تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه ، جلد26
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

آیه 1 - 10

آیه و ترجمه

بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

عَبَس وَ تَوَلی (1) أَن جَاءَهُ الاَعْمَی (2) وَ مَا یُدْرِیک لَعَلَّهُ یَزَّکی (3) أَوْ یَذَّکَّرُ فَتَنفَعَهُ الذِّکْرَی (4) أَمَّا مَنِ استَغْنی (5) فَأَنت لَهُ تَصدَّی (6) وَ مَا عَلَیْک أَلا یَزَّکی (7) وَ أَمَّا مَن جَاءَک یَسعَی (8) وَ هُوَ یخْشی (9) فَأَنت عَنْهُ تَلَهَّی (10)

@@تفسیر نمونه جلد 26 صفحه 123@@@

ترجمه :

بنام خداوند بخشنده بخشایشگر

1 - چهره درهم کشید و روی برتافت !

2 - از اینکه نابینایی به سراغ او آمده بود .

3 - تو چه می دانی شاید او پاکی و تقوی پیشه کند ؟

4 - یا متذکر گردد و این تذکر به حال او مفید باشد .

5 - اما آن کس که مستغنی است

6 - تو به او روی می آوری !

7 - در حالی که اگر او خود را پاک نسازد چیزی بر تو نیست .

8 - اما کسی که به سراغ تو می آید و کوشش می کند ،

9 - و از خدا ترسان است ،

10 - تو از او غافل می شوی .

نکته : شاءن نزول :

این آیات اجمالا نشان می دهد که خداوند کسی را در آنها مورد عتاب قرار داده به خاطر اینکه فرد یا افراد غنی و ثروتمندی را بر نابینای حقطلبی مقدم داشته است ، اما این شخص مورد عتاب کیست ؟ در آن اختلاف نظر است :

مشهور در میان مفسران عامه و خاصه این است که :

عده ای از سران قریش مانند عتبة بن ربیعه ، ابوجهل ، عباس بن عبد المطلب ، و جمعی دیگر ، خدمت پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) بودند و پیامبر مشغول تبلیغ و دعوت آنها به سوی اسلام بود و امید داشت که این سخنان در دل آنها مؤثر شود (و مسلما اگر اینگونه افراد اسلام را می پذیرفتند گروه دیگری را به اسلام می کشاندند و هم کارشکنیهای آنها از میان می رفت و از هر دو جهت به نفع اسلام بود) در این میان ((عبد الله بن ام مکتوم )) که مرد نابینا و ظاهرا فقیری بود وارد مجلس شد ،

@@تفسیر نمونه جلد 26 صفحه 124@@@

و از پیغمبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) تقاضا کرد آیاتی از قرآن را برای او بخواند و به او تعلیم دهد ، و پیوسته سخن خود را تکرار می کرد و آرام نمی گرفت ، زیرا دقیقا متوجه نبود که پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) با چه کسانی مشغول صحبت است .

او آنقدر کلام پیغمبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) را قطع کرد که حضرت (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) ناراحت شد ، و آثار ناخشنودی در چهره مبارکش نمایان گشت و در دل گفت : این سران عرب پیش خود می گویند پیروان محمد (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) نابینایان و بردگانند ، و لذا رو از ((عبدالله )) برگرداند ، و به سخنانش با آن گروه ادامه داد .

در این هنگام آیات فوق نازل شد (و در این باره پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) را مورد عتاب قرار داد) رسول (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) بعد از این ماجرا ((عبدالله )) را پیوسته گرامی می داشت ، و هنگامی که او را می دید می فرمود : مرحبا بمن عاتبنی فیه ربی : ((مرحبا به کسی که پروردگارم به خاطر او مرا مورد عتاب قرار داد)) و سپس به او می فرمود : ((آیا حاجتی داری آنرا انجام دهم ؟)) و پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) دو بار او را در غزوات اسلامی در مدینه جانشین خویش قرار داد . ** مجمع البیان جلد 10 صفحه 437 . ***

شاءن نزول دومی که برای آیات فوق نقل شده این است که این آیات درباره مردی از ((بنی امیه )) نازل شده که نزد پیامبر نشسته بود ، در همان حال ((عبدالله بن ام مکتوم )) وارد شد ، هنگامی که چشمش ‍ به ((عبدالله )) افتاد خود را جمع کرد ، مثل اینکه می ترسید آلوده شود و قیافه درهم کشیده و صورت خود را برگردانید ، خداوند در آیات فوق عمل او را نقل کرده ، و مورد ملامت و سرزنش قرار داده است ، این شاءن نزول در حدیثی از امام صادق (علیه السلام ) نقل شده است .

