تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه ، جلد26
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

به سپیده صبح شما سوگند !

در آغاز این سوره به پنج سوگند بیدارگر اشاره شده :

نخست می فرماید : ((قسم به فجر و شکافتن پرده سیاه شب )) (و الفجر) .

((و قسم به شبهای دهگانه )) (و لیال عشر) .

((فجر)) در اصل به معنی شکافتن وسیع است ، و از آنجا که نور صبح تاریکی شب را می شکافد از آن تعبیر به ((فجر)) شده است ، و می دانیم فجر بر دو گونه است ((کاذب )) و ((صادق )) .

فجر کاذب همان سپیدی طولانی است که در آسمان ظاهر می شود و آن را تشبیه به دم روباه می کنند که نقطه باریک آن در طرف افق است و قاعده مخروط آن در وسط آسمان .

فجر صادق از همان ابتدا در افق گسترش پیدا می کند ، صفا و نورانیت و شفافیت خاصی دارد ، مانند یک نهر آب زلال افق مشرق را فرا می گیرد ، و بعد در تمام آسمان گسترده می شود .

فجر صادق اعلام پایان شب ، و آغاز روز است ، در این موقع روزهداران باید امساک کنند ، و وقت نماز صبح وارد می شود .

بعضی ((فجر)) را در این آیه به معنی مطلق آن یعنی سپیده صبح تفسیر کرده اند که مسلما یکی از نشانه های عظمت خداوند است ، نقطه عطفی است در زندگی انسانها و تمام موجودات زمینی ، و آغاز حاکمیت نور و پایان گرفتن ظلمت است ، آغاز جنبش و حرکت موجودات زنده ، و پایان یافتن خواب و سکوت

@@تفسیر نمونه جلد 26 صفحه 442@@@

است ، و به خاطر این حیات خداوند به آن سوگند یاد کرده .

ولی بعضی آن را به معنی فجر آغاز محرم که آغاز سال جدید است تفسیر کرده اند .

و بعضی به ((فجر روز عید قربان )) که مراسم مهم حج در آن انجام می گیرد ، و متصل به شبهای دهگانه است . و بالاخره بعضی به صبحگاهان ماه مبارک رمضان و یا ((فجر صبح جمعه )) .

ولی آیه مفهوم وسیعی دارد که همه اینها را شامل می شود ، هر چند بعضی از مصداقهای آن از بعضی دیگر روشن تر و پراهمیت تر است .

بعضی معنی آیه را از این هم گسترده تر دانسته اند ، و گفته اند منظور از فجر هر روشنایی است که در دل تاریکی می درخشد .

بنابر این درخشیدن اسلام و نور پاک محمدی (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) در تاریکی عصر جاهلیت یکی از مصادیق فجر است ، و همچنین درخشیدن سپیده صبح قیام مهدی (علیه السلام ) به هنگام فرو رفتن جهان در تاریکی و ظلمت ظلم و ستم ، مصداق دیگری از آن محسوب می شود (همانگونه که در بعضی از روایات به آن اشاره شده است ) . ** این معنی در حدیثی از امام صادق ( ع ) نقل شده است ( تفسیر برهان جلد 4 صفحه 457 حدیث 1 ) . ***

و قیام عاشورای حسینی در آن دشت خونین کربلا ، و شکافتن پرده های تاریک ظلم بنی امیه ، و نشان دادن چهره واقعی آن دیوصفتان مصداق دیگر بود .

و همچنین تمام انقلابهای راستینی که بر ضد کفر و جهل و ظلم و ستم در تاریخ گذشته و امروز انجام می گیرد .

و حتی نخستین جرقه های بیداری که در دلهای تاریک گنهکاران ظاهر می شود و آنها را به توبه دعوت می کند ((فجر)) است .

ولی البته این یک توسعه در مفهوم آیه است در حالی که ظاهر آیه همان

@@تفسیر نمونه جلد 26 صفحه 443@@@

فجر به معنی طلوع سپیده صبح است .

