تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد5
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

آیه 72 - 74

آیه و ترجمه

لَقَدْ کفَرَ الَّذِینَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسِیحُ ابْنُ مَرْیَمَ وَ قَالَ الْمَسِیحُ یَبَنی إِسرءِیلَ اعْبُدُوا اللَّهَ رَبی وَ رَبَّکمْ إِنَّهُ مَن یُشرِک بِاللَّهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَیْهِ الْجَنَّةَ وَ مَأْوَاهُ النَّارُ وَ مَا لِلظلِمِینَ مِنْ أَنصارٍ(72)

لَّقَدْ کفَرَ الَّذِینَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ ثَالِث ثَلَثَةٍ وَ مَا مِنْ إِلَهٍ إِلا إِلَهٌ وَحِدٌ وَ إِن لَّمْ یَنتَهُوا عَمَّا یَقُولُونَ لَیَمَسنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ(73)

أَ فَلا یَتُوبُونَ إِلی اللَّهِ وَ یَستَغْفِرُونَهُ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ(74)

ترجمه :

72 - آنها که گفتند خداوند همان مسیح بن مریم است بطور مسلم کافر شدند (با اینکه خود) مسیح گفت ای بنی اسرائیل خداوند یگانه ای را که پروردگار من و شماست پرستش کنید چه اینکه هر کس شریکی برای خدا قرار دهد، خداوند بهشت را بر او حرام کرده است و جایگاه او دوزخ است و ستمکاران یار و یاوری ندارند.

73 - آنها که گفتند خداوند یکی از سه خدا است (نیز) بطور مسلم کافر شدند با اینکه معبودی جز معبود یگانه نیست و اگر از آنچه می گویند دست برندارند عذاب دردناکی به کافران آنها (که روی این عقیده ایستادگی کنند) خواهد رسید.

74 - آیا توبه نمی کنند و به سوی خدا باز نمی گردند و از او طلب آمرزش نمی نمایند و خداوند آمرزنده مهربان است .

@@تفسیر نمونه جلد 5 صفحه 33@@@
تفسیر:

در تعقیب بحثهائی که در مورد انحرافات یهود، در آیات قبل، گذشت، این آیات و آیات بعد از انحرافات مسیحیان سخن می گوید نخست از مهمترین انحراف مسیحیت یعنی مساءله الوهیت مسیح و تثلیث معبود بحث کرده می گوید: بطور مسلم آنها که گفته اند خدا همان مسیح بن مریم است، کافر شدند (لقد کفر الذین قالوا ان الله هو المسیح ابن مریم ).

چه کفری از این بالاتر که خداوند نامحدود از هر جهت را، با مخلوقی که از هر جهت محدود است یگانه و متحد بدانند، و صفات مخلوق را برای خالق قرار دهند؟!

در حالی که خود مسیح (علیه السلام ) با صراحت به بنی اسرائیل گفت : خداوند یگانهای را پرستش کنید که پروردگار من و شما است (و قال المسیح یا بنی اسرائیل اعبدوا الله ربی و ربکم ).

و به این ترتیب بیزاری خود را از هر گونه شرک و غلو در مورد خویش نفی کرد و خود را همانند دیگران مخلوقی از مخلوقات خدا معرفی نمود.

و نیز مسیح برای تاءکید این مطلب و رفع هر گونه ابهام و اشتباه اضافه کرد: هر کس شریکی برای خدا قرار دهد خداوند بهشت را بر او حرام کرده و جایگاه او آتش است (انه من یشرک بالله فقد حرم الله علیه الجنة و ماویه النار).

و باز برای تاءکید بیشتر و اثبات این حقیقت که شرک و غلو یک نوع ظلم آشکار است به آنها گفت : برای ستمگران و ظالمان هیچگونه یار و یاوری وجود نخواهد داشت (و ما للظالمین من انصار).

همانطور که در سابق هم اشاره کردهایم تاریخ مسیحیت می گوید: تثلیث

@@تفسیر نمونه جلد 5 صفحه 34@@@
در قرون نخستین و مخصوصا در عصر مسیح (علیه السلام ) وجود نداشت و حتی در اناجیل کنونی با تمام تحریفهائی که در آن به عمل آمده است کمترین سخنی از تثلیث دیده نمیشود، و خود محققان مسیحیت به این امر معترفند، بنا بر این آنچه در آیه فوق در مورد پافشاری مسیح (علیه السلام ) و روی مساءله توحید دیده می شود مطلبی است که با منابع موجود مسیحیت نیز هماهنگ است و از دلائل عظمت قرآن محسوب می شود.**برای توضیح بیشتر درباره این موضوع و درباره مساله تثلیث و وحدت در تثلیث به تفسیر نمونه جلد چهارم صفحه 220 تا 230 مراجعه فرمائید***

ضمنا باید توجه داشت که آنچه در این آیه مورد بحث واقع شده مساءله غلو و وحدت مسیح با خدا و به عبارت دیگر توحید در تثلیث است، ولی در آیه بعد اشاره به مساءله تعدد خدایان از نظر مسیحیان یعنی تثلیث در توحید کرده می گوید: آنها که گفته اند خداوند سومین اقنوم**اقنوم به معنی اصل و ذات و جمع آن (اقانیم) است*** از اقانیم سهگانه است به طور مسلم کافر شده اند

(لقد کفر الذین قالوا ان الله ثالث ثلثة )

