تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد5
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

آیه 70 - 71

آیه و ترجمه

لَقَدْ أَخَذْنَا مِیثَقَ بَنی إِسرءِیلَ وَ أَرْسلْنَا إِلَیهِمْ رُسلاً کلَّمَا جَاءَهُمْ رَسولُ بِمَا لا تَهْوَی أَنفُسهُمْ فَرِیقاً کذَّبُوا وَ فَرِیقاً یَقْتُلُونَ(70)

وَ حَسِبُوا أَلا تَکُونَ فِتْنَةٌ فَعَمُوا وَ صمُّوا ثُمَّ تَاب اللَّهُ عَلَیْهِمْ ثُمَّ عَمُوا وَ صمُّوا کثِیرٌ مِّنهُمْ وَ اللَّهُ بَصِیرُ بِمَا یَعْمَلُونَ(71)

ترجمه :

70 - ما از بنی اسرائیل پیمان گرفتیم و رسولانی به سوی آنها فرستادیم (ولی ) هر زمان پیامبری بر خلاف هوسها و تمایلات آنها می آمد عدهای را تکذیب می کردند و جمعی را می کشتند.

71 - و گمان کردند مجازاتی در کار نخواهد بود لذا (از دیدن حقایق و شنیدن سخنان حق ) نابینا و کر شدند سپس (بیدار گشتند و) خداوند توبه آنها را پذیرفت دگر بار (بخواب غفلت فرو رفتند و) بسیاری از آنها کور و کر شدند و خداوند به آنچه انجام میدهند داناست .

تفسیر:

در آیات گذشته در سوره بقره و اوائل همین سوره اشاره به پیمان مؤکدی که خداوند از بنی اسرائیل گرفته بود شده است، در این آیه بار دیگر این پیمان را یادآوری کرده می فرماید: ما پیمان از بنی اسرائیل گرفتیم و پیامبرانی برای هدایت

@@تفسیر نمونه جلد 5 صفحه : 29@@@
آنها و مطالبه وفای به این پیمان، به سوی آنان فرستادیم

(لقد اخذنا میثاق بنی اسرائیل و ارسلنا الیهم رسلا).

همانطور که در جلد اول گفته شد به نظر می رسد که این پیمان همان است که در آیه 93 سوره بقره به آن اشاره شده، یعنی پیمان عمل به آنچه خدا بر آنها نازل کرده بود.**تفسیر نمونه جلد اول صفحه 246***

سپس اضافه می کند که آنها نه تنها به این پیمان عمل نکردند، بلکه هر زمان پیامبری دستوری بر خلاف تمایلات و هوی و هوسهای آنها می آورد، به شدیدترین مبارزه بر ضد او دست میزدند، جمعی را تکذیب می کردند و جمعی را که با تکذیب نمی توانستند از نفوذشان جلوگیری کنند به قتل میرساندند

(کلما جاء هم رسول بما لا تهوی انفسهم فریقا کذبوا و فریقا یقتلون ).

و این است راه و رسم افراد منحرف خود خواه، که بجای پیروی از رهبرانشان، اصرار دارند رهبران، تابع تمایلات و خواسته هایشان باشند، و در غیر این صورت رهبری و حتی حق حیات برای آنان قائل نیستند.

در جمله فوق کذبوا به صورت ماضی و یقتلون به صورت مضارع آمده است، ممکن است علت آن علاوه بر ملاحظه تناسب لفظی آخر آیات قبل و بعد، که همگی به صورت مضارع آمده است، این باشد که به حکم دلالت فعل مضارع بر استمرار، می خواهد ادامه این روح را در آنها بیان کند که تکذیب و قتل پیامبران یک حادثه اتفاقی در زندگی آنها نبود، بلکه به صورت یک برنامه و مکتب درآمده بود.**در حقیقت جمله (فریقا کذبوا وقتلوا) و (یکذبون و یقتلون) بوده است***

در آیه بعد اشاره به غرور نابجای آنها در برابر اینهمه طغیان و جنایات کرده

@@تفسیر نمونه جلد 5 صفحه 30@@@
می فرماید: با این حال آنها گمان می کردند که بلا و مجازاتی دامانشان را نخواهد گرفت و همانطور که در آیات دیگر تصریح شده، خود را یک نژاد برتر می پنداشتند و به عنوان فرزندان خدا از خود یاد میکردند!

(و حسبوا ان لا تکون فتنة ).

سرانجام این غرور خطرناک و خود برتربینی همانند پردهای بر چشم و گوش آنها افتاد و به خاطر آن از دیدن آیات خدا نابینا و از شنیدن کلمات حق، کر شدند! (فعموا و صموا)

اما به هنگامی که نمونههائی از مجازاتهای الهی و سرانجام شوم اعمال خود را مشاهده کردند، پشیمان گشتند و توبه کردند و متوجه شدند که تهدیدهای الهی جدی است و آنها هرگز یک نژاد برتر نیستند، خداوند نیز توبه آنها را پذیرفت (ثم تاب الله علیهم ).

ولی این بیداری و ندامت و پشیمانی دیری نپائید باز طغیان و سرکشی و پشت پا زدن به حق و عدالت شروع شد، و دیگر با پرده های غفلت که از آثار فرو رفتن در گناه است بر چشم و گوش آنها افکنده شد و باز از دیدن آیات حق نابینا و از شنیدن سخنان حق کر شدند و این حالت، بسیاری از آنها را فرا گفت (ثم عموا و صموا کثیر منهم ).

شاید مقدم داشتن جمله عموا (نابینا شدند) بر صموا (کر شدند) اشاره به این باشد که نخستین بار باید آیات خدا و معجزات پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) را ببینند و سپس به دستورات او گوش فرا دهند.

ذکر کثیر منهم (بسیاری از آنها) بعد از تکرار جمله عموا و صموا در حقیقت بمنزله توضیحی است برای هر دو جمله، یعنی حالت غفلت و بی خبری و کری و کوری در برابر حقایق، جنبه عمومی نداشت بلکه همواره اقلیت صالحی در میان آنها وجود داشت، و این دلیل روشنی است که جملات قرآن به یهود به

@@تفسیر نمونه جلد 5 صفحه 31@@@
هیچوجه جنبه نژادی و طایفهای ندارد بلکه صرفا متوجه اعمال آنها است .

آیا تکرار جمله عموا و صموا جنبه کلی و تاکید دارد؟ و یا اشاره به دو واقعه مختلف است ؟ بعضی از مفسران عقیده دارند این دو جمله اشاره به دو سرگذشت مختلف میباشد که برای بنی اسرائیل واقع شد، یکی به هنگام حمله مردم بابل و دیگر به هنگام حمله ایرانیان و رومیان، که قرآن در آغاز سوره بنی اسرائیل اشاره کوتاهی به آن کرده است .

این احتمال نیز هست که آنها مکرر بر مکرر گرفتار این حالت شدند و نتائج شوم کارهای خود را که میدیدند توبه می کردند و باز هم توبه را می شکستند، نه اینکه فقط دو بار تکرار شد.

و در پایان آیه، با یک جمله کوتاه و پر معنی می گوید: خداوند هیچگاه از اعمال آنها غافل نبوده و تمام کارهائی را که انجام می دهد میبیند (و الله بصیر بما یعملون ).

@@تفسیر نمونه جلد 5 صفحه 32@@@