و اما ((لیال عشر)) (شبهای دهگانه ) مشهور همان شبهای دهگانه ذی الحجه است که شاهد بزرگترین و تکاندهنده ترین اجتماعات عبادی سیاسی مسلمین جهان است .

این معنی در حدیثی از ((جابر بن عبدالله انصاری )) از پیغمبر اکرم (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) نقل شده است . ** تفسیر ابوالفتوح رازی جلد 12 صفحه 74 . ***

بعضی نیز آن را به ده شب آخر ماه مبارک رمضان که شبهای قدر در آن است تفسیر کرده اند .

و بعضی آن را به شبهای آغاز ماه محرم .

جمع میان این تفسیرهای سه گانه نیز کاملا ممکن است .

در بعضی از روایاتی که اشاره به بطون قرآن می کند فجر به وجود حضرت مهدی (علیه السلام ) و لیال عشر به ده امام قبل از او ، و ((شفع )) که در آیه بعد می آید به حضرت ((علی )) و ((فاطمه زهرا)) (علیهاالسلام ) تفسیر شده است .

به هر حال سوگند به این شبهای دهگانه به هر تفسیری که باشد دلیل بر اهمیت فوق العاده آنها است چرا که همیشه سوگند به امور مهمه یاد می کنند ** گرچه لیال عشر در اینجا به صورت نکره ذکر شده ولی با توجه به اینکه نکره در اینجا برای بیان عظمت است معنی عهدی پیدا می کند و اشاره به آن شبهای مخصوص که در بالا ذکر شد . *** جمع میان معانی نیز ممکن است .

سپس سوگندها را ادامه داده می افزاید : ((قسم به زوج و فرد)) (و الشفع و الوتر) .

@@تفسیر نمونه جلد 26 صفحه 444@@@

در اینکه منظور از ((شفع )) و ((وتر)) (زوج و فرد) در این آیه چیست ؟ مفسران اقوال و احتمالات فراوانی ذکر کرده اند : بعضی بالغ بر بیست قول ** تفسیر رازی جلد 31 صفحه 164 . *** و بعضی از آن هم فراتر رفته و بالغ بر سی و شش قول نقل کرده اند ! . ** علامه طباطبائی در المیزان آن را از بعضی از مفسران نقل کرده است ( جلد 20 صفحه 406 ) - در تفسیر روح المعانی این مطلب از کتاب التحریر والتحییر نقل شده ( جلد 30 صفحه 120 ) . ***

و مهم ترین آنها اقوال زیر است .

1 - منظور اعداد زوج و فرد است ، مطابق این تفسیر خداوند به کل اعداد که از زوج و فرد تشکیل شده است سوگند یاد کرده ، اعدادی که همه محاسبات و نظامها بر محور آن می چرخد ، و سراسر عالم هستی را فرا می گیرد ، گویی فرموده است قسم به نظم و حساب ، و در حقیقت مهم ترین مطلب در جهان هستی همین مساءله نظم و حساب و عدد است و در زندگی انسانها نیز پایه اصلی را تشکیل می دهد .

2 - منظور از ((شفع )) مخلوقات است چرا که همه آنها دارای زوج و قرینی هستند و منظور از ((وتر)) خدا است که هیچ شبیه و نظیر و مانند ندارد ، بعلاوه ممکنات همگی مرکب از ((ماهیت )) و ((وجود)) هستند که در فلسفه از آن تعبیر به ((زوج ترکیبی )) می شود ، تنها هستی بی انتها و بدون ماهیت ذات پاک خدا است (این تفسیر در بعضی از روایات معصومین به آن اشاره شده است ) . ** ابو سعید خدری آن را از پیغمبر اکرم ( ص ) نقل کرده است ( مجمع البیان جلد 10 صفحه 485 ) . ***

3 - منظور از زوج و فرد کل مخلوقات جهان است که از یک نظر بعضی زوجند و بعضی فرد .