بسیاری از مفسران مانند طبرسی در مجمع البیان و شیخ طوسی در تبیان و فخر رازی و قرطبی در تفسیر خود چنین تصور کرده اند که آیه قبل درباره فرقهای از مسیحیان به نام یعقوبیه است که خدا را با مسیح (علیه السلام ) متحد می دانند، ولی این آیه در باره فرقه دیگری به نام ملکانیه و نسطوریه است که قائل به خدایان سه گانه اند، اما همانطور که سابقا هم گفتیم این برداشت از مسیحیت با حقیقت تطبیق نمی کند زیرا اعتقاد به تثلیث در میان همه مسیحیان عمومیت دارد، همانطور که اعتقاد به توحید و یگانگی خدا در میان ما مسلمانان قطعی و مسلم است، منتها آنها در عین اینکه خدایان را حقیقتا سه گانه می دانند، یگانه حقیقی نیز می دانند و به اعتقاد آنها سه واحد حقیقی یک واحد حقیقی را تشکیل میدهند!،

@@تفسیر نمونه جلد 5 صفحه 35@@@
دو آیه فوق ظاهرا به دو جنبه مختلف این دو قضیه اشاره می کند: در آیه اول اشاره به وحدت خدایان سه گانه، و در آیه دوم اشاره به تعدد آنها است، و قرار گرفتن این دو بیان پشت سر هم در حقیقت اشاره به یکی از دلائل روشن ابطال عقیده آنها می باشد که چگونه خداوند گاهی با مسیح (و روح القدس ) حقیقتا یکی و گاهی حقیقتا سه چیز می شود مگر مساوی بودن سه با یک معقول است ؟

آنچه این حقیقت را تاءیید می کند این است که ما در میان مسیحیان هیچ طایفهای را نمی یابیم که به خدایان سه گانه قائل نباشند.**در بعضی از روایات و بعضی از تواریخ نقل شده که در میان مسیحیان اقلیتی وجود دارد که معتقد به خدایان سه گانه نیستند بلکه تنها به وحدت عیسی با خدا اعتقاد دارند ولی امروز کمتر نام و نشانی از آنها می بینیم***

سپس قرآن به طور قاطع در پاسخ آنها می گوید: هیچ معبودی جز معبود یگانه نیست (و ما من اله الا اله واحد)

مخصوصا ذکر کلمه من قبل از اله تاءکید بیشتری را در نفی معبودهای دیگر میرساند.

دگر بار با لحن شدید و مؤکد به آنها اخطار می کند که اگر دست از این عقیده برندارند عذاب دردناکی در انتظار کسانی که بر این کفر باقی بمانند خواهد بود

(و ان لم ینتهوا عما یقولون لیمسن الذین کفروا منهم عذاب الیم ).

کلمه من در منهم به عقیده بعضی بیانیه است ولی ظاهر این است که برای تبعیض بوده باشد و در حقیقت اشاره به کسانی است که بر کفر و شرک خود باقی می مانند و بعد از دعوت قرآن به توحید باز نگشتند، نه آنها که توبه کردند و بازگشت نمودند.

در تفسیر المنار از کتاب اظهار الحق داستانی نقل شده که ذکر آن در اینجا

@@تفسیر نمونه جلد 5 صفحه 36@@@
بی تناسب نیست و نشان می دهد که چگونه تثلیث و توحید نصاری غیر قابل درک میباشند، نویسنده آن کتاب می گوید: سه نفر به آئین مسیحیت در آمدند، کشیش، عقائد ضروری مسیحیت از جمله عقیده تثلیث را به آنها تعلیم کرد.

روزی یکی از علاقمندان مسیحیت نزد کشیش آمد و از کسانی که تازه به آئین مسیحیت در آمده بودند سؤال کرد، کشیش با کمال خوش وقتی اشاره به آن سه نفر نمود، او بلافاصله پرسید: آیا از عقائد ضروریه ما چیزی یاد گرفته اند، کشیش با شجاعت و تاکید گفت : آری سپس به عنوان نمونه یکی از آنها را صدا زد تا او را در حضور میهمان بیازماید، کشیش گفت : درباره تثلیث چه میدانی ؟ او در جواب گفت : شما به من چنین یاد دادید که خدایان سه گانه اند یکی در آسمان است و دیگری در زمین از شکم مریم متولد شد و سومین نفر به صورت کبوتری بر خدای دوم در سن سی سالگی نازل گردید! کشیش عصبانی شد و او را بیرون کرد و گفت چیزی نمی فهمد، و نفر دوم را صدا زد، او در جواب این سؤال در مورد تثلیث، گفت : شما به من چنین تعلیم دادید که خدایان سه بودند، اما یکی از آنها بدار آویخته شد بنا بر این اکنون دو خدا بیشتر نداریم !

خشم کشیش بیشتر شد و او را نیز بیرون کرد و سومی را که باهوشتر و جدیتر در حفظ عقائد دینی بود، صدا زد و همان مساءله را از او پرسید او با احترام گفت : پیشوای من ! آنچه را به من آموختید کاملا حفظ کرده ام و از برکت مسیح به خوبی فهمیده ام شما گفتید: خداوند یگانه سه گانه است و خداوندان سه گانه یگانه اند، یکی از آنها را بدار زدند و مرد و بنا بر این همه مردند زیرا او با بقیه یگانه بود و به این ترتیب الان هیچ خدائی وجود ندارد!

در آیه سوم از آنها دعوت می کند که از این عقیده کفر آمیز توبه کنند تا خداوند آنها را مشمول عفو و بخشش ‍ خود قرار دهد لذا می گوید: آیا بعد از

@@تفسیر نمونه جلد 5 صفحه 37@@@
اینهمه، آنها بسوی خدای یگانه باز نمی گردند و از این شرک و کفر طلب آمرزش نمی کنند با اینکه خداوند غفور و رحیم است ؟ (افلا یتوبون الی الله و یستغفرونه و الله غفور رحیم ).