محقق بزرگ شیعه مرحوم سید مرتضی این شاءن نزول را پذیرفته است .

@@تفسیر نمونه جلد 26 صفحه 125@@@

البته در آیه چیزی که صریحا دلالت کند که منظور شخص پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) است وجود ندارد تنها چیزی که می تواند قرینه ای بر این معنی باشد خطابهایی است که از آیات 8 تا 10 این سوره آمده که می گوید : ((کسی که پیوسته (برای شنیدن آیات خدا) به سرعت سراغ تو می آید ، و از خدا می ترسد ، تو از او غافل می شوی !))

این چیزی است که بهتر از هر کس در مورد پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) می تواند صادق باشد .

ولی به گفته مرحوم ((سید مرتضی )) قرائنی نیز در این آیات وجود دارد که نشان می دهد منظور شخص پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) نیست از جمله اینکه :

((عبوس بودن )) از صفات پیامبران مخصوصا پیغمبر اسلام نیست ، او حتی نسبت به دشمنان خود با چهره گشاده سخن می گفت ، تا چه رسد به مؤمنان حقیقت جو .

دیگر اینکه پرداختن به اغنیا و غافل شدن از فقرای حق طلب با اخلاق آن حضرت که در آیه 4 سوره ((ن )) به آن اشاره شده و انک لعلی خلق عظیم : ((تو اخلاق عظیم و برجسته ای )) داری هرگز نمی سازد ، (بخصوص اینکه معروف است سوره ((ن )) قبل از سوره عبس نازل شده است ) . ** همان مدرک . ***

ولی به فرض که شاءن نزول اول واقعیت داشته باشد این مطلب در حد ترک اولایی بیش نیست : و کاری که منافات با مقام عصمت داشته باشد در آن مشاهده نمی شود .

زیرا ((اولا)) پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) هدفی جز نفوذ در سران قریش ، و گسترش دعوت اسلام از این طریق ، و درهم شکستن مقاومت آنها ، نداشت .

@@تفسیر نمونه جلد 26 صفحه 126@@@

((ثانیا)) چهره درهم کشیدن در برابر یک مرد نابینا مشکلی ایجاد نمی کند چرا که او نمی بیند ، به علاوه عبد الله بن ام مکتوم نیز رعایت آداب مجلس را نکرده بود زیرا که هنگامی که می شنود پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) با گروهی مشغول صحبت است نباید سخن او را قطع کند .

ولی از آنجا که خداوند اهمیت فوق العاده ای به محبت و ملاطفت کردن با مؤمنان مستضعف حقیقت طلب می دهد همین مقدار بی اعتنایی را در برابر این مرد مؤمن برای پیامبرش نمی پسندد و او را مورد عتاب قرار می دهد ، اینها همه از یک سو .

از سوی دیگر ، اگر به این آیات از زاویه حقانیت و عظمت پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) نگاه کنیم ، می بینیم در سرحد یک معجزه است ، چرا که رهبر بزرگ اسلام در کتاب آسمانی خود آنچنان مسؤولیت برای خود ذکر می کند که حتی کوچکترین ترک اولی ، یعنی بی اعتنایی مختصری نسبت به یک مرد نابینای حق طلب ، را مورد عتاب خداوند می بیند ، این دلیل زنده ای است بر اینکه این کتاب آسمانی از سوی خدا است و او پیامبر صادق است ، مسلما اگر این کتاب از سوی خداوند نبود چنین محتوایی نداشت .

و عجبتر اینکه پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) طبق روایتی که در بالا آوردیم هر وقت ((عبد الله بن ام مکتوم )) را می دید به یاد این ماجرا می افتاد و او را بسیار احترام می کرد .

و از سوی دیگر این آیات می تواند بیانگر فرهنگ اسلام در بر خورد با مستضعفان و مستکبران باشد ، که چگونه مرد فقیر نابینای مؤمنی را بر آن همه اغنیا و سران قدرتمند مشرک عرب مقدم می شمرد ، این به خوبی نشان می دهد که اسلام حامی مستضعفان و دشمن مستکبران است .

در پایان این سخن بار دیگر تکرار می کنیم که مشهور در میان مفسران

@@تفسیر نمونه جلد 26 صفحه 127@@@

گرچه شاءن نزول اول است ولی باید اعتراف کرد که در خود آیه چیزی که صریحا دلیل بر این معنی باشد که منظور پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) است وجود ندارد .

تفسیر :