@@تفسیر نمونه جلد 26 صفحه 445@@@

4 - منظور نمازها است که بعضی از نظر تعداد رکعات زوج است و بعضی فرد (این معنی نیز در روایتی از معصومین (علیهم السلام ) نقل شده است ) ** همان مدرک . *** یا اینکه منظور همان نماز شفع و وتر است که در آخر نافله شب خوانده می شود .

5 - منظور از ((شفع )) روز ((ترویه )) (هشتم ماه ذی الحجة که حاجیان آماده کوچ به عرفات می شوند) و منظور از ((وتر)) روز ((عرفه )) است که زائران خانه خدا در عرفاتند ، یا اینکه منظور از شفع روز عید قربان (دهم ذی الحجه ) و منظور از وتر روز ((عرفه )) است (این تفسیر نیز در روایات معصومین آمده است ) .

عمده آن است اگر الف و لام در این دو کلمه برای عموم باشد همه این معانی در آن جمع می گردد ، چرا که هر کدام از این تفسیرها و غیر اینها بیان مصداقی است از مصداقهای ((شفع )) و ((وتر)) ، و ذکر هر یک به خصوص به معنی انحصار در آن مفهوم نیست ، بلکه از قبیل تطبیق بر یک مصداق روشن است .

ولی اگر الف و لام در آنها برای عهد باشد اشاره به زوج و فرد خاصی است ، و در اینجا به تناسب سوگندهای گذشته دو معنی از همه مناسب تر است نخست اینکه منظور روز عید و روز عرفه باشد که با شبهای دهگانه آغاز ذی الحجه مناسبت کامل دارد ، و مهم ترین قسمتهای مناسک حج در آنها انجام می شود ، و یا اینکه نمازها است به تناسب سوگند به فجر که وقت سحرگاهان و وقت راز و نیاز به درگاه پروردگار است به خصوص اینکه هر دو تفسیر در روایاتی که از معصومین نقل شده نیز وارد است .

و بالاخره در آخرین سوگند می فرماید : ((و قسم به شب هنگامی که به

@@تفسیر نمونه جلد 26 صفحه 446@@@

سوی صبحگاهان و روشنایی روز پیش می رود)) (و اللیل اذا یسر) . ** یسر در اصل یسری بوده که فعل مضارع از ماده سری است سپس یاء آن برای هماهنگی با آیات قبل حذف شده است . ***

چه تعبیر جالبی که راه رفتن را به خود شب نسبت داده است ؟ آن هم راه رفتن در شب (زیرا ((یسر)) از ماده ((سری )) (بر وزن شما) به گفته راغب در مفردات به معنی راه رفتن در شب است ) .

گویی شب موجود زنده ای است و دارای حس و حرکت که در تاریکی خود گام برمی دارد ، و به سوی صبحی روشن حرکت می کند .

آری قسم به آن تاریکی یاد شده که رو به سوی روشنایی است ، تاریکی متحرک نه ایستا و ثابت ، تاریکی آن گاه وحشتناک است که به صورت ثابت در آید ، اما اگر در آن حرکتی باشد به سوی نور ، پرارزش ‍ است .

بعضی نیز گفته اند که ظلمت شب بر صفحه کره زمین در حال حرکت است و اصولا آنچه از شب مهم و مفید و حیاتبخش است همین شبی است که در حال حرکت می باشد ، یعنی دائما و به طور متناوب جای خود را با روز عوض می کند که اگر شب در نیمی از کره میخکوب شود هم آن نیم می میرد ، و هم نیم دیگر که در برابر تابش دائم آفتاب قرار گرفته است !

در اینکه منظور از شب در اینجا چیست ؟ آیا همه شبهاست یا شب خاصی ؟ باز در میان مفسران گفتگو است ، اگر الف و لام آن به معنی عموم باشد تمام شبها را شامل می شود که خود آیتی است از آیات خدا ، و پدیده ای است از پدیده های مهم آفرینش .

