوانیم : یوم تشهد علیهم السنتهم و ایدیهم و ارجلهم بما کانوا یعملون : ((روزی که زبانها و دستها و پاهایشان به اعمالی که انجام داده اند گواهی می دهد)) .

و ((مشهود)) انسانها و اعمال آنها هستند .

3 - ((شاهد)) به معنی روز جمعه است که شاهد اجتماع مسلمین در مراسم بسیار مهم نماز آن روز است .

و مشهود روز عرفه است که زائران بیت الله الحرام شاهد و ناظر آن روزند ، در روایتی از پیغمبر اکرم (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) و امام باقر (علیه السلام ) و امام صادق (علیه السلام ) این تفسیر نقل شده است . ** مجمع البیان جلد 10 صفحه 466 . ***

4 - ((شاهد)) روز عید قربان و ((مشهود)) روز عرفه (روز ما قبل آن ) می باشد .

در حدیثی آمده است که ((مردی وارد مسجد پیغمبر اکرم (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) شد کسی را دید که نشسته و از رسول الله (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) حدیث نقل می کند ، می گوید : تفسیر این آیه را از او خواستم گفت : آری ((شاهد)) روز جمعه و ((مشهود)) روز عرفه است ، از او گذشتم به دیگری رسیدم که از رسول الله (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) سخن می گوید ، تفسیر همین آیه را از او خواستم ، گفت : ((شاهد)) روز جمعه و ((مشهود)) روز عید قربان است ، از او نیز گذشتم به نوجوانی رسیدم خوشرو که او نیز از رسول خدا حدیث می گفت گفتم : از تفسیر این آیه برایم سخن بگو ، گفت : ((شاهد)) محمد (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) است و ((مشهود)) روز قیامت آیا نشنیده ای که خداوند می فرماید : ((یا ایها النبی انا ارسلناک شاهدا و مبشرا و نذیرا)) و نیز نشنیده ای که می گوید : ذلک یوم مجموع له الناس ‍ و ذلک یوم مشهود .

من سؤال کردم نخستین نفر که بود گفتند : ابن عباس ، دومین نفر را

@@تفسیر نمونه جلد 26 صفحه 331@@@

پرسیدم ، گفتند : عبدالله بن عمر ، و از سومین نفر سؤال کردم گفتند : حسن بن علی (علیه السلام ) است ! ** نور الثقلین جلد 5 صفحه 543 همین مضمون را ابواالفتوح رازی و طبرسی در تفسیرهایشان آورده اند . ***

5 - منظور از ((شاهد)) شبها و روزها است ، و ((مشهود)) بنی آدم است که به اعمال او گواهی می دهد ، همان گونه که در دعای امام زین العابدین (علیه السلام ) در دعای صباح و مساء می خوانیم : هذا یوم حادث جدید و هو علینا شاهد عتید ، ان احسنا ودعنا بحمد ، و ان اسانا فارقنا بذنب : ((این روز تازه ای است که شاهد آماده بر اعمال ما است ، اگر نیکی کنیم با حمد و سپاس ما را وداع می گوید ، و اگر بد کنیم با نکوهش و مذمت از ما جدا می شود)) . ** صحیفه سجادیه دعای ششم . ***

6 - منظور از ((شاهد)) ملائکه و ((مشهود)) قرآن است .

7 - منظور از ((شاهد)) حجر الاسود و ((مشهود)) حاجیانند که در کنار آن می آیند و دست بر آن می نهند .

8 - ((شاهد)) خلق است و ((مشهود)) حق است .

9 - منظور از ((شاهد)) امت اسلامی است و ((مشهود)) امتهای دیگر همانگونه که در آیه 143 سوره بقره آمده است : لتکونوا شهداء علی الناس ((هدف این است که شما گواه بر دیگر امتها باشید)) .

10 - ((شاهد)) پیامبر اسلام (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) و ((مشهود)) سایر انبیاء هستند ، به گواهی آیه 41 سوره نساء و جئنابک علی هؤلاء شهیدا : ((در آن روز ما تو را به عنوان گواه بر آنها (بر پیامبران دیگر) می آوریم )) .

11 - یا اینکه ((شاهد)) پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) و ((مشهود)) امیر مؤمنان علی (علیه السلام ) است .

@@تفسیر نمونه جلد 26 صفحه 332@@@

البته تناسب این آیه با آیات قبل ایجاب می کند که اشاره به شهود روز قیامت باشد ، اعم از پیامبر اسلام (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) یا سایر پیامبران نسبت به امتهای خود ، و ملائکه و فرشتگان و اعضاء پیکر آدمی و شب و روز ، و مانند آنها ، و ((مشهود)) انسانها یا اعمال آنها است .

و به این ترتیب بسیاری از تفاسیر فوق درهم ادغام می شود و در یک مجموعه با یک مفهوم وسیع خلاصه می گردد

ولی تفسیرهایی مانند روز ((جمعه )) و روز ((عرفه )) و روز ((عید)) از این معنی جدا است ، هر چند آنها نیز از شهود روز محشر و گواهان اعمال انسانها هستند ، بلکه هر یک از این ایام پر اجتماع خود صحنه ای از رستاخیز در این دنیا محسوب می شود .