و اگر الف و لام آن عهد باشد اشاره به شب معینی است ، و به تناسب سوگندهای گذشته منظور شب عید قربان است که حاجیان از عرفات به ((مزدلفه )) (مشعرالحرام ) و بعد از گذراندن شب را در آن وادی مقدس

@@تفسیر نمونه جلد 26 صفحه 447@@@

به هنگام طلوع آفتاب به سوی سرزمین منی روان می شوند (این تفسیر در روایاتی که از معصومین نقل شده نیز آمده است ) . ** نور الثقلین جلد 5 صفحه 571 . ***

کسانی که از نزدیک منظره آن شب را در عرفات و مشعر دیده اند می دانند که چگونه از هر گوشه و کنار هزاران هزار نفر در حال حرکتند ، گویی احساس می کند که شب با تمام وجودش در آنجا حرکت می کند ، درست است که حجاج در حرکتند اما این حرکت عمومی به قدری گسترده است که گویی تمام زمین و زمان در حرکت است و این تنها وقتی احساس می شود که انسان شب عید را در آن سرزمین باشد و معنی واللیل اذا یسر را با چشم خود ببیند .

به هر حال شب به هر معنی بوده باشد (عام یا خاص ) از آیات عظمت الهی است ، و از موضوعات پر اهمیت عالم هستی ، شب حرارت هوا را تعدیل می کند ، و به همه موجودات آرامش می بخشد ، و جو آرامی برای راز و نیاز به درگاه خدا فراهم می سازد ، و اما شب عید قربان که آن را لیله جمع می نامند ، آن نیز از عجیب ترین شبهای سال در آن وادی مقدس ‍ مشعرالحرام است .

به هر حال پیوند این قسمهای پنجگانه (سوگند به فجر ، و شبهای دهگانه ، و زوج ، و فرد ، و شب به هنگامی که حرکت می کند) در صورتی که همه را ناظر به ایام ذی الحجه و مراسم بزرگ حج بدانیم روشن است .

در غیر این صورت اشاره به مجموعه ای از حوادث مهم عالم تکوین و تشریع شده که نشانه هایی هستند از عظمت خداوند و پدیده هایی هستند شگفت انگیز در عالم هستی .

بعد از ذکر این قسمهای پر معنی و بیدارگر می افزاید : ((آیا در آنچه

@@تفسیر نمونه جلد 26 صفحه 448@@@

گفته شد سوگند مهمی برای صاحبان عقل و خرد وجود ندارد)) ؟ ! (هل فی ذلک قسم لذی حجر) .

((حجر)) در اینجا به معنی عقل است و در اصل به معنی ((منع )) می باشد مثلا گفته می شود قاضی فلانکس را ((حجر)) (بر وزن زجر) کرد ، یعنی او را از تصرف در اموالش ممنوع ساخت ، و یا اینکه به اطاق ((حجره )) گفته می شود چون محلی است محفوظ و ممنوع از اینکه دیگران وارد آن شوند ، و به دامان نیز حجر (بر وزن فکر) گفته می شود ، به خاطر حفظ و منع دیگران ، و از آنجا که ((عقل )) نیز انسان را از کارهای نادرست منع می کند از آن تعبیر به ((حجر)) شده ، همانگونه که خود واژه عقل نیز به معنی ((منع )) است ، لذا به طنابی که بر زانوی شتر می بندند تا مانع حرکت او شود ((عقال )) می گویند .

در اینکه ((مقسم به )) (چیزی که این سوگندها به خاطر آن یاد شده است ) چیست ؟ دو احتمال وجود دارد : نخست اینکه جمله ((ان ربک لبالمرصاد)) (پروردگار تو در کمینگاه است ) جواب این قسمها است .

دیگر اینکه جواب قسم محذوف است و آیات آینده که سخن از مجازات طغیانگران می گوید گواه بر آن است ، و در معنی چنین است : ((قسم به آنچه گفته شد که ما کفار و طغیانگران را عذاب می کنیم )) . ** در تقدیر چنین است : لنعذبن الکفار و الطاغین . ***

و به این ترتیب قسم و مقسم به روشن می گردد .

@@تفسیر نمونه جلد 26 صفحه 449@@@

ََآیه 6 - 14