با توجه به این بیان روشن می شود که میان تفاسیر فوق تضادی وجود ندارد ، و ممکن است در مفهوم گسترده ((شاهد)) و ((مشهود)) جمع باشد ، و این از نشانه های عظمت قرآن است که مفاهیمی چنان گسترده دارد که تفسیرهای زیادی را در خود جای می دهد ، چرا که ((شاهد)) هرگونه گواه را شامل می شود ، و ((مشهود)) هر چیزی را که بر آن گواهی می دهند ، و اینکه هر دو به صورت نکره ذکر شده است اشاره به عظمت این شاهد و مشهود است که در تمام تفسیرهای بالا به خوبی منعکس می باشد .

نکته قابل توجه اینکه پیوند ظریفی در میان این قسمتهای چهارگانه از یکسو ، و مطلبی که برای آن سوگند یاد شده از سوی دیگر وجود دارد ، آسمان و ستارگان درخشان و برجهای موزونش همگی نشانه نظم و حساب است و ((یوم موعود)) صحنه روشنی از حساب و کتاب ، و شاهد و مشهود نیز وسیله ای است برای رسیدگی دقیق به این حساب ، وانگهی همه این سوگندها برای آن است که به شکنجه گران ظالم هشدار دهد اعمال آنها در برابر مؤمنان راستین

@@تفسیر نمونه جلد 26 صفحه 333@@@

همگی ثبت و ضبط ، و برای روز موعود نگهداری می شود ، و شهودی که گرداگرد وجود شما را فرا گرفته اند ، اعم از فرشتگان ، و اعضای پیکر و شبها و روزها ، و مانند آن همه این کارها را زیر نظر دارند و در آن روز گواهی می دهند . ** بنابر این جواب قسم در اینجا محذوف است ، و جمله قتل اصحاب الاخدود یا ان الذین فتنوا المومنین و المومنات بر آن دلالت دارد ، و در تقدیر چنین است اقسم بهذه الاموران الذین فتنوا المومنین و المومنات معذبون ملعونون کمالعن اصحاب الاخدود . ***

لذا بعد از این سوگندها می فرماید : ((مرگ و عذاب بر صاحبان گودال شکنجه باد)) ! (قتل اصحاب الاخدود) .

((همان گودالهای پرآتش و پرهیزم که شعله های عظیم داشت )) (النار ذات الوقود) .

((در آن هنگام که در کنار آن گودال آتش (با خونسردی ) نشسته بودند)) (اذ هم علیها قعود) .

((و آنچه را که نسبت به مؤمنان انجام می دادند تماشا می کردند)) ! (و هم علی ما یفعلون بالمؤمنین شهود) .

((اخدود)) به گفته ((راغب )) در ((مفردات )) به معنی شکاف وسیع و عمیق و گسترده در زمین است ، یا به تعبیر دیگر گودالها و خندقهای بزرگ را گویند ، و جمع آن ((اخادید)) و در اصل از ((خد)) انسان گرفته شده که به معنی دو

@@تفسیر نمونه جلد 26 صفحه 334@@@

فرورفتگی است که در دو طرف بینی انسان در سمت راست و چپ قرار دارد (و به هنگام گریه اشک بر آن جاری می شود) و سپس کنایتا بر گودالی که بر صورت زمین ظاهر می شود اطلاق شده (و بعدا به صورت یک معنی حقیقی درآمده است ) .

در اینکه این گروه شکنجه گر چه اشخاصی بودند ؟ و در چه زمانی می زیستند ؟ مفسران و ارباب تواریخ نظرات مختلفی دارند که شرح آن به خواست خدا در نکات ذیل آیات می آید ، ولی قدر مسلم این است که آنها خندقهای بزرگی از آتش فراهم ساخته بودند ، و مؤمنان را وادار می کردند که دست از ایمان خود بردارند ، هنگامی که با مقاومت آنان روبرو می شدند آنها را در این کوره های آدم سوزی انداخته ، به آتش ‍ می کشیدند !

((وقود)) در اصل به معنی ماده ای است که آتش با آن می افروزند ، (مانند هیزم ) و تعبیر به ((ذات الوقود)) با اینکه همه آتشها احتیاج به هیزم و مانند آن دارد اشاره به کثرت مواد آتش زایی است که آنها به کار می گرفتند ، و طبعا آتش آن بسیار دامنه دار و پر شعله ای به وجود می آمد و اگر بعضی ((ذات الوقود)) را در اینجا به معنی آتش شعله ور تفسیر کرده اند ، ظاهرا به همین دلیل است ، نه آنچه بعضی پنداشته اند که ((وقود)) دارای دو معنی است یکی هیزم و دیگری ((شعله )) و تاءسف خورده اند که چرا مفسران و مترجمان به این نکته توجه نکرده اند !

منظور از آیه ((اذ هم علیها قعود)) و آیه بعد ، این است که گروهی با کمال خونسردی نشسته بودند و صحنه های شکنجه را تماشا می کردند و لذت می بردند که این خود نشانه نهایت قساوت آنها بود .

بعضی نیز گفته اند این گروه ماءمور بازجویی و اجبار مؤمنان به ترک مذهب حق بودند .

بعضی نیز آنها را دو گروه دانسته اند گروهی ((شکنجه گر)) و گروهی

@@تفسیر نمونه جلد 26 صفحه 335@@@

((تماشاچی )) و از آنجا که تماشاچیان راضی به اعمال شکنجه گران بودند این فعل به همه آنها نسبت داده شده است ، و این طبیعی است که در یک چنین برنامه ای همیشه گروهی عاملند ، و گروهی تماشاگر ، بعلاوه سران آنها معمولا دستور می دهند و عمال از قشرهای پایین ترند .

این نیز گفته شده است که گروهی نشسته بودند و مراقب عمال شکنجه بودند تا از برنامه خود تخلف نکنند ، و نزد سلطان شهادت دهند که آنها وظائف خود را به خوبی انجام می دادند !

ترکیب آن جمعیت از همه این گروه های مختلف نیز بعید به نظر نمی رسد ، بنابراین جمع میان همه این تفسیرها نیز ممکن است .

و به هر حال جمله ((یفعلون )) به صورت فعل مضارع دلیل بر این است که این عمل مدتی استمرار داشت و یک حادثه زودگذر نبود .

سپس می افزاید : ((آنها (شکنجه گران ) هیچ ایرادی بر آنان (مؤمنان ) نداشتند جز اینکه به خداوند عزیز حمید ایمان آورده بودند)) ؟ ! (و ما نقموا منهم الا ان یؤمنوا بالله العزیز الحمید) .

آری تنها جرم و گناهشان همان ایمان به خداوند یگانه یکتا بود ، خداوند قادر که شایسته هر گونه ستایش و جامع هر گونه کمال است ، آیا ایمان به چنین خداوندی گناه بود ؟ یا ایمان به بتهای فاقد عقل و شعور و خالی از هر گونه شایستگی ؟ !

((نقموا)) از ماده ((نقم )) (بر وزن قلم ) به معنی انکار و عیب گرفتن چیزی است یا به زبان و یا عملا از طریق مجازات ، و ((انتقام )) نیز از همین ماده است .

@@تفسیر نمونه جلد 26 صفحه 336@@@

مسلما چنین کاری در مقابل یک جرم بزرگ و گناه آشکار انجام می گیرد ، نه در مقابل ایمان به خداوند توانا و شایسته هر گونه حمد و ستایش ، و این نشان می دهد که تا چه حد فرهنگ آن قوم منحط و تحریف یافته بود که بزرگترین افتخارات نزد آنها بزرگترین جرم و گناه بود .

به هر حال این شبیه چیزی است که در آیه 59 سوره مائده آمده که ساحران بعد از ایمان به موسی و تهدید به شکنجه و قتل از ناحیه فرعون ، به او گفتند : و ما تنقم منا الا ان آمنا بایات ربنا : ((تو انتقامی از ما نمی گیری مگر از این جهت که به آیات پروردگارمان ایمان آورده ایم )) .

تعبیر به ((عزیز)) (قدرتمند شکست ناپذیر) و ((حمید)) (شایسته هر گونه ستایش و دارای هر گونه کمال ) در حقیقت پاسخی است به جنایتهای آنها ، و دلیلی است بر ضد آنان ، یعنی مگر ایمان به چنین خدایی جرم و گناه است ؟ ! و در ضمن تهدید و هشداری نیز به این شکنجه گران در طول تاریخ محسوب می شود که خداوند عزیز و حمید در کمین آنها است .

سپس به بیان دو وصف دیگر از اوصاف این معبود بزرگ پرداخته می افزاید : ((همان خدایی که حکومت آسمانها و زمین از آن او است و بر همه چیز شاهد و گواه و حاضر است )) (الذی له ملک السموات و الارض و الله علی کل شی ء شهید) .

در حقیقت این چهار وصف از اوصافی است که شایستگی برای عبودیت را مسلم می کند ، قدرت و توانایی ، واجد هر گونه کمال بودن ، مالکیت آسمانها و زمین ، و آگاهی از همه چیز .

در ضمن بشارتی است به مؤمنان که خدا حاضر و ناظر است و صبر و شکیبایی

@@تفسیر نمونه جلد 26 صفحه 337@@@

و استقامتشان را در راه حفظ ایمان می بیند ، و ناظر ایثارگری و فداکاریهای آنها است و البته توجه به این حقیقت به آنها نیرو و نشاط می دهد .

از سوی دیگر تهدیدی است برای دشمنان آنها و هشداری است که اگر خدا مانع کار آنها نمی شود نه به خاطر ناتوانی است ، بلکه به خاطر آزمون و امتحان است ، و سرانجام طعم تلخ عذاب دردناک خدا را خواهند